eitaa logo
چـــادرےهـــا |•°🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
1.1هزار ویدیو
74 فایل
﷽ دلـ♡ـمـ مےخواھَد آرام صدایتـ کنم: "ﺍﻟﻠّﻬُﻤـَّ‌ ﯾاﺷاﻫِﺪَ کُلِّ ﻧَﺠْﻮۍ" وبگویمـ #طُ خودِ خودِ آرامشے ومن بیـقرارِ بیقـرار.♥ |•ارتباط با خادم•| @Khadem_alhoseinn |°• ڪانال‌دوممون •°| 🍃 @goollgoolii (۶شَهریور۹۵) تبادل نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 - تا حالا کجا بودین؟ - خونه یکی از دوستانم. دستی به صورت اصلاح شده اش کشید و گفت: - شما از ماجراي دیشب خبر دارید؟ سعی کردم صدایم نلرزد اما بی فایده بود حسابی دست و پایم را گم کرده بودم. - بله... یعنی من... من دیشب اون جا بودم... ولی... با تعجب پرسید: - شما همون خانمی هستید که ساکنین مجتمع دیشب در حال خروج از اون جا دیدنتون؟ - بله. - خب چه اتفاقی افتاد؟ - وقتی با هم درگیر شدن از ترسم فرار کردم. - دعواي اون ها سر چی بود؟ - بهتــون مــی گــم امـا اول خــواهش مــی کـنم بگیــد دیشــب چــه اتفــاقی افتــاده مـن خیلــی نگــرانم از نامزدم هیچ خبري ندارم! بازپرس جوان نفسی کشید و گفت: - متأسفانه خبراي بدي براتون دارم! نفس کشیدن برایم سخت شد با صداي مختصري نالیدم: - خواهش می کنم؟ - دیشـب بـین نـامزد شـما و دوسـتش رهـام حـامی درگیـري شـدیدي رخ داده ایـن طورکـه مـأموران مـا تحقیـق کـردن، رهـام حـامی بـا یـه مجسـمه سـنگی بـه سـر بهـزاد مـی زنـه و ظـاهراً بعلـت تـرس، دسـتپاچه شـده و از پلـه هـا بـه جـا ي آسانسـور بـرا ي خـروج از مجتمـع اسـتفاده مـی کنـه و کمـی طـول مـی کشـه کـه بـه پارکینـگ برسـه، قبـل از اینکـه بتونـه سـوار ماشـینش بشـه و فـرار کنـه بهـزاد کـه از طریــق آسانســور زودتــر بــه پارکینــگ رســیده بــود و تــو ي ماشــینش بــه انتظــار رهــام نشســته، بــا دیـدنش چنـد ین بـار بـا ماشـین بهـش مـی کوبـه و از روش رد مـی شـه . افـروز بعـد از کشـتن حـامی بـا اتـومیبلش فـرار مــیکنـه امـا بــه خـاطر نداشـتن حالــت عـاد ي، تسـلطی بــر سـرعت بـالاي اتــومبیلش نداشته، کنتـرل ماشـین از دسـتش خـارج مـیشـه و چـپ مـی کنـه ! متأسـفانه همسـر شـما دچـار مـرگ مغزي شده و وضعیت رضایت بخشی نداره. دیگر چیـزي نشـنیدم، سـرم گـیج رفـت نفسـم درنمـی آمـد از مغـز سـرم تـا نـوك انگشـتانم بـی حـس شده بود. نه این ممکن نبود؟ یعنی هر دو مرده بودند؟ آن هم به خاطر من؟ حماقت تا چقدر؟ - خانم حامی حالتون خوبه؟ با گیجـی بـه بـازپرس خیـره شـدم بـاورم نمـی شـد پایـان زنـدگی دو تـا دوسـت بـه همـین تلخـی تمـام شود؟ کاش اصلاً وجود نداشتم؟ کاش میمردم و این روز را نمی دیدم؟ این چه تقدیري بود؟ @Chaadorihhaaa 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌸 ﷽ 🌸 🌸🍃🌺🍃🌸 .... مستقیم نگاهش کردم و محکم جواب دادم:" این گریه و عزاداری چه سودی داره؟ فکر می کنی من برای بچه های پیامبر احترام قائل نیستم؟ فکر می کنی من دوستشون ندارم؟ بخدا منم اونا رو دوست دارم، ولی واقعا این کارا چه ارزشی داره؟" کلام آخرم سرش را بالا آورد، در چشمانش دریایی از احساس موج زد و قطره ای را به زبان آورد:" برای من ارزش داره!" این را گفت و باز ساکت سر به زیر انداخت. سپس همچنان که نگاهش به زمین بود و دستانش را از ناراحتی به هم می فشرد، ادامه داد:" ولی تو هم برام اونقدر ارزش داری که دیگه جلوت حرفی نزنم که ناراحتت کنه!" از داغی که به جان چشمان نجیبش افتاده بود، می توانستم احساس کنم که حالا قلب او از این قضاوت منطقی ام شکسته و نمی خواست به رویم بیاورد که عاشقانه نگاهم کرد، با هر دو دستش دستانم را گرفت و با لحنی لبریز محبت عذر تقصیر خواست:" قربونت بشم الهه جان! من ببخش عزیزدلم! ببخش که اذیتت کردم.." و من چه می توانستم بگویم که دیگر کار از کار گذشته و تمام نقشه هایم نقش بر آب شده بود! می خواستم با پختن کیک و خرید گل و تدارک یک جشن کوچک و با زبان عشق و محبت، دل او را بخرم و به سوی مذهب اهل تسنن ببرم، ولی او بی آن که بخواهد یا حتی بداند، به حرمت یک عشق قدیمی، مقابلم قد کشید و همه زحماتم به باد رفت! ★ ★ ★ سلام نماز مغربم را دادم که صدای مهربان مجید در گوشم نشست:" سلام الهه جان!" و پیش از آن که سرم را برگردانم، مقابلم روی زمین نشست و با لبخندی شیرین ادامه داد:" قبول باشه!" هنوز از مشاجره دیروز صبح، دلگیر بودم و سنگین جواب دادم:" ممنون!" کیفش را روی پایش گذاشت و درش را باز کرد. بی توجه به جستجویی که در کیفش می کرد، مشغول تسبیحات شدم که با گفتن "بفرمایید!" بسته کادوپیچ شده ای را مقابلم گرفت. بسته کوچکی که با کادوی سرخ و سفیدی پوشیده و گل یاس کوچکی را رویش تعبیه کرده بودند. دستم را از زیر چادر نمازم بیرون آوردم، بسته را از دستش گرفتم و با لبخندی بی رنگ، سپاسگزاری ام را نشان دادم و او بی درنگ جواب قدردانی سردم را به گرمی داد:" قابل تو رو نداره الهه جان! فقط بخاطر این که دیروز اذیتت کردم، گفتم یجوری از دلت در بیارم... ببخشید!" ✍🌺🍃🌸🍃🌺🍃 🍃ادامہ دارد.... ✍🏻 ✍لطفا فقط با ذکر و کپی شود... ╭┅°•°•°•°═ঊঈ📚ঊঈ═°•°•°•°┅╮ ✒ @chaadorihhaaa ╰┅•°•°•°•°═ঊ