https://www.aparat.com/v/DnqMw
چطور میتونم شخصیت خودم رو بشناسم؟
👇👇👇👇👇
برای دیدن ویدئوهای من با کیفیت Full HD به کانال من در آپارات مراجعه کنید
👆👆👆👆👆
🙏❤️مارو دنبال کنید و به دوستاتون معرفی کنید❤️🙏
🎯 @cdanatut
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ویدئو - چطور میتونم شخصیت خودم رو بشناسم؟
هشتمین جلسه دوره آموزشی #ارتباط_مؤثر
#موفقیت_همین_چیزای_کوچیکه
🎯 @cdanatut
📎 http://www.cdana.ir
https://www.aparat.com/v/stZIS
چطور میشه با کمی توجه به دیگران، دل اون ها رو به دست بیاریم؟!
👇👇👇👇👇
برای دیدن ویدئوهای من با کیفیت Full HD به کانال من در آپارات مراجعه کنید
👆👆👆👆👆
26.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ویدئو - چطور میشه با کمی توجه به دیگران، دل اون ها رو به دست بیاریم؟!
نهمین جلسه دوره آموزشی #ارتباط_مؤثر
#موفقیت_همین_چیزای_کوچیکه
🎯 @cdanatut
📎 http://www.cdana.ir
Attention to others__audio.mp3
5.17M
#صوت - چطور میشه با کمی توجه به دیگران، دل اون ها رو به دست بیاریم؟!
نهمین جلسه دوره آموزشی #ارتباط_مؤثر
#موفقیت_همین_چیزای_کوچیکه
🎯 @cdanatut
📎 http://www.cdana.ir
✅✍️مثل قاسم باش!!
🔸قدیما یه کارگر داشتیم که خیلی میفهمید. اسمش قاسم بود. قاسم اهل خوزستان بود و از اونجا کوبیده بود، اومده بود اینجا برا کارگری!
🔹اوایل ملات سیمان درست میکرد و میبرد ور دست اوستا تا دیوار رو علم کنه. آدم با جنمی بود. بعد از چهار ماه شد همه کاره ی کارگاه؛ حضور غیاب کارگرا، کنترل انبار، سفارش خرید وخلاصه همه چیز.
🔸قاسم قشنگ حرف میزد. دایره ی لغات وسیعی داشت. تن صدای خوبی هم داشت. شبیه آلن دلون حرف میزد. اما مهم ترین خاصیتش همون قشنگ حرف زدنش بود.
🔹یه بار کارگر چاه کن که اهل قوچان بود، رفت تو یه چاه شش متری که خودش کنده بود. یهو خاک روی سرش آوار شد. قاسم هم پرید به رئیس کارگاه خبر داد. رئیس کارگاه با شنیدن خبر، رنگش مثل پنیر لیقوان شد. از بس هول کرد حتی به آتش نشانی هم زنگ نزد.
🔸قاسم پرید موبایل رئیس کارگاه رو برداشت و خودش زنگ زد به آتش نشانی. مختصر و مفید گفت: کارگرمان مانده زیر آوار. آخرشم گفت: کارگرمان دو تا دختر داره، خودشم شناسنامه نداره. اگه بمیره دست یتیم هاش به جایی بند نیست.
🔹بعد از زنگ، قاسم رفت سر چاه تا کمک کنه خاک ها رو پس بزنن. خاک که نبود؛ گل رس بود و برفِ یخ زده ی چهار روز مانده! تا وقتی آتش نشانی رسید، رسیده بودن به زیر چانه ی کارگر چاه کن. خدا رو شکر هنوز زنده بود. آتش نشانی و اورژانس رسیدن. یه ماسک اکسیژن زدن روی دک و پوزش. آتش نشان ها گفتن 4 ساعت طول میکشه تا برسن به پاهاش و بکشنش بیرون.
