✅⬅️دنبال جعبه ی نارنجی ت بگرد!
مطمئنم اسم جعبه سیاه رو شنیدید. وقتی یه هواپیما یا کشتی دچار یه حادثه میشه، همه برای این که دلیل حادثه رو کشف کنن دنبال جعبه ی سیاه میگردن. ابزاری برای ثبت و ضبط همه ی اطلاعات پرواز یه هواپیما یا کشتی یا هلی کوپتر و...
البته جعبه سیاه اصلا سیاه نیست و اتفاقا نارنجیه! این رنگ برای پیدا کردنش تو اون همه آهن پاره و چیزهای دیگه خیلی لازمه...
رمزگشایی این جعبه نارنجی کار هر کسی نیست. مراکز محدود و خفنی هستن که اطلاعات این جعبه رو رمزگشایی می کنن و این مراکز خیلی هم سرّی و محرمانه کار میکنن که اطلاعات به هیچ شکلی درز نکنه...
تمام سعی این مراکز اینه که با ترکیب صداهای به دست اومده و اطلاعات فنی دقیق، یه تصویر خیلی دقیق از لحظه ی حادثه رو ترسیم کنن.
متأسفانه جعبه ی نارنجی نوش داروی بعد از مرگ سهرابه! دلیل این که نوش داروی بعد از مرگه اینه که زندگی یه هواپیما فوتبالیه و جعبه ی نارنجی یعنی بازی تو وقت های تلف شده اونم وقتی که بورکینافاسو ده تا گل از برزیل عقبه!
هر کدوم از ما یه جعبه ی نارنجی داریم... جعبه ای که هر چن وقت یه بار باید از خودمون بکشیمش بیرون، کمی گرد و خاکاش رو فوت کنیم، بعد یه دسمال بکشیم روش، بین دو دستمون بگیریم، ببریمش نزدیک گوشمون، کمی تکون تکونش بدیم، یهو یه صدای آشنایی به گوشمون بخوره و یه لبخند نرم کنج لبامون خلق بشه...
دوباره تکونش بدیم، یهو اخمامون بره تو هم... اشک تو چشامون حلقه بزنه. هی تکونش بدیم و تکونش بدیم و با هر تکونی که به جعبه ی نارنجی خودمون میدیم، مهمون یه لحظه غم یا شادی میشیم...
اگه الآن دچار ترسی، دچار غمی، دچار ناامیدی هستی، دچار تنبلی هستی، دچار ... دچار هر دردی که هستی، گاهی هیچ راهی نداری جز این که انقدر جعبه ی نارنجی زندگیتو، تو خلوت خودت تکون بدی تا بالاخره بزنه بیرون اون خاطره ای که کنج ناخودآگاهت، پشت هزار تا ترس و دلهره و غم خودشو قایم کرده و بودنش زندگی تو به هم ریخته...
گاهی حواسمون به جعبه ی نارنجی مون نیست و موفق نمیشیم... موفق نمیشیم چون دردامون یه جایی زیر آوار سنگین ثانیه های هدر رفته ی عمرمون گم شدن ولی هنوز ناله هاشون میرسه به گوش دلمون و دلمون بغل کردن زانو هامون رو میطلبه...
کمی با خودت خلوت کن...
🙏❤️مارو دنبال کنید و به دوستاتون معرفی کنید❤️🙏
🎯 @cdanatut
📎 http://www.cdana.ir
✅⬅️ گوریل نامریی رو هم ببین!
مدتی پیش یه کلیپ چند دقیقه ای دیدم که توی این کلیپ یه عده ای رو (از جمله خود من که در حال مشاهده فیلم بودم) آورده بودن و بهشون گفتن که تعداد پاس های رد و بدل شده بین بازیکنای بسکتبال رو بشمارید و هر کی بتونه درست بشمره برنده س.
اکثر افراد تونستن درست بشمرن و برنده باشن! اما همین وسطا یه سوال ازشون پرسیدن...
گفتن در حال شمارش پاس ها، چیز عجیب دیگه ای هم توجه شما رو به خودش جلب کرد؟
همه (از جمله خود من 😁) گفتن نه..
فیلم گرفته شده از اون پاسکاری های بسکتبالیست ها دوباره پخش شد و در کمال تعجب دیدن که یه نفر با لباس گوریل به طرز خیلی مسخره و تابلویی چند بار اومده وسط بازی، وایساده، مثل گوریلم چن بار به سینه کوبیده و رفته!!!
هیچ کس متوجهش نشده بود!
خداوکیلی دیدن این موجود گنده از ندیدنش خیلی راحت تره اما این اتفاق عجیب افتاده بود... ذهن ما انقدر درگیر شمارش پاس ها بود که سایر جزئیات رو ندیدیم...
ما وقتی به صورت هدفمند روی یه چیز خاص تمرکز میکنیم، اولا اون چیز رو زیاد میبینیم، ثانیا چیزهای دیگه رو نمی بینیم.
فرض کنید تو یه مکان شلوغ، بچه تون گم شده؛ مغزتون فقط و فقط روی پیدا کردن بچه تون تمرکز میکنه و بسیاری اتفاقات پیرامونیش رو نخواهد دید.
