﷽
#ازدواج_صوری
#قسمت_هجدهم
°|♥️|°
بالاخره پاک کردن برنج و شستن مرغا و خرد کردن گوشت غذای نذری تموم شد
پاشدم حسینه رو جارو زدم همین که پامو از حسینه بیرون گذاشتم بیرون
صدای
بع بع اومد
گفتم باز سارای گوله نمک بازی در اورده
اما
همین که برگشتم با یه گوسفند بزرگ روبه رو شدم
جا و مکان فراموش کردم
دستام گذاشتم رو چشمام و فقط جیغ میزدم
وای من از سوسک و گوسفند درحد مرگ میترسم
قشنگ یادمه یه بار بچه بودم رفته بودیم روستای مامانی
در باز بود آقا گوسفنده جای خونه شون
اومد بود خونه مامانی من
من بدو گوسفند پشت من
من میترسم ازاین
وووووواااااایییی ملت به دادم برسید
بعداز ۵-۶دقیقه ملت اومدن
من هنوز تو فکر ۴سالگیم هستم
و فکر میکنم این گوسفند میتونه منو بخوله
سارا و مریم ،وحید و .....بدو بدو اومدن
منـ رفتم پشت سارا پنهان شدم
-سارا توروخدا این میخاد منو بخوله
کمک کن
سارا:کی میخواد بخورتت
-این گوسفنده
سارا:خخخخخ
وای خدای من
روانی
تو ۲۳سالته نه ۴سالت
خل جان
همه زدن زیر خنده اروم از پشت سر سارا رفتم کنار مظلوم بهشون نگاه کردم
°|♥️|°
✍🏻#نویسنده_بانو_ش
✍🏻 لطفا فقط با ذکر #لینک_کانال و #نویسنده کپی شود...
╭┅°•°•°•°═ঊঈ📚ঊঈ═°•°•°•°┅╮
✒ @chaadorihhaaa
╰┅•°•°•°•°═ঊ
﷽
#ازدواج_صوری
#قسمت_نوزدهم
°|♥️|°
آبرومـ رفت
تا شب هرکس گوسفند میدید
هرهر میخندید
ساعت۶بعدازظهر اومدن گفتن برنامه دهه دوم ،سوم محرم حتمی شده
-دهه سوم
پسرخاله ما هیچ هزینه نداریم
الانـ سخنران دهه دوممون حسن آقاست
مداحـ هم دوباره محسن خودتون
دهه سومـ از کجا آخه هزینه بیاریم ؟
وحید:هزینه ندیدیم که
هئیت رفقیم میخواستن تعزیه ۱۰شب برگزار کنند جا نداشتن
گفتم بیان هئیت ما
اسم هئیت مارو هم میگن
پذیرایی هم انقدر نیست هزینه اش
منو صادق میدیم
-آبرومون نره
هیچی پول نداریم
مراسم امام حسینه
البته من چندتا سفارش کار دارم
اما فکر نکنم تا دهه سوم پولش به دستم برسه
وحید:تا حالاهم خود امام حسین یاری کرده
از این همه هزینه نذری ها ماهم فوقش ۱۰میلیون دادیم
نگران نباش
°|♥️|°
✍🏻#نویسنده_بانو_ش
✍🏻 لطفا فقط با ذکر #لینک_کانال و #نویسنده کپی شود...
╭┅°•°•°•°═ঊঈ📚ঊঈ═°•°•°•°┅╮
✒ @chaadorihhaaa
╰┅•°•°•°•°═ঊ
﷽
#ازدواج_صوری
#قسمت_بیستم
°|♥️|°
بالاخره شب تاسوعا شد
داشتیم غذاها رو میکشیدیم تو ظرف ها که
وحید صدام زد :خانم احمدی
-بله
برنامه شبت هست
-آره صددرصد
وحید :باشه
بعدش شروع کرد به صدا کردن برادر عظیمی
صادق جان
صادق داداش
یه لحظه بیا اینجا
۲۰۰-۲۵۰ظرف غذا بذارید کنار
ساعت ۸:۳۰-۹ بذارید تو ماشین خانم احمدی
برادرعظیمی:چشم
اون طرف من به سارا :سارا لطفا کش بنداز دور غذاها
سارا:پریا کار آسونتر نیست
-نه نیست
سارا:کوفت
وحید:پریا خانم بریم دختر خاله ؟
-بله
قراربود این غذاها رو ببریم یکی از روستاهای اطراف قزوین
شماره سحر دوستم رو گرفتم الو سلام سحرجان خوبی؟
ما داریم میایم روستا یه ربع -بیست دیگه اونجایم
سحر:باشه عزیزم
منو وحید به سمت روستا رفتیم
دیدیم سحر و همسرش آقاسجاد منتظر ما هستن
وحید کمک آقاسجاد کرد غذاها رو خالی کردن
-سحرجان بیا خواهر
سحر:جانم پریا
خم شدم از تو داشبورد یه پاکت دادم دستش
سحر این ده میلیون برای جهیزیه اون دخترخانم
سحر ببین هزارتومن از این پول هم برای من نیست
همش خیّرا دادن
راستی سحر دکترت چی گفت؟
-جوابم کرد
پریا برای اربعین میرم کربلا
اگه آقاهم جوابم کرد
دیگه به بچه دارشدن فکرنمیکنم
سحر وهمسرش ۷سال بود ازدواج کردن
اما نمیتونن بچه داربشن
حالا که میگه میخاد بره کربلا
°|♥️|°
✍🏻#نویسنده_بانو_ش
✍🏻 لطفا فقط با ذکر #لینک_کانال و #نویسنده کپی شود...