🔸آتش نشان ها بودن، پرستار بود، رئیس کارگاه بود، ولی امید نبود. چاه کن سردش بود و ناامید! اما قاسم بود. قاسم رفت کنار چاه کن، روی برف ها دراز کشید و شروع کرد خیلی قشنگ و آلن دلونی براش حرف زد.
🔹حرف که نمیزد؛ لاکردار داشت براش نقاشی میکرد. می خواست آسمان ابری زمستان دم غروب رو آفتابی کنه و رنگش کنه!
🔸همه می دونستن خاک رس و برف چهار روزه چقدر سرده. مخصوصا اگه قرار باشه چهار ساعت اون لالو باشی؛ تازه دو تا دختر فسقلی هم توی قوچان داشته باشی شناسنامه هم نداشته باشی!
🔹اما قاسم کارش رو بلد بود! خوب می دونست از منبع لایتناهیِ کلماتش چطور انرژی و امید رو به کارگر چاه کن تزریق کنه. چهار ساعتِ تمام ماند کنار چاه کن و ریز ریز دنیای خاکستریِ دور و برش رو براش رنگ کرد. امید رو گاماس گاماس زیر پوست چاه کنِ نا امید قصه ی ما تزریق کرد!
🔶چهار ساعت تمام! چاه کن زنده ماند!
🔷بعضی وقتا برامون سوال میشه که امید مهم تره یا واقع بینی!
🔸میشه کلی آدم رو انگشت گذاشت که با #امید کارشون رو شروع کردن و کارشون به زمین گرم خورد و شدن هیچ! پس امید به تنهایی نمی تونه #موفقیت بیاره!
🔹اما تضمین میکنم که #ناامیدی قطعا باعث #شکست میشه!
🔸هنر یه آدم اینه که با امیدِ کامل تمامِ تلاشش رو بکنه! هنر اطرافیانِ یه آدم (که خودِ ما اطرافیان کلی آدم هستیم) اینه که وقتی یه نفر به زانو افتاده و داره نفسای آخرش رو میزنه، به جای این که مثل همه بریزیم سر امیدش و اونو ناامید کنیم، یه سوزن برداریم و بیفتیم به جان دنیای خاکستریش و امیدوارش کنیم.
🔹تو رو خدا هم امیدوار باش به آینده ت، هم بیش تر از امیدت تلاش کن و هم هر کی کم آورد برو دستت رو بذار زیر چونه ش، سرش رو بالا بیار، سی ثانیه با تمام وجود زل بزن تو چشاش، یه لبخند خوشکل بزن، بگو نترس؛ من مثل کوه پشتتم؛ زمینم بخوری، کنارت رو برفا دراز میکشم و چهار ساعت برات از مخزن امیدم خرج میکنم. آخرشم لبهات رو به پیشونیش بزن و آنچنان امید رو بهش تزریق کن که تو دل برفِ 4 روز مانده و خاک رس، با دو تا دختر فسقلی تو قوچان و بی شناسنامه، زنده بمونه...
#موفقیت_همین_چیزای_کوچیکه
📝محمدصادق حیدری
🙏لطفا برای یک 👆 نفر از دوستاتون بفرستید🙏
🎯 @cdanatut
🎯 @cdanatut
🎯 @cdanatut
https://www.aparat.com/v/zn1CU
چطور در 2 دقیقه ی اول رابطه، بهترین باشیم؟
👇👇👇👇👇
برای دیدن ویدئوهای من با کیفیت Full HD به کانال من در آپارات مراجعه کنید
👆👆👆👆👆
24.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ویدئو - چطور در 2 دقیقه ی اول رابطه، بهترین باشیم؟
دهمین جلسه دوره آموزشی #ارتباط_مؤثر
#موفقیت_همین_چیزای_کوچیکه
🎯 @cdanatut
📎 http://www.cdana.ir
Start communication_audio.mp3
6.75M
#صوت - چطور در 2 دقیقه ی اول رابطه، بهترین باشیم؟
دهمین جلسه دوره آموزشی #ارتباط_مؤثر
#موفقیت_همین_چیزای_کوچیکه
🎯 @cdanatut
📎 http://www.cdana.ir
✅✍️اسیر تله ی تصور دیگران نشو!