البته این قصه یه سر دیگه هم داره؛ فرض کنید عاشق 206 آلبالویی هستید. این علاقه ی شما داخل درناخودآگاه شما میشه و دیگه زیاد 206 آلبالویی می بینید.
این مسأله دو سر داره که یه سرش طلاست و سر دیگه اش نه!
مورد اول رو «سندروم توجه کور» میگن. تو این سندروم، شما متعصبانه به چیزی که میخواید، فکر میکنید و غیر اون رو نمی بینید (یعنی نمی خواید که ببینید). خیلی وقتا هدفی که برای زندگی مون انتخاب کردیم، غلطه... یعنی دچار توجه کور به یه هدف نادرست شدیم و ول کنش هم نیستیم...
پس اول باید بدون هیچ مدل تفکر متعصبانه ای، با تمام ویژگی هایی که قبلا برای انتخاب هدف بهتون گفتم، هدفتون رو درست انتخاب کنید، بعد به تمرکز از نوع دومش مبتلا بشید و این هدف وارد ناخودآگاهتون بشه. بشید مثل تام (گربه ی ناز! تام و جری) که وقتی گرسنه ش میشد، همه چی رو مرغ میدید😼
چه کنیم؟
1️⃣ گوشتون رو وا کنید: با آدمای مختلف از افکار و گرایشات مختلف هم کلام بشید، بذارید نظرات مختلف رو تو زمینه ی هدفتون بشنوید. گاهی چکش کاری های سایرین میتونه شما رو به سمت یه هدف بسیار خوب و پخته تر هدایت کنه. پس خوب بشنوید...
2️⃣ زبونتون رو وا کنید: وقتی گوشتون رو وا کردید، خوب هم حرف بزنید. وقتی اونا شما رو به چالش میکشن (بدون تعصب و دفاع غیر منطقی) سعی کنید از هدفتون دفاع کنید. پس خوب استدلال کنید...
3️⃣ چشمتون رو وا کنید: خوبه به این فکر کنیم که ممکنه هدف یا اهداف متفاوتی هم برای دیدن و انتخاب کردن باشه! دنبال تغییر نگاهتون به زندگی، خانواده، مردم، طبیعت و هر چیز دیگه ای باشید. گاهی با تغییر نگاه و دقت در جزئیات، شکل و شمایل خیلی از روزمرگی هاتون عوض میشه. پس خوب ببینید...
4️⃣ ریسک پذیرتر شید: برای یاد گرفتن کمی باید ریسک پذیری رو چاشنی کرد. خودتون رو به خاک سیاه نشونید با ریسکای گنده تر از گلیم تون. تجربه کنید و چیزهای بیشتری یاد بگیرید و مطمئن باشید هدفی که انتخاب میکنید هدف قوی تر و بهتری خواهد بود. پس خوب شجاع باشید...
5️⃣⏪ ازدواج کنید!: اینایی که گفتم مقدمات انتخاب هدفتون بود. وقتی این مقدمات رو به سرعت طی کردید، یعنی با یه نگاه منطقی هدفتون رو انتخاب کردید؛ وقتی هدفتون رو انتخاب کردید، فکر کنید باهاش ازدواج کردید. وقتی با کسی ازدواج میکنید، تو خیابون از اون خوشگل تر و خوشتیپ تر و پولدارتر و... زیاد هست، اما شما سمت هیچ کدومشون نمیرید، چون به همسرتون تعهد دارید. تو مسیر، ممکنه اهداف خوشگل تر و خوشتیپ تر و پولدارتری ببینید؛ اما شما به هدف خودتون (که برای انتخابش زحمت کشیدید) تعهد دارید...
الهی به پای هدفتون پیر شید
🙏❤️مارو دنبال کنید و به دوستاتون معرفی کنید❤️🙏
🎯 @cdanatut
📎 http://www.cdana.ir
✅⬅️ پدیده ی "تنزیل آینده"
اسطوره های خیالی یونان باستان با همه ی فراز و نشیب هاش، گاهی درس های خوبی برای ما داره.
تو یکی از داستان های اساطیر یونان، دخترانی به نام "سایرن" تو یه جزیره زندگی میکردن که صدای بسیار دل نشینی داشتن. ملوان هایی که از اون منطقه عبور میکردن، با شنیدن صدای سایرن ها محو میشدن و به سمت صخره های مرگبار جزیره افسانه ای سیرنس مسیر کج میکردن و بعدشم به کام مرگ کشیده میشدن...
این توالی آواز و مرگ، ادامه پیدا کرد تا زمانی که اودیسیوس، قهرمان افسانه ای یونان به اون منطقه پا گذاشت و بدون خطر تونست از جزیره رد بشه!!!
با این که این داستان یه داستان خیالی بیش نیست، اما قصه ی هر روز ماست! ما هر روز تو دام سایرن ها گیر میفتیم.
