🍃🌸
••✾ #منبر_مجازے ✾••
امـامـ زمان (عج) به یـکے از دوسـتاے خودشون که از ایشون پرسیده بـود
" ﺁﻗﺎﺟﺎن ! ﻗﺮﺑﺎﻧﺘﺎن ﺑﺸﻮمـ ، ﭼــﺮﺍﺑﺎ اینکه ﻣﺎ ﺍین ھمهﺩﻋﺎے فرﺝ ﺭﺍمیخوﺍﻧﯿمـ ﺷﻤﺎنمے ﺁﯾﯿﺪ؟ "
ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ:
ﺷﻤﺎ که ﺩﻋﺎے ﻓﺮﺝ ﺭﺍنمیخوﺍﻧﯿﺪ ، ﺷﻤﺎﺩﻋﺎے ﺳﻼمتے ﻣـن ﺭﺍ میخواﻧﯿﺪ
(یعنے ﺍﻟﻠﻬـمـ کن ﻟﻮلیکـ ﺍﻟﺤﺠﺔ بنﺍﻟﺤﺴـن ...) ،
ﺷﻤﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﻋﺎے : " ﺍلهے ﻋﻈــمـ ﺍﻟﺒﻼ ... " ﺭﺍﺯﯾـﺎﺩ ﺑﺨـﻮﺍﻧﯿﺪ.
📚|{اﻣﺎمـ ﺯمـان ﻭ ﺳﯿﺪ بن ﻃﺎﻭﻭﺱ ص238ﻧﺠمـ ﺍﻟﺜﺎﻗﺐـ ص480}
شما این رو میدونستید؟ :)
🍃🌸| @Chaadorihhaaa
چـــادرےهـــا |•°🌸
🍃🌸 ••✾ #منبر_مجازے ✾•• امـامـ زمان (عج) به یـکے از دوسـتاے خودشون که از ایشون پرسیده بـود " ﺁﻗﺎ
.
✨بــسم اللّہ الَّرحمـטּِ الَّرحیـمْ✨
🌸اِلهـے عَــظُمَ الْـبَلاءُ وَبَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْڪَشَفـَــ الْغِطآءُ وَانْــقَطَعَ الرَّجــآءُ
{خــدآیا بــلاء عظیم گشتہ و دروטּ آشڪار شـد و پردھ از ڪآرها برداشتہ شد و امید قطــع شد}
🌸وَضـاقَتِ الْأَرْضُ وَمُــنِعَتِ السَّمــآءُ واَنْتَ الْمُــسْتَعانُ وَ اِلــیْڪَ الْمشــتَڪے
{و زمیـטּ تنــگ شد و از ریزش رحمــت آسماטּ جلوگیرے شد و تویـے یاور و شڪوھ بسوے توست}
🌸وَ عَـلَیڪَ الْمُـعَوَّلُ فِے الــشِّدَّةِ وَالرَّخآءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلـے مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ
{و اعـتماد و تڪیہ ما چہ در سختے و چہ در آسانـے بر تو است. خدایآ درود فرسـت بر محــمد و آل محــمد.}
🌸اُولِـے الْأَمـْرِ الَّذینَ فَرَضْــتَ عَلَیْنا طـاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِـذالِـڪْ مَنْزِلَتَهُمْ
{زمامدارانے ڪہ پیرویشاטּ را بر ما واجب ڪردے و بدیـטּ ســبب مقآم و منزلتشاטּ را بہ ما شـناساندے}
🌸فَفَرِّجْ عَــنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِـلاً قَریباً ڪَلَمْـح الْبَـصَرِ اَوْ هُــوَ اَقْرَبُــ
{بـہ حق ایشاטּ بہ مآ گشایشـے دھ. فورے و نزدیـڪ مانند چشم بر هم زدטּ یا نزدیڪتر}
🌸یا مُحَمَّدُ یا عَــلـےُّ یا عَــلـےُّ یا مُحَمَّدُ ! اِکْفِیانـے فَاِنَّڪُمـا ڪافِیانِ
{اے محــمد اے علـے. اے علـے اے محــمد مرآ ڪفایت ڪنید ڪہ شمایید ڪفایت ڪنندھ ام}
🌸وَانْصُرانـے فَاِنَّڪُمـا ناصـِرانِ . یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ
{و مـرآ یارے ڪنید ڪہ شمایید یاور مـטּ . اے سرور ما اے صاحب الـزماטּ . فـریاد، فریاد، فریاد !}
🌸اَدْرِڪْنـے اَدْرِڪْنـے اَدْرِڪْنـے السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ
{دریـاب مرآ. دریاب مرآ. دریاب مرا. همیـטּ ساعت همیـטּ ساعت هم اڪنوטּ .}
🌸الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِـہِ الطَّاهِرینَ
{زود زود زود. اے خدا اے مهربانتریـטּ مهرباناטּ بہ حـق محــمد و آل پاڪش}
🍃🌸| @Chaadorihhaaa
آنچہ #مجـردها بایدبدانند⁉️😉
|🌸اهلبـیت(ع) را،الگـوی زندگـی خود،قـرار بدهیـد🌸|
وقتی به زندگی امیرمومنان #علی (ع) با حضرت #زهرا (س) دقت میکنیم، نکات بسیار خوب و آمـوزنده ای بـرای مـا مـکشـوف میـشــود✨💚
یکی از آن نکات این است که این دو بزرگوار بهترین کمک کننده نسبت به یکدیگر،
برای #رسیدن_به_خدا بودند😍
یعنی این یکی از وظایفی است که زوجین نسبت به یکدیگر دارند‼️😇
❣برخی میگویند بگذاریم بهشت و جهنم را خود مردم انتخاب کنند در صورتی که در قرآن کریم به صراحت در آیه 6 سوره تحریم آمده است:
✨ ای کسانی که ایمان آوردهاید، خودتان و کسانتان(خانواده خود) را از آتش حفظ کنید ✨
یعنی این یک #وظیفه بر دوش
#زوجین است💕
که دلسوز یکدیگر در مسائل مادی و معنوی باشند و کمک حال همدیگر در رسیدن به #سعادت باشند...•[❤️]•
@chaadorihhaaa|🌸🍃
#غریبانہ💔🍂
حـواسمـان باشد‼️
اودرمیـان ماست🌙
بخـاطرظهــورش #گناه نڪنیم😭💔
#آقابخاطردل_زینب(س)بیا...
#ڪپی⛔️
@chaadorihhaaa
هدایت شده از چـــادرےهـــا |•°🌸
چیشد
حتما میگی چی چیشد اره؟ 😅😁
الان بهت میگم بـــانو :
چیشد که خواستی محجبه بشی
چه اتفاقی افتاد که باعث شدقدم تواین راه بذاری
راهی که باعث شد زهرایی(س) و زهرا(س)پسندبشی 😍
🖊 @chaadorihhaaa
برامون بگین از حس و حال تحولتون، از ماجرای تحولتون 👌
شاید باعث بشه خیلی هاهم متحول بشن. دلنوشته هاتونو توی کانال میذاریم
دلنوشته هاتونو به ای دی زیر ارسال کنین🙏
@M_bameri77
چـــادرےهـــا |•°🌸
چیشد حتما میگی چی چیشد اره؟ 😅😁 الان بهت میگم بـــانو : چیشد که خواستی محجبه بشی چه اتفاقی افت
#تحــول_من_شماره6
@Chaadorihhaaa
پارت سوم
رفیقایی بودیم که خیلی هوا هموداشتیم ولی بی اعصاب اکیپمون من 😡و مبینا بودیم مبینا یکی از بچه هایی که تو اکیپمون بود ما دوتا خیلی بی اعصاب بودیم 😡 ووقتی دعوا میشدمادوتا تواون دعوا بودیم من با رفیقام 👭از اون دخترایی نبودیم که اصن تو فاز بچه مذهبیا با شهدا نبودیم وهمیشه از این بحثها تو اکیپمون نداشتیم و اصن علاقه به شنیدنشون نداشتیم😒تو اکیپمون فقط ی تفر به اسم پریا چادری بود
@Chaadorihhaaa
ووقتی ام بیرون میرفتیم همه تیپامون از اون تیپایی بودش که موها مون بیرون 👩بود ولی پریا از اون دخترایی بودش که هیچ وقت چادرشو در نمیورد خدایی تو اکیپمون هرکی ناراحت بود 😞بچها دست به دست هم میدادن که طرفو شاد کنن 😃تو اکیپ ما غم ممنوع بود و فقط شادی و شیطونی بودش ...