╭┅°•°•°•°═ঊঈ📚ঊঈ═°•°•°•°┅╮
✒ @chaadorihhaaa
╰┅•°•°•°•°═ঊ
﷽
#ازدواج_صوری
#قسمت_بیست_یکم
°|♥️|°
دهه اول محرم به لطف خدا و نگاه امام حسین و کمک خیّرها، عالی برگزار شد
ماهم خاک شیر شده بودیم
امشب شب شام غریبان آقاسیدالشهداست
یه بار تو یه مقتلی خوندم عصر عاشورا زمانی که همه مردای کاروان امام شهید میشن
اسبها روی پیکرهای پاک شهدای کربلا تاخت و تاز میکنن
تازه حرامی ها به فکر غارت کاروان امام میفتن
چادرها رو به آتش میکشن
و دخترک ها و زنان از ترس حرامی ها و آتش
در بیابان کربلا فراری میشن
خانم حضرت زینب از صبح عاشورا کم مصیبت ندیده بود
حالا شب شام غریبان با حضرت ام کلثوم
دو خواهر در بیابان کربلا دنبال بچه ها میگردن
چقدر این مصیبت ها برای یه خواهر سخته
چقدر برای یه خانم محجبه سخته
وسط یه لشگر دشمن
بره اسارت
حال خانم حضرت زینب تمام بانوان متدین و مومن جهان درک میکنن
دهه دوم محرم شروع شد
و قرار بود تواین دهه با سارا از
بی بی حضرت بگیم
البته ۵روز اول مریم انجام میداد
۵روز بعد ما
ساعت ۱بود به سمت خونه راه افتادم
انقدر خسته بودم باهمون مانتو شلوار خوابیدم
گوشیم گذاشتم سرساعت ۵ صبح برای نماز
بعد نماز مثل خرس خوابیدم
صبح بزور گوشی و مامان بیدار شدم
از اونجا که خیلی خسته بودم با آژانس رفتم هئیت
°|♥️|°
✍🏻#نویسنده_بانو_ش
✍🏻 لطفا فقط با ذکر #لینک_کانال و #نویسنده کپی شود...
╭┅°•°•°•°═ঊঈ📚ঊঈ═°•°•°•°┅╮
✒ @chaadorihhaaa
╰┅•°•°•°•°═ঊ
-
••••
-به رسم هر روز
~•° السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن °•~
~•°السلام علیڪ یابقیة الله یااباصالح
المهدۍیاخلیفة الرحمن ویاشریڪ القرآن ایهاالامامالانسوالجان"سیدی"و"مولاۍ"
الامان الامان°•~
#اللہمعجللولیکالفرج
~> دعای فرج <~
إِلٰهِى عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ ، وَضاقَتِ الْأَرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ ، وَأَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكىٰ ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ .اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ أُولِى الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ ، فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَرِيباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ .يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِىُّ ، يَا عَلِىُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيانِى فَإِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُرانِى فَإِنَّكُما ناصِرانِ .يَا مَوْلانا يَا صاحِبَ الزَّمانِ ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، أَدْرِكْنِى أَدْرِكْنِى أَدْرِكْنِى ، السَّاعَةَ السَّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ ، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينَ..
•∞•| @chaadorihhaaa |•∞•
﷽
#ازدواج_صوری
#قسمت_بیست_دوم
°|♥️|°
برادرا دیگ و اجاق گاز و.... بار وانت کردن بردن تحویل بدن
منم با چندتا از دخترا رفتیم تمام حسینه رو جارو برقی کشیدیم مرتب کردیم
شلنگ کشیدیم حیاط حسینه شستیم
که برای دهه سوم تمیز باشه
مرتب کردن وتحویل دادن وسایل چندساعتی طول کشید
بعدش دوباره برگشتیم خونه
رسیدم خونه شماره ساجده گرفتم
- الو سلام ساجده عروس خانم
ساجده:إه پریا اذیتم نکن دیگه
-تسلیم
ساجده اونروز خواب بودم
خب بگو ببینم چی میخوای
ساجده:یه نقاشی سیاه قلم از حضرت آقا
عباشون هم مشخص باشه
فقط هزینه دستمزد بهم بگو
-برو بابا مگه من از تو دستمزد میگرم
هدیه عروسیت
ساجده: نه پریا محمدآقا گفته این کار براش فرق داره
پس قیمتش بگو
-باشه لجباز
برم بوم بگیرم چندتا کار به جز نقاشی شما دارم
یا علی
ساجده :یاعلی
مانتو و روسری سیاه پوشیدم عاشقانه چادر سر کردم به سمت مغازه وسایل نقاشی حرکت کردم
°|♥️|°
✍🏻#نویسنده_بانو_ش
✍🏻 لطفا فقط با ذکر #لینک_کانال و #نویسنده کپی شود...