قطعا خیلی هامون تاحالا کلی ایده آل تصور کردیم که از این هفته ورزش و رژیم غذایی و کتاب های زیاد و... رو شروع می کنیم و آخر کار اسیر شکلات و پیراشکی و سریال های تکراری و بی محتوای تلویزیون و بازی با موبایل و... میشیم.
اینم به بدبختیه که بر سر ما نازل شده دیگه! اسم این بدبختی "تنزیل آینده" هست.
در واقع ما به دام لذت های کوتاه مدت و آنی میفتیم و منافع بلند فردامون رو فدای لذت های زودگذر امروز میکنیم.
پس به جای پس انداز برای فردا، ولخرجی امروز رو ترجیح میدیم. به جای کسب مدارج علمی، ترجیح میدیم بازی فوتبال جذاب امشب رو نگاه کنیم و از سریال یا بهتر بگم سریال های مورد علاقه مون نگذریم.
اصلا یه چیز عجیب و مهم بگم: ما دو نفریم. یعنی دو نفر تومون هستن. یکی مون سلامتی و عمر طولانی رو طلب میکنه، یکی مون سیگار و نوشابه و ... یکی سیکس پک میطلبه و یکی مون انواع شیرینی و شکلات های خوشمزه و چشم و چال درآر...
⚫️ میدونید اودیسه چطور از دارم سایرس نجات پیدا کرد؟
بهش گفتن اگه از این جزیره بری به این بلا مبتلا میشی. اونم گوش خدمه کشتیش رو با موم پر کرد که نتونن بشنون و خودش رو به دکل کشتی بست و به خدمه اش دستور داد هرچی داد زدم کسی نیاد منو آزاد کنه تا زمانی که از این جزیره عبور کنیم.
پس دو تا راه داریم:
1️⃣ فرار از مواجهه: به جای این که شیرینی و شکلات و موبایل و ... دم دستمون باشه و بخوایم از تناول اونا صرف نظر کنیم، اصلا در معرض مواجهه با اون ها قرار نگیریم.
2️⃣ پیش بینی و تعهد: گاهی باید خودمون رو به دکل کشتی زندگی مون ببندیم که وقتی به سایرس ها رسیدیم نتونیسم کاری کنیم. مثلا با یه دوست که باهاش تعارف دارید، قرار مباحثه بذارید. یه کتاب انتخاب کنید، هر دو نفر اون کتاب رو باید تا آخر هفته بخونن و آخر هفته با هم در مورد کتاب بحث کنن. نمی تونید از دکل آزاد شید، به خاطر هم بحثی تون هم که شده مجبورید خودتون رو به مطالعه کتاب ملتزم کنید. همین کار رو در مورد ورزش و ... هم می تونید انجام بدید.
متن کامل مقاله «اراده را از تصمیم گیری های خود حذف کنید!» رو تو لینک زیر مطالعه کنید:
http://cdana.ir/reinforcement-of-will/
🙏❤️مارو دنبال کنید و به دوستاتون معرفی کنید❤️🙏
🎯 @cdanatut
📎 http://www.cdana.ir
you-are-a-slave.mp3
3.33M
#پادکست - ما برده های سرخوش!
🎯 @cdanatut
📎 http://www.cdana.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ویدئو - چرا بعد از اینکه به اهدافمان میرسیم از آنها لذت نمی بریم؟
🎯 @cdanatut
📎 http://www.cdana.ir
✅⬅️شما هم فرو می پاشید؛ اگر ...
مجله ی فوربز یکی از معتبرترین مجلات کسب و کار، موفقیت، کارآفرینی و ثروته. سال 2007 مجله فوربز عکس روجلد مجله ش رو به نوکیا اختصاص داد و براش یه تیتر جنجالی نوشت: «آیا کسی می تواند نوکیا را با یک میلیارد مشتری از تخت پادشاهی به زیر بکشد؟».
فک کنم شما هم مثل من و خیلی های دیگه توی این زمین خاکی، موبایل و ارتباطات موبایلی رو از طریق نوکیا شناخته باشید. یه زمانی وقتی دوربین های گوشی های نوکیا عکس میگرفتن، برای یکی دو مگاپیکسلش خیلی هامون کف و خون قاطی میکردیم!!
هیچ کس فکرش رو هم نمیکرد که نوکیا یه روزی ممکنه زمین بخوره! اما نوکیا زمین خورد اونم به زمین گرم! سیزده سال طول کشید که سهام بازار نوکیا از رتبه ی اول به رتبه ی دهم برسه و ارزش سهامش از 250 میلیارد یورو به 4 میلیارد یورو برسه سقوط کنه.
بعدها یه گروه تحقیقاتی طی 120 فقره مصاحبه از کارکنان معمولی گرفته تا اعضای هیئت مدیره و مدیران ارشد این شرکت به سه راز سقوط این امپراطوری بلامنازع پی بردن.
اما چی بود این رازها؟
1️⃣ خفه کردن صدای دیگران: اوضاع جمود فکری بین مدیران ارشد نوکیا به حدی بود که هیچ کس جرأت انتقال تهدیدات اپل و گوگل به بالادستی ها رو نداشت. پس اصلا نمی فهمیدن چه آتیشی داره به انبار پنبه شون میفته، پس برنامه ای هم براش نداشتن!
2️⃣ تعصب: اندروید تازه تازه پا گرفته بود و داشت به عنوان یه سیستم عامل متن باز و رایگان، با قابلیت های خوب و انعطاف بالا پاشو به همه ی شرکت های تولید گوشی باز میکرد. اما مدیران نوکیا به دلایل نامعلومی به سیستم عامل ضعیف (در مقایسه با اندروید) سیمبین تعصب خاصی داشتن و حاضر نبودن به هیچ عنوان رهاش کنن. احساس می کردن مشتری هاشون حتی با ورود اندروید بازم به اونا وفادار خواهند بود؛ اما زهی خیال باطل... وقتی هم سال 2012 نوکیا دچار تغییر مدیریت شد، متأسفانه دیگه برای این کارا خیلی دیر شده بود و کشتی به گل نشسته ی نوکیا دیگه نتونست لنگر بکشه و به دل دریای رقابت بزنه...
3️⃣ تحلیل های سطحی و احساسی: مدیران نوکیا به جای بررسی و تحلیل بر اساس داده های واقعی، به احساسات خودشون تکیه میکردن و حتی نقل شده وقتی تصمیم به تغییر سیستم عامل سیمبین کردن، اکثر مدیران نوکیا تصمیم داشتن برن سمت ویندوز فون؛ در حالی که آینده ی ویندوز اصلا روشن پیش بینی نمیشد و همه ی آمارها در مقابل اندروید زانو زده بودن! اما در نهایت با این که به سمت ویندوز رفتن، تو سال 2013 نوکیا شد یکی از خاطره های شیرین نوجوانی و جوانی خیلی از ماها!
🌑⭕️ خب که چی؟
نوکیا یه ماکت از شکسته که هر کدوم از ما می تونیم بازطراحی اون ماکت بشیم تو هر مرحله از زندگی مون.
نوکیا صدای انتقادات رو خفه میکرد و اجازه نمیداد از مزایای برندهای دیگه چیزی به گوشش برسه و یه تکونی به خودش بده و سر و گردنش رو بالاتر بکشه که نکنه سر و گردنای دیگه برسن بهش. اگه نوکیا همون سال های اول ورود اندروید دست از این مقاومت در برابر تغییرش میکشید، شاید الان خیلی از ما به جای برندهای مختلفی که دستمون داریم، نوکیا دستمون بود و داشتیم نوستالژی های 1100 رو با گوشی های هوشمند خفن جدیدش تجدید تجدید می کردیم.
شما نمی تونید خودتون رو از بیرون ببینید، چون شما بیرون از خودتون نیستید، شما سرشارید از قضاوت های مختلف در مورد خودتون، اجازه بدید یه منتقد منصف و آگاه هر از گاهی از بیرون شما رو به چالش بکشه و بدون تعصب نقدهاش رو بپذیرید و اگه تونستید بوسه ای به پیشانی مبارکش بزنید برای این پیکرتراشیش...
و در پایان تو هر کاری که هستید، اولا باید رقبای خودتون رو بشناسید و به قوّت هاشون احترام بذارید و ازشون یاد بگیرید؛ ثانیا باید تمام سعی تون رو بکنید به حد اون ها برسید و ضعف هاتون رو بپوشونید؛ ثالثا باید نسبت به اونا یه "مزیت رقابتی" ایجاد کنید. یه دلیل که دیگران سراغ شما بیان نه اونا!
🙏❤️مارو دنبال کنید و به دوستاتون معرفی کنید❤️🙏
🎯 @cdana_ir
🎯 @cdana_ir
📎 http://www.cdana.ir
✅⬅️ از زیر کار در رو هستید یا نه؟
اگه بخوام خیلی کوتاه فرق یه آدم مسئولیت پذیر و مدیر زمان رو با یه آدم از زیرکار در رو بگم؛ باید بگم که فرقشون تو استفاده از کلمه ی «اما» یا «و» توی جمله بندیشونه!!
اگه از «اما» استفاده میکنید پس باید یه اصلاحیه به خودتون بزنید وگرنه امیدی به موفقیت های بعدی نداشته باشید.
اما اگه از «و» استفاده میکنید، باید به شما تبریک بگم، چون شما یه مدیر زمان خوب هستید.
اما این دو تا کلمه کجا باید چطور استعمال بشن یا نشن؟
«من میخوام زمانم رو مدیریت کنم "اما" .... این مشکلات رو دارم»
«من میخوام زمانم رو مدیریت کنم "و" ... این مشکلات رو هم دارم»
«اما» مانع شماست. وقتی میگی «اما» یعنی می خواما، ولی نمی تونم که!
«و» کمک شماست. وقتی میگی «و» یعنی میخوام، این مشکلات رو هم دارم، ولی با همه ی مشکلات براش راه حل پیدا میکنم. «و» به شما کمک میکنه که دنبال راه حل بگردید، حتی تو سخت ترین شرایط...
فراموش نکنید: یا راهی خواهیم ساخت، یا بهانه ای خواهیم یافت...