حتی ی روز سرکلاس نشسته بودیم دیدم از اون ور هما با مبینا دارن پاستیل میخورن از اون دور نگاهشون کردم واونا هم فهمیدم من دارم نگاهشون میکنم چندتا پاستیل گذاشتن تو جامدادی دادن به من ولی من تا اومدم زیپشو باز کنم معلم صداشو برد بالا گفت الهام با جامدادی بیا اینجا در جامدادی رو که باز کرد دید توش پاستیله😁
@Chaadorihhaaa
معلممون گفت تا زنگ اخر حق کلاسو ندارین ماهم وسیلاهامونو جمع کردیم و چون بخاطر رشتمون لب تاپ میبردیم رفتیم سر ی کلاس خلوت لب تاپ باز کردیم تا اخر زنگ فیلم دیدیم😂😁
یک روز دیگه ام یادم میاد بچها داشتن راجب جن صحبت میکردن ومن تا سه روز نرفتم حموم وخیلی میترسیدمو گریه میکردم😭😐
و روزها میگذشت وما از شیطنتمون تموم نمیشد
@Chaadorihhaaa
ادامه دارد...💖
نظراتتون راجب این تحول روبه ایدی زیربفرستین👇
@M_Bameri77
از داستان های تحول من #کپی نشود❌
⚜🌹⚜ صلوات خاصه امام رضا (ع)⚜🌹⚜
⚜اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی الامامِ التّقی النّقی و حُجّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَعَلیاَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک⚜
@Chaadorihhaaa
🌸🍃🌸🍃
#صدای_گرامافون
#پارت_۸
#به_قلم_زینب_آقاپور
صدای عزیز که برای نماز صبح بیدارم میکند بلند میشود.
عادت نداشتم برای نماز صبح بیدار شوم..همیشه غذا میکردم...به ناچار بلند میشوم و بعد از وضو ، دو رکعت اقامه میبندم...
خواب از سرم پریده است...به سرم میزند به تپه بروم و چند عکس یادگاری از آنجا بگیرم...
برای آرایش جلوی آیینه میروم و بعد موهای لخت و بلندم را روی شانه ام میریزم و شالم را سر میکنم...
آرام آرام روی پنجه راه میروم که عزیز از خواب بیدار نشود.
در را به آرامی باز میکنم و به سمت تپه حرکت میکنم...
مسجد روستا هنوز چراغش روشن است...به سرعت از جلوی آن عبور میکنم که مرا نبینند...
از تپه بالا میروم و نزدیک رودخانه که میشوم باز مثل همان شب صدایی میشنوم!
آهنگه ؟ نوحه اس؟ مداحیه؟ صدای چیه این؟؟؟؟
نزدیک تر میشوم و پشت همان درخت بزرگ پنهان میشوم
و گوش ها و چشم هایم را تیز میکنم :
شوریده و شیدای توام ..شیرینی رویای منی...
تا به قیامت پای توام..دین منی دنیای منی..آقای منی.
همانطور که به آوای قشنگ آن گوش میدادم حواسم را متوجه کسی میکنم که کنار رودخانه نشسته...
از این که او سامان بود مطمئن شدم!