🔹فک کن چهار تا دنیا وجود داره که تو می تونی انتخاب کنی تو کدومش زندگی کنی
🔸این چهار دنیا می تونه عامل سعادت و باشه و همچنین عامل بدبختی تو!
🔹اول: دنیای منِ واقعی: برداشتی که از وضعیت موجودِ فعلیِ خودتون دارید.
🔸دوم: دنیای منِ مطلوب: چیزی که دوست دارید بهش تبدیل بشید (وضعیت مطلوب و رؤیایی تون)
🔹سوم: دنیایِ منِ دیگران: برداشتی که دیگران از من دارن
🔸چهارم: دنیایِ منِ مطلوبِ دیگران: چیزی که دیگران دوست دارن من بهش تبدیل بشم. (وضعیت مطلوب من از نگاه دیگران)
🔹اون چیزی که میتونه عامل موفقیت ما تو زندگی مون باشه اینه که تمرکزمون رو تو زندگی رو کدوم یک از این دنیاها بذاریم!
🔸شک نکنید که ذهن تون دائم تو یکی از این دنیاها سیر میکنه!
🔹کسایی که تو دنیای اول و دوم زندگی می کنن به مفهوم «منی که هستم» و «منی که میتونم باشم» تمرکز دارن و سعی می کنن از دنیای اول به دنیای دوم مهاجرت کنن! تمام دغدغه شون اینه که به مطلوب شون برسن!
🔸کسایی که تو دنیای سوم و چهارم زندگی میکنن مدام نگرانِ تصور دیگران از خودشون هستن! مدام اضطراب دارن که آیا همسایه م از من ناراحت نیست؟ دوستم از پوششم خوشش میاد؟ همکارم این رفتار من رو می پسنده؟ و...
🔹این افراد معمولا پریشان هستن، چون مدام تو اضطرابِ نظر دیگرانن و این اضطراب تا بینهایت پیشنهاد و نظر ادامه داره!!
🔸پس یکی از مهم ترین دلایل عدم تمرکز و آرامش ما، سیر کردن تو دنیای سوم و چهارمِ! خیلی از مسیرهامون رو به خاطر نگاه دیگران انتخاب میکنیم یا تغییر میدیم!
🔹پس درگیر «تله ی تصور دیگران» هستیم!
🔸تو این مواقع، به سلیقه ی دیگران لباس می پوشیم، رنگ بندی زندگی مون رو تغییر میدیم، غذا میخوریم و حتی سنگ قبر انتخاب میکنیم!!!
🔹وقتی که از این تله فرار کردید میتونید اولین بارقه های آرامش رو ببینید!
🔸این حرف ها به این معنی نیست که نظر دیگران براتون مهم نباشه یا از دیگران مشورت نگیریم و هر کاری دلمون خواست بکنیم! معنی حرف هام اینه که عاقلانه و با مشورت و تحقیق هدف هامون رو معین کنیم و بدون تمرکز بر دیگران ونظر اونا مسیرمون رو ادامه بدیم!
#موفقیت_همین_چیزای_کوچیکه
📝محمدصادق حیدری
🙏لطفا برای یک 👆 نفر از دوستاتون بفرستید🙏
🎯 @cdanatut
🎯 @cdanatut
🎯 @cdanatut
https://www.aparat.com/v/bdCeQ
تو ارتباط مؤثر قابل اعتماد بودن مهمه یا توانمند بودن؟
👇👇👇👇👇
برای دیدن ویدئوهای من با کیفیت Full HD به کانال من در آپارات مراجعه کنید
👆👆👆👆👆
14.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ویدئو - تو ارتباط مؤثر قابل اعتماد بودن مهمه یا توانمند بودن؟
یازدهمین جلسه دوره آموزشی #ارتباط_مؤثر
#موفقیت_همین_چیزای_کوچیکه
🎯 @cdanatut
📎 http://www.cdana.ir
Trust or ability_audio.mp3
4.7M
#صوت - تو ارتباط مؤثر قابل اعتماد بودن مهمه یا توانمند بودن؟
یازدهمین جلسه دوره آموزشی #ارتباط_مؤثر
#موفقیت_همین_چیزای_کوچیکه
🎯 @cdanatut
📎 http://www.cdana.ir
https://www.aparat.com/v/A1eqJ
تا حالا از قدرت فوق العاده الگوبرداری برای ارتباط مؤثر استفاده کردی؟
👇👇👇👇👇
برای دیدن ویدئوهای من با کیفیت Full HD به کانال من در آپارات مراجعه کنید
👆👆👆👆👆
14.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ویدئو - تا حالا از قدرت فوق العاده الگوبرداری برای ارتباط مؤثر استفاده کردی؟
دوازدهمین جلسه دوره آموزشی #ارتباط_مؤثر
#موفقیت_همین_چیزای_کوچیکه
🎯 @cdanatut
📎 http://www.cdana.ir
Modeling from others_audio.mp3
4.55M
#صوت - تا حالا از قدرت فوق العاده الگوبرداری برای ارتباط مؤثر استفاده کردی؟
دوازدهمین جلسه دوره آموزشی #ارتباط_مؤثر
#موفقیت_همین_چیزای_کوچیکه
🎯 @cdanatut
📎 http://www.cdana.ir
✅✍️از حلقه ی مرگ فرار کن؛ لطفا!!
🔸صد سال پیش، یه جانورشناس در حال مطالعه روی مورچه ها با یه پدیده ی عجیب مواجه شد. مورچه ها رو دید که تو یه دایره به شعاع 400 متر در حال چرخیدن دور خودشون هستن..
🔹بیش از 2 ساعت زمان میبرد تا یه مورچه بتونه یه دور کامل بزنه!
🔸عجیب این بود که این چرخش رو تموم نمیکردن و بعد از دو روز اکثر مورچه ها مردن!!
🔹مورچه ها از یه قانون مهم تبعیت می کردن و همین قانون اون ها رو به کام مرگ فرو برد! تبعیت از نفر جلویی!
🔸اگه میخوای تو مسیر موفقیت قرار بگیری، یا اگه تو مسیری، توش بمونی و نیفتی تو حلقه ی مرگ، گاهی باید محکم به بعضی ها و بعضی تفکرات نه بگی!
🔹تبعیت کورکورانه دقیقا همون چیزیه که قدرت زمین زدن تو با همه ی توانایی ها و انگیزه هات رو داره.
🔸روزگاری تو آمریکایی که داعیه دار آزادیه! سیاه پوستا در حضور سفیدپوستا حق نشستن روی صندلی اتوبوس رو نداشتن... یه صبح دل انگیز، رزا پارکز سوار اتوبوس شد و روی صندلی نشست. وقتی راننده دید که یه سفید پوست سرپا ایستاده، اومد و همه ی سیاه پوستا رو از روی صندلی بلند کرد و گفت که حق ندارن بشینن!
🔹پارکز این کار راننده رو منطقی نمی دید و حاضر به بلند شدن از جاش نشد و راننده هم با پلیس تماس گرفت و درنهایت پارکز دستگیر و راهی زندان شد. این حرکت باعث ایجاد یه جنبش مدنی علیه تبعیض نژادی شد که در نهایت منجر به تصویب قانون حقوق مدنی سال 1964 شد که به واسطه اون هر گونه تبعیض نژادی تو آمریکا ممنوع شد...
🔸پارکز فقط یه کار کرد، از حلقه ی مرگ خارج شد...