╭┅°•°•°•°═ঊঈ📚ঊঈ═°•°•°•°┅╮
✒ @chaadorihhaaa
╰┅•°•°•°•°═ঊ
﷽
#ازدواج_صوری
#قسمت_بیست_سوم
°|♥️|°
۷-۸تا بوم در ابعاد کوچک و بزرگ خریدم
مدادهای مخصوص طراحی B6-B8 خریدم
بومارو گذاشتم صندوق
خودم سوارشدم
دوتااز تابلوها مذهبی بود
دوتا عاشقانه
بقیه عادی
تابلوبزرگ برداشتم خطای اولیه طرح روش زدم
لب تاپم باز کردم شروع کردم به تایپ تحقیق حوزه علمیه
بعضی اسمهارو پررنگ میزدم
مثل محمد بن عبدالوهاب
مستر همفر
انگلیس
مشروب
اعتقادات وهابیت
۱.تعمیرقبور اولیای الهی و ائمه شیعه کفر است
۲.مسجد سازی در کنار قبور صالحان شرک است
۳.بزرگداشت موالید(ولادت ها)و وفات علی بن ابی طالب و فرزندانش بدعت است
۴.تبریک آثار اولیای الهی شرک است
۵.درخواست از اولیای الهی کفر است
۶.درخواست شفاعت از شافعان شرک است
°|♥️|°
✍🏻#نویسنده_بانو_ش
✍🏻 لطفا فقط با ذکر #لینک_کانال و #نویسنده کپی شود...
╭┅°•°•°•°═ঊঈ📚ঊঈ═°•°•°•°┅╮
✒ @chaadorihhaaa
╰┅•°•°•°•°═ঊ
﷽
#ازدواج_صوری
#قسمت_بیست_چهارم
°|♥️|°
به چشم بهم زدنی دهه دوم محرم هم تمام شد
امشب آغاز دهه سومه
داشتم رو بومی که قرار بود عکس آقا بزنم کار میکردم
که گوشیم زنگ خورد
شماره وحید و تصویر وحید-مهلا رو گوشی نمایان شد
-الو سلام
وحید:الو سلام دخترخاله میای هئیت کارت دارم ؟
-چشم تا یک ساعت دیگه اونجام
مانتو مشکیم پوشیدم روسری مشکیم لبنانی بستم
خونه ما رسم بود همه تا اربعین سیدالشهدا سیاه میپوشیدیم
بعد اربعین پدر مارو از سیاه در میاورد
راهی هئیت شدم
وحید داشت با برادر عظیمی حرف میزد
منتظر موندم تا حرف زدنشون تمام بشه
تا تمام شد وحید صدام کرد :خانم احمدی
-چی شده ؟
وحید:باید چیزی شده باشه؟
شما خانمها چرا منتظر سومالی، زلزله بم هستید؟
-وحید...
بگو دیگه
وحید:باشه بابا
حاجی شالباف زنگ زد گفت از صبح هرچقدر ب خانم احمدی زنگ میزنم جواب نمیده
بهشون بگید از بین هر گروهی که که خیّرین سرپرستی شون دارند
به نیت حضرت عباس ۳۴نفر قرعه کشی کنن ببریمشون مشهد
هزینه کل سفر میدن + بچه ها هئیت که تو دهه اول تو مراسم نذری کمک کردن
حاجی گفت تا پس فردا ساعت ۹صبح به دستشون برسونی
دختر خاله یه تماس هم با حاجی بگیر
صبح کجا بودی ؟
-هیچ بابا رفته بودم جایی
وحید: پریا تورو باید MI6 بگیره از زیر زبونت حرف بکشه
-خیلی ممنون
شماره سارا گرفتم کل واقعه براش تعریف کردم
سارا:پریا من یه ذره خستم
تا یه ساعت دیگه میام
-باشه فدات بشم خیلی خسته شدی
سارا:ن بابا خدا لایقت بده تا آخر عمر تو این راه باشیم
-ان شالله
پس میبنمت
سارا:یاعلی
صبح منو سارا وسحر یه سری اقلام غذایی بردیم اطراف قزوین از
طرف خیّرین برای خانواده های که وضع مالی شون خوب نبود
°|♥️|°
✍🏻#نویسنده_بانو_ش
✍🏻 لطفا فقط با ذکر #لینک_کانال و #نویسنده کپی شود...
╭┅°•°•°•°═ঊঈ📚ঊঈ═°•°•°•°┅╮
✒ @chaadorihhaaa
╰┅•°•°•°•°═ঊ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#چادرانه #حجاب
حسین ها که رفتند
زینب ها کارشان شروع شد...
#پویش_حجاب_فاطمے