مثل اینکه پاتوق همیشگی اش اینجا بود!
دستش را به سمت چشمانش میبرد و آنها را پاک میکند!
داره گریه میکنه؟!!!!!! آخه چرا!!!! چی شده؟؟؟!!!!
آه ، با شهیدان تو یا حسین...
باز ، بر سر خان تو یا حسین..
باز ، به دلم حسرت کربلا...
وای ، کربلا کربلا کربلا...
سامان آرام زیر لب زمزمه کرد :
رضا کمکم کن...نذار کم بیارم! کاش بودی...
کجایی رفیق؟! دلم برات تنگ شده..داداشم...
گریه اش بلند تر میشود..
و دوباره با دستش اشک هایش را پاک میکند...
بدجور منقلب میشوم...هم تحت تأثیر گریه های سامان و هم تحت تأثیر آن مداحی زیبا اشک از چشمانم مثل ابر بهار میریزد...دست خودم نیست...
رضا که بود؟ نکند همان دوستش بود که شهید شده؟
اشک هایم را پاک میکنم و از بدشانسی ام عطسه ام میگیرد...دستم را جلوی دهان و بینی ام میگیرم و خیلی ریز و آرام عطسه میکنم...
سرش را برمیگرداند و به اطرافش نگاه میکند...یا خدا..شنید؟
موبایلش را خاموش میکند و بلند میشود آرام به سمت درخت می آید!
قلبم بدجور تاپ تاپ میزند...رو به رویم می ایستد و با تعجب نگاه میکند...برای سومین بار جلویش لو میروم!
دلم میخواهد بمیرم که انقدر جلویش ضایع میشوم!
اشک از چشمانم میریزد...دست به سینه میشود و
میگوید : میدونستی توی قرآن خدا گفته لاتجسسوا
...یعنی در کار همدیگه تجسس نکنید! میدونی تجسس در کار دیگران حرامه؟ چرا نگام میکردی؟ توضیح؟؟؟
با صدای گریان و لرزان میگویم :
_ به خدا قسم میخورم من تجسس نمیکردم...من اومدم اینجا کار داشتم دیدم توام اینجایی!
_ باشه قبول...باور میکنم ولی چرا نرفتی؟ من دلم نمیخواست کسی منو تو اون حال ببینه!
با شرمندگی میگویم :
_ ببخشید ..کنجکاو شدم..ببخشید.. ببخشید.. و بعد گریه میکنم و پشت سر هم عذرخواهی میکنم
سامان نفسش را پر صدا بیرون میدهد و دستی به موهایش میکشد و میگوید :
_ هرچی دیدین بین خودمون باشه
و میرود...
بعد از اینکه رفتنش را نگاه کردم همان جا مینشینم و زار زار گریه میکنم...نمیدانم چرا ..شاید به خاطر اینکه حسابی ضایع شده بودم...یا شاید به خاطر اینه فکر میکردم درباره ام فکر بدی میکند...یا شاید گریه ام از درماندگی بود..
درماندگی..! آرامشی را در وجود سامان میدیدم که خودم نداشتم ... چه بود؟ هرچه بود آن آرامش را میخواستم!
مداحی در ذهنم تداعی میشد و گریه ام شدت میگرفت:
شوریده و شیدای توام...شیرینی رویای منی...
تا به قیامت پای توام..دین منی دنیای منی..آقای منی.
حالم عجیب دگرگون بود...در میان گریه حس کردم
صدایی آرام بالای سرم گفت :
_ صداتون تا پایین دِه میاد...یواش تر...
سرم را بلند کردم و سامان را بالای سرم دیدم که با لبخند کم رنگی نگاهم میکند...
اولین بار بود که لبخند و نگاهش به خودم را میدیدم...
لبخند و نگاهی حاکی از آرامش و پاکی...
@Chaadorihhaaa
🌸🍃🌸🍃
صبح خودرابا سلام به 14معصوم (ع)شروع کنیم....