🔹اوج هنر یه آدم اینه که حلقه های مرگی که توشون داره دور خودش میچرخه رو پیدا کنه و ازش خارج بشه... اگه این کار رو نکنی یه روزی میمیری.. بهت قول میدم میمیری!!
#موفقیت_همین_چیزای_کوچیکه
📝محمدصادق حیدری
🙏لطفا برای یک 👆 نفر از دوستاتون بفرستید🙏
🎯 @cdanatut
🎯 @cdanatut
🎯 @cdanatut
30.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ویدئو - چطور باید از دیگران انتقاد کنیم؟
این ویدئو به شدت #توصیه میشود
سیزدهمین جلسه دوره آموزشی #ارتباط_مؤثر
#موفقیت_همین_چیزای_کوچیکه
🎯 @cdanatut
📎 http://www.cdana.ir
Criticism_audio.mp3
7.3M
#صوت - چطور باید از دیگران انتقاد کنیم؟
این ویدئو به شدت #توصیه میشود
سیزدهمین جلسه دوره آموزشی #ارتباط_مؤثر
#موفقیت_همین_چیزای_کوچیکه
🎯 @cdanatut
📎 http://www.cdana.ir
✅✍️همیشه یه قابلمه قیمه ته یخچال داشته باش!
🔸امروز برای ناهار خورش قیمه دارم. رابطهی من با خورش قیمه شبیه به رابطهی فرهاد است با شیرین. خیلی دراماتیک و عاشقانه. طوری که انگیزه و امید به زندگیام را میبرد بالا.
🔹امروز صبح رئیسم چهارصد و بیست صفحه نقشهی سیاه و سفید را گذاشت روی میزم تا غلطهایش را پیدا کنم. درست مثل آنوقتهایی که مادرم برای مهمانی شب عید، مجبور میشد بیست کیلو برنج شمالی را بریزد توی سینی و سنگریزههایش را جدا کند تا دندان مهمانها توی دهانشان نپوکد. به همان اندازه ملالآور و طاقتفرسا و آزاردهنده.
🔸بدترین قسمت قضیه هم این بود که رئیسم گردنش را کمی کج کرد و با حالتی بین التماس و دستور بهم گفت که تا قبل از ناهار نتیجه را میخواهد.
🔹من آدم دلگندهای نیستم و اینطور مواقع به سرعت آسمان اتاقم ابری میشود و میلههای فولادی قطور جلوی پنجره ریسه میشوند و یکی با صدای ناصر ملکمطیعی توی سرم داد میزد که «گند بخوره به این زندگی». امروز هم دقیقا همین اتفاق افتاد...
🔸ابر و میله و ناصر و غیره. اما با یک تفاوت بزرگ. یک جایی ته ذهنم یاد خورش قیمهای افتادم که برای ناهار آوردهام. امید، همان گوشهی ذهنم زائیده شد و روشنیاش، بزرگ و بزرگتر شد. ابرها و میلهها رفتند. ناصر هم شروع کرد به سوت زدن. خلاصهی داستان این شد که قیمه، انگیزه ادامهی راه تا ظهر را فراهم کرد. هر صفحه را که ورق میزدم، یک فحش به روزگار میدادم اما یاد قیمه که میافتادم، دلم غنج میرفت و فحشم را پس میگرفتم.
🔹سر کوچهی ما یک زن و شوهر زندگی میکنند. جیسون و لارا. پسرشان معلول است. در حدی معلول که غذا هم نمیتواند بخورد.
🔸چند باری با آنها حرف زدم. جیسون درشت و چهارشانه است و سرش را با تیغ میتراشد و هر روز برای رسیدن به محل کارش باید نود دقیقه رانندگی کند. به اندازهی یک بازی فوتبال.
🔹هر ماه چهل درصد درآمدش را میگذارد کنار بابت خرج پسرشان. لارا هم گویا منشی یک وکیل الدنگ است.
🔸پارسال درخت کاج افتاد روی خانهشان و سقف را جر داد. سال قبلتر هم شهرداری گیر داد و مالیاتشان را دوبرابر کرد.
🔹لارا حساسیت ناجوری به گل و گیاه دارد و شش ماه از سال را عطسه میکند.
🔸یک شورلت کهنه دارند که لااقل ده تا رئیسجمهور را به چشم خودش دیده. پول ندارند عوضش کنند و یک هفته درمیان میروند مکانیکی. چند تا فاجعهی دیگر هم هست که حوصلهی گفتنشان را ندارم.
🔹در عوض هر بار که میبینمشان، انگار نه انگار این مشکلات مال آنهاست!! انگار نشستهاند روی روشنترین نقطهی جهان هستی. مرکز پرگار امید. که البته گمانم واقعا هم نشستهاند روی روشنترین نقطه.
🔸گاهی وقتها که از جلوی خانهشان رد میشوم، میبینم که نشستهاند روی پلهی در ورودی. در واقع لارا دراز کشیده و سرش را ول داده روی پای جیسون و انگشتهای جیسون هم لای موهای لارا. پسرشان هم روی صندلیچرخدار به یک جای دوری خیره شده. این صحنه را هزار بار دیدهام. دقیقا مشخص است که یکی چهارصد و بیست صفحه نقشه گذاشته توی کاسهشان.
🔹اما شانس آوردهاند و یک قابلمه قیمه ته یخچال دارند. یک انگیزهی بزرگ برای ادامهی راه. دقیقا این انگیزه را میشود توی چشمهای لارا، وقتی که شوهرش حرف میزند، دید. یا توی چشمهای جیسون وقتی که دستش را لای موهای لارا تاب میدهد. مشخص و واضح.
👈زندگی بدون انگیزه مثل راه رفتن روی دریاچهی یخ است. لیز خوردن و به جایی نرسیدن و خسته شدن.
🔸بالاخره هر مهندسی که قرار است چهارصد و بیست صفحه نقشه را بخواند، باید یک ظرف قیمه ته یخچالش باشد.
🔹هر فرهادی باید یک شیرین داشته باشد که کوه را به انگیزهی او بتراشد.
🔸هر کسی باید یک انگیزهای داشته باشد تا با آن ناصر ملکمطیعی توی سرش را آرام کند.
📛اگه میخوای تو مسیر سخت و ناهموار رسیدن به موفقیت بتونی مثل فرهاد تو دل بیستون دوام بیاری تا شرق و غرب بیستونِ زندگیت رو به هم بدوزی، لطفا بدون یه قابلمه قیمه تهِ یخچالِ زندگیت تیشه به ریشه ی کوهِ مشکلاتت نزن که جاده بسازی برای رسیدن به اهدافت!
📝برگرفته از یادداشتی از فهیم عطار
#موفقیت_همین_چیزای_کوچیکه
🙏لطفا برای یک 👆 نفر از دوستاتون بفرستید🙏
🎯 @cdanatut
🎯 @cdanatut
🎯 @cdanatut
21.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ویدئو - چطور باید از دیگران درخواست کنیم؟
چهاردهمین جلسه دوره آموزشی #ارتباط_مؤثر
#موفقیت_همین_چیزای_کوچیکه
🎯 @cdanatut
📎 http://www.cdana.ir
request_audio.mp3
4.93M
#صوت - چطور باید از دیگران درخواست کنیم؟
چهاردهمین جلسه دوره آموزشی #ارتباط_مؤثر
#موفقیت_همین_چیزای_کوچیکه
🎯 @cdanatut
📎 http://www.cdana.ir
you-are-a-slave.mp3
3.33M
#پادکست - ما برده های سرخوش!
🙏لطفا برای یک نفر بفرستید🙏
🎯 @cdanatut
📎 http://www.cdana.ir