🙏❤️مارو دنبال کنید و به دوستاتون معرفی کنید❤️🙏
🎯 @cdanatut
📎 http://www.cdana.ir
✅⬅️سندروم بیزاری از باخت!
یکی از ترس های بزرگ ما اقرار به اشتباهه. خیلی وقتا میدونیم که مسیری که توش پا گذاشتیم و تا وسط این مسیر رو اومدیم، آخرش به یه پرتگاه میرسه و ادامه دادن این راه اصلا منطقی نیست. اما بازم میریم. میریم چون میترسیم که خودمون یا دیگران به این نتیجه برسیم که اشتباه کردیم و تو مسیرمون شکست خوردیم!
به خاطر این بیزاری از باخت گاهی تا سقوط داخل پرتگاهِ آخرِ مسیرمون میریم و هر چی داریم و نداریم رو به باد میدیم.
فرض کنید یه نفر یه تراول 50 هزار تومانی رو به مزایده گذاشته. پیشنهاد با هزار تومان شروع میشه و جذابیتش بالاست. نفر دومی پیدا میشه و پیشنهاد دو هزار تومانی رو فریاد میزنه. همین طور با گام های هزار تومانی بالا میریم تا برسیم به خود 50 هزار تومان. تا قبل از این قیمت خرید این اسکناس منطقی به نظر میاد؛ اما شاید باورتون نشه گاهی برای این که از باخت بیزاریم، ممکنه تا 500 هزار تومان هم بالا بریم.
زندگی مون سرشار از این مزایده هایی هست که برای رسیدن به 50 هزار تومان، 500 هزار تومان پرداخت کردیم.
یه بار کمی بالا برید و از بیرون یه نگاه به سیر زندگی خودتون بندازید. ببینید تو چند تا مزایده شرکت کردید که از قیمت خود جنس بالا زدید و هی دارید پیشنهاد بالاتر میدید که خدایی نکرده کسی فکر نکنه شما باختید!!!
بذارید بعد از پیشنهاد نفر دوم (که معمولا همکار فروشنده اصلیه و قصدش کلاه برداریه) دیگه شما پیشنهادی ندید و پولتون رو نبازید.
اگه الان تو راهی هستید و سلول سلول تون شهادت میده که دارید اشتباه میرید، سرتون رو بالا بگیرید یه نگاه به دور و برتون بندازید، جاده رو تا ابتداء برگردید و یه مسیر جدید رو انتخاب کنید.
هیچ وقت فراموش نکنید زندگی شما یه زندگی والیبالیه نه یه زندگی فوتبالی... ممکنه امروز اولین روز از ست دوم زندگی شما باشه...
🙏❤️مارو دنبال کنید و به دوستاتون معرفی کنید❤️🙏
🎯 @cdanatut
📎 http://www.cdana.ir
✅⬅️ پنجمین فصل زندگیت رو کی شروع میکنی؟!
خانم پورتیا نلسون، بازیگر، آهنگساز، و نویسنده آمریکایی شعر کوتاهی نوشته که فوق العاده اس. انگار زندگی نامه خیلی از ما رو فشرده کرده. اسم شعر کوتاهش اینه: زندگی نامه من در پنج فصل.
فصل اول
در خیابان قدم می زدم، یک چاه عمیق پیش رویم قرار گرفت. در آن میافتم، گم شدهام و هیچ کاری از دستم برنمیآید
اصلاً تقصیر من نیست، پیداکردن راهی به بیرون، انگار تا ابد طول کشيد!
فصل دو
دوباره در طول همان خیابان راه می روم.
یک چاه عمیق پیش روست. وانمود میکنم آن را نمیبینم
دوباره در آن میافتم. باورم نمیشود که دوباره همانجا هستم!
اما این تقصیر من نیست. بازهم زمان زیادی طول میکشد تا بتوانم بیرون بیایم.
فصل سه
در طول همان خیابان قدم میزنم. یک چاه عمیق در پیادهروست. آن را میبینم. باز هم در آن میافتم، دیگر عادت کردهام.
چشمهایم باز است. میدانم کجا هست. تقصیر من است، فورا بیرون میآیم.
فصل چهار
دوباره همان خیابان را طی میکنم. یک چاه عمیق روبروی من است. آن را دور میزنم و از کنارش می گذرم.
فصل پنج
از یک خیابان دیگری میروم.
👈 تو متن بالا ترجمه زندگی خیلی هامون در پنج فصل ذکر شده بود.
خیلی وقتا میدونیم مسیری که داریم با اصرار توش طی مسیر میکنیم به چاه میرسه و بازم میریم.
وقتی هم میخوایم تغییر ایجاد کنیم بازم تو همون خیابونه.
به نظرتون وقتش نرسیده فصل پنجم زندگی مون و ست دوم زندگی والیبالی مون رو شروع کنیم؟!
زودتر وارد خیابون جدید بشید.
لطفا!
🙏❤️مارو دنبال کنید و به دوستاتون معرفی کنید❤️🙏
🎯 @cdanatut
📎 http://www.cdana.ir
✅⬅️ برای مشاهده ویدئوی فوق در کیفیت های مختلف به کانال آپارات مراجعه کنید:
https://www.aparat.com/cdana
🙏❤️مارو دنبال کنید و به دوستاتون معرفی کنید❤️🙏
🎯 @cdanatut
📎 http://www.cdana.ir
✅⬅️ اگه شلخته ای و دوس داری منظم بشی این متن رو بخون؟
🔥یکی از اصول مدیریت زمان، نظم در چینش وسایلمونه!
🔥شاید به نظرتون عجیب باشه، اما خیلی مهمه. اگه اتاق شلوغ و شلخته ای دارید، خیلی به پایبندی تون به مدیریت زمان تون اطمینان نداشته باشید.
🔥تو این متن میخوام تو 5 گام به شما کمک کنم که نظم رو تو زندگیتون جاری کنید:
🔥قول میدم با رعایت این اصول اولیه بهره بریتون به طرز قابل شاخ درآری افزایش پیدا میکنه و احساس بهتری خواهید داشت:
👈گام اول: گودبای آت و آشغال!
☄تو این گام شما باید وسائل اضافی تون رو دور بریزید. اگه وسیله ای خرابه و بهش نیاز دارید، تعمیر بشه و یه تمیزی کلی از محل کار یا اتاقتون داشته باشید.
👈گام دوم: هر آشغال جایی و هر وسیله مکانی دارد!
☄بعد از اینکه آت و آشغالا (ممکنه یه وسیله با ارزش باشه اما برای شما آت و آشغال حساب بشه چون کارایی نداره و فضا اشغال کرده) رو دور ریختید و یه نظم کلی رو حاکم کردید، حالا وقتشه که طبق تعریف خودتون از محل هر وسیله ای، وسایلتون رو سر جاش قرار بدید. ملاک تون برای این نوع نظم این باشه که اگه برق رفت و همه جا تاریک بود، بازم بتونید با چشم بسته پیداش کنید. یا یه ملاک دیگه این که اگه به کسی آدرس وسیله رو دادید که براتون پیداش کنه به راحتی بتونه پیدا کنه!
🌪توصیه میکنم وسایلتون رو تو سه محور تقسیم بندی کنید:
1️⃣ وسایل پر استفاده: وسایلی که هر روز بهش احتیاج داریم و اگه نباشن کارمون لنگه.
2️⃣ وسایل کم استفاده: وسایلی که هر از چندگاهی بهشون نیاز داریم. استفاده شو کمه ولی موقع خودشون حسابی گره باز میکنن از گیر و گورمون.
3️⃣ وسایل بی استفاده: وسایلی که بودن و نبودنشون مثل نقش گوشت آهو تو خاگینه اس! با دست و دل باز و گشاده بریزید دور این گوشت آهوهاتون رو! یه جمله رو بهتون یادآوری میکنم که هر وقت در مورد هر وسیله ای این جمله رو گفتید، لحظه ای درنگ نکنید و بندازیدش تو سطل آشغال: «شاید یه روزی به یه دردی خورد!!!»
🔘 یه نکته ی دیگه تو همین گام:
🚀 میتونید یه لیست از مکان هایی که اشیاء مختلف رو توش قرار میدید تهیه کنید. مثلا کشوی سوم میزتون مختص به خلاصه نویسی های شماست.
🔥میتونید داخل خود همون میز هم یه یادداشت مخصوص تهیه کنید به این شکل که: پوشه های قرمز رنگ، خلاصه کتاب های روان شناسی، پوشه های آبی رنگ، خلاصه کتاب های تاریخی و…
🔥یا زونکن داشته باشید که داخل هر زونکن پوشه بندی شده باشه و با دیدن یکی دو برگه ی راهنما به راحتی میتونید بفهمید این همه کاغذ دقیقا هر کدوم متعلق به چه موضوعیه و چه تاریخی نوشته شده و کلی اطلاعات دیگه.
🔥پس پیدا کردن هر چیزی تو دم و دستگاه شما نهایتا یک دقیقه از شما وقت میگیره که این یعنی یه مدیریت فوق العاده زمان.
⌛️💪گام های بعدی رو تو پست های بعدی ببینید....
🙏❤️مارو دنبال کنید و به دوستاتون معرفی کنید❤️🙏
🎯 @cdana_ir
🎯 @cdana_ir
📎 www.cdana.ir
✅⬅️ اگه شلخته ای و دوس داری منظم بشی این متن رو بخون؟
تو مطلب قبلی دو گام از پنج گام رسیدن به نظم روگفتم. اینجام سه گام بعدی رو مینویسم. باشد که استفاده کنید :)
👈گام سوم: پاکسازی:
این گام رو تو گام قبل توضیح دادم.
فقط تأکید میکنم که تو دور ریختن این مدل وسائل دست و دلتون نلرزه.
نکته ی بعدی این گام اینه که هر وسیله ای رو که به طور منظم از سرجاش برداشتید، بلافاصله بعد از انجام کارتون، اون رو به جای قبلیش منتقل کنید. خیلی وقتا ما نظم رو خوب شروع میکنیم، اما با به هم زدنش به مقدار زیاد، دیگه حوصله ی ایجاد مجدد نظم رو نداریم.
👈گام چهارم: قاعده سازی:
تو این گام قراره برای نظم و انضباط مون یه سری قاعده و قانون و استاندارد تعیین کنیم.
برای این گام یه قلم و کاغذ داشته باشید.
لازمه دقت کنید که یه سری کار هست که به صورت روزمره انجام میشه.
یعنی شما هر روز به انجام اون کارها مشغولید. پس یه چک لیست داشته باشید که هر کدوم از این کارها توش درج شده باشه و در صورت انجام، یه تیک به معنای تأیید انجام بگیره.
یه قسمت از کاغذتون هم به کارهایی که به صورت روزانه و دفعی رخ میده اختصاص داره.
اون ها رو هم یادداشت کنید و بعد از انجام اونا یه تیک بزنید.
میتونید برای خودتون یه معیار و نمره هم در نظر بگیرید که هر روز به خودتون و مقدار نظم تون نمره بدید و در طول یک ماه کامل خودتون رو بسنجید.
👈گام پنجم: مشهور به نظم بشید:
این گام ثمره ی تعهد مدت دار به گام های پیشین خودشه.
انقدر به گام های قبل متعهد باشید که هر کسی که شما رو میشناسه به عنوان یه فرد منظم از شما یاد کنه.
👈هدف:
هدف از این نوع نظم اینه که به جایی برسید که با چشم بسته هم بشه به هر چیزی که میخواید دسترسی داشته باشید.
🙏❤️مارو دنبال کنید و به دوستاتون معرفی کنید❤️🙏
🎯 @cdanatut
📎 http://www.cdana.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ویدئو - چطورکاری کنیم که همیشه برنده باشیم؟
🎯 @cdanatut
📎 http://www.cdana.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ویدئو - با روزی یک ساعت مطالعه معجزه کنید!!
🎯 @cdanatut
📎 http://www.cdana.ir
✅⬅️ تن و بدن ما حرف میزنن!
بخواید نخواید، شما یه موجود اجتماعی هستید و این یعنی تو یه اجتماعی زندگی میکنید که آدمای مثل خودتون توش زیادن.
بخشی از موفقیت های ما به همین آدمای اطراف مون گره خورده و اگه نتونیم خوب باهاشون تعامل کنیم، نمی تونیم خوب بفهمیم شون.
اگه خوب نفهمیم شون، ممکنه به خاطر یکی دو جمله ی نابجا یه ارتباط خوب به یه ارتباط بد تبدیل بشه.
تا حالا براتون پیش اومده وقتی دارید با کسی حرف میزنید، یهو طرف مقابلتون دست به سینه بشه؟
یا ناگهان پا رو روی پا بندازه؟
یا روی صندلیش که نشسته کمی به عقب یا جلو متمایل بشه؟
یا با دستش چونه شو لمس کنه؟
یا سرش رو به یه طرف متمال کنه؟
یا زیر چشمی نگاتون کنه؟
یا خیلی کارای دیگه؟؟؟؟!!!
هر کدوم از این حرکات یه مفهوم و نشانه داره. ممکنه حرف تون برای طرف مقابلتون خوشایند نبوده باشه، یا برعکس، اتفاقا خیلی خوشش اومده و واکنش مثبت نشون داده.
حالا فرض کنید در حال انعقاد یه قرار داد چرب و چیلی هستید و خیلی مهمه که بتونید نظر طرف مقابلتون رو راجع به مرحله به مرحله ی مکالماتتون حدس بزنید.
فرض کنید با همسر آینده تون یه قرار ملاقات دارید (مثلا تو جلسه ی خواستگاری) و میخواید نگاهش به خودتون رو بفهمید. اجمالا حدس بزنید پسندیده یا نه.
این اصول و قواعد گاهی بین همه ی مردم دنیا مشترک هستن و گاهی مختص به کشور، شهر، فرهنگ، مذهب، قوم، جنسیت، شغل و ... باشن.
منتظر ویدئوهای آموزشی #زبان_بدن باشید ...
🙏❤️مارو دنبال کنید و به دوستاتون معرفی کنید❤️🙏
🎯 @cdanatut
📎 http://www.cdana.ir
✅✍دستت رو از روی اون دکمه ی قرمز لعنتی بردار!!!
🔹️یه عده محقق روی تعدادی کبوتر یه آزمایش انجام دادن.
🔸️اونا کبوترها رو تو دو تا قفس گذاشتن. هر قفس یه دکمه سبز و یه دکمه قرمز داشت.
🔹️تو یکی از قفس ها، اگه کبوتر به دکمه سبز نوک میزد، یه دونه براش بیرون می افتاد.
🔸️اما تو اون یکی قفس دکمه سبز گاهی دونه میداد و گاهی هم نه، و به دست آوردن دانه تو این قفس محتاج تلاش زیاد و استقامت بود...
🔹️تو هر دو تا قفس، دکمه قرمز هیچ نقشی رو ایفا نمی کرد و بی مصرف تعبیه شده بود.
🔸️هر دو دسته کبوتر بعد از مدتی فهمیدن که دکمه قرمز سرکاریه و دیگه هیچ وقت بهش نوک نزدن.
🔹️تا اینجای ماجرا همه چی خوب بود تا این که....
🔸️دانشمندا جای این دو دسته کبوتر رو عوض کردن. شاید شما هم فکر کنید اتفاق خاصی نیفتاد، اما اتفاقا کلی اتفاق افتاد.
🔹️کبوترای قفسی که دکمه سبزش همیشه دونه میداد، وقتی رفتن تو قفسی که دکمه سبزش اتصالی داشت، بعد از یه مدت تلاش و دریافت پاداش کم، دیدن نمی تونن با شرایط کنار بیان. پس شروع کردن به بی قراری و به همه جای قفس نوک میزدن!
🔸️میخوام از این آزمایش دو تا نتیجه بگیرم:
1️⃣ تو زندگی ما، پر از دکمه های قرمزیه که میدونیم با فشار دادنش قرار نیست اتفاقی بیفته. ولی نمی دونم چرا هی اصرار داریم که بازم فشارشون بدیم. یکی از اصول مهم تو مدیریت زمان همینه. اگه فقط زمان هایی رو که به فشار دادن دکمه های قرمز زندگی مون اختصاص میدیم، بذاریم برای امتحان کردن دکمه های سبز (حتی با اتصالی هاش) کلی جلو می افتیم.
2️⃣ نمی دونم این چه دردیه که دچارمون شده!! دوس داریم یه جایی باشیم که دکمه سبزش همیشه دونه بده. دقت کردید همه مون دنبال یه کار استخدامی و پشت میز نشینی و حقوق و مزایای معلوم و ... هستیم؟! درسته که خیلی خوبه این کار، اما یادمون نره که باعث میشه تنبل بشیم. کبوترای قفسی که دکمه سبزش همیشه وصل بود، وقتی تو قفس دیگه قرار گرفتن، کم آوردن. نتونستن با شرایط بسازن و به زبون خودشون شروع کردن به غُرغُر کردن.
🔷️حتی اگه شغل ثابت و حقوق معین دارید، تو همینی که هستید نمونید. زندگی ما یه سیبه که از لحظه تولدمون بالا انداختنش و یه روزی قراره بخوره زمین و متلاشی بشه؛ ولی این وسط قراره هزار تا چرخ هم بخوره.
🔶️اگه همیشه دنبال راحتی هستید، مطمئن باشید وقتی به قسمتای سخت زندگی رسیدید، کم میارید. از طرفی چون خودتون رو به همون کار کوچولو و درآمدش محدود کردید، هیچ وقت نمی تونید به ظرفیت ها و پتانسیل های عالی خودتون پی ببرید و میشید یه پرنده ی زیبا که لذت پرواز رو به لذت خوردن و آشامیدن به موقع (اما در قفس زرّین) ترجیح داده.
▪️کمی خلاق باشید
▫️کمی تلاش کنید
▪️کمی تخصص کسب کنید
▫️به خالقتون توکل کنید
◽دست به زانو بگیرید و برید تو دل همه ی مشکلات
◾شک نکنید موفقیت براتون یه خاطره میشه
🙏❤️این نوشته رو حداقل برای یک نفر بفرست❤️🙏
🎯 @cdana_ir
🎯 @cdana_ir
📎 http://www.cdana.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ویدئو - با افتخار فریاد بزن: "من شکست خوردم!"
🎯 @cdanatut
📎 http://www.cdana.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ویدئو - تو مسیر موفقیت به این چهار اتفاق برمیخورید حتما!!
🎯 @cdanatut
📎 http://www.cdana.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ویدئو - تا حالا در مورد #زبان_بدن و پیام های غیر کلامی چیزی شنیدید؟
🎯 @cdanatut
📎 http://www.cdana.ir
✅⬅️ با نورون های آینه ای تون رفیق شید!
تا حالا دقت کردید وقتی یه نفر وسط یه جمع میزنه زیر خنده (حتی اگه الکی باشه) همه ی اطرافیان آروم آروم شروع میکنن به خندیدن؟!
به نظرتون ما دیوونه ایم یا اون نفر اولی یا کلا یه مشت دیوونه دور هم جمع شدیم تشکیل اجتماع دادیم؟؟!
هیچ کدوم! همه مون سالمیم. تو بدنمون یه سری نورون هست به نام «نورون های آینه ای».
کارشون تکرار حرکات مورد علاقه مون، یا حرکات فرد مورد علاقه مونه...
اگه میخواید بدونید چطور میتونید از نورون های آینه ای تون تو مسیر موفقیت استفاده کنید و خلاصه حسابی دلبری کنید از اطرافیانتون، به ویدئویی که امشب روی کانال درج خواهد شد، حسابی توجه کنید...
🙏❤️مارو دنبال کنید و به دوستاتون معرفی کنید❤️🙏
🎯 @cdanatut
📎 http://www.cdana.ir