🍂بسْمِﺍﻟﻠَّﻪِﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦِﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ,,,
✨ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝَ ﺍﻟﻠﻪ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺮَﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏِ ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﺔُ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀُ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻤﺠﺘﺒﯽ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺳﯿﺪَ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀِ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦِ ﺯﯾﻦَ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦَ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺒﺎﻗﺮُ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺟﻌﻔﺮَ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﺼﺎﺩﻕُ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦَ ﺟﻌﻔﺮٍ ﻥِ ﺍﻟﮑﺎﻇﻢُ
ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﻮﺳَﯽ ﺍﻟﺮﺿَﺎ ﺍﻟﻤُﺮﺗﻀﯽ
ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭﺑﺮﮐﺎﺗﻪ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺠﻮﺍﺩُ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﻬﺎﺩﯼ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻌﺴﮑﺮﯼ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺑﻘﯿﺔَ ﺍﻟﻠﻪِ، ﯾﺎ ﺻﺎﺣﺐَ ﺍﻟﺰﻣﺎﻥ
ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ✨
✨سلام و عرض ادب میکنیم خدمت حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام
✨ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِيعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ عَلیهِمَ السَّلام✨
✳️بهترین دعا فراموش نشود✳️
⚜اِلهی
🔰یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد
🔰یا عالیُ بِحَقِّ علی
🔰یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه
🔰یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن
🔰یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن
🔱عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان🔱
🔆در پناه حضرت حق روزی آرام و سرشار از معنویت نثارتان...🔆
🕯 @Chaadorihhaaa🕯
#غریبانہ💔
#مهدےجان🍃
دلتنگ شدم ماهِ دل آرایم را[🌙]
یڪ عمر شڪستم دلِ آقایم را💔
العفو، ڪه آوارهٔ صحرا ڪردم😭
با دستِ خودم #یوسفِ_زهرایم را...💚
🌸اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ🌸
#حلالم_ڪن_آقا😭
@chaadorihhaaa
چـــادرےهـــا |•°🌸
چالش #رفیق_شهیدمن از خواهرانم میخواهم حجاب هایشان را زهـ💚ـرایی ڪنند نہ مثل حجاب هاۍامـروز این حجا
ســــلام وعرض ادب خدمت همراهان عزیـز☺️🍒
ظهـ🌞ـر جمعـتون بخیـــر☘
اولیــن چــالش ماهم به پــایان رسیــد😍
بــــرنده چالش #رفیق_شهید_من
عکس ریپلای شده است😉😃
تــبریک میگم بهشـــون😻👏
تشکــر میکنم از همه کسانی که شرکت
کردن انشاالله توچالش بعدی شما برنده باشین
یه تشکـــر ویژه هم میکنم از اسپانســرمـون 😌
@mahsolfarhangi
ممنـــونم به خــاطر همکــاریتــون😊🙏
@Chaadorihhaaa
﴾﷽﴿
#چادرانه
خـــــدایا ...
ما براے تو تیپ زده ایم ...
بگذار نپسندنمان ...
ما را چه بہ نگاه غیر؟
همین کہ بنده خوشتیپ توئیم
ما را بس ❣
@Chaadorihhaaa
آنچہ #مجردها،باید بدانند😉❗️
#خواستگاری_همزمان_ممنوع😐❌
دخترخانمها به هیچ وجه همزمان دوتا خواستگار را نپذیرید⛔️
بلکه در ابتدا وضعیت یک خواستگار را مشخص کنید😇
واگر به جایی نرسید،
نفر بعد اقدام کند.😅
💠 علت این امر این است که اگر همزمان دو خواستگار را بپذیرید شروع میکنید آن دو را باهم #مقایسه_کردن
⬅️در نتیجه ⬇️❌
موجب سردرگمی
و شک و تردید و
سخت شدن تصمیم گیریتان میشود😢
ضمن این که اگر پسری متوجه شود پای خواستگار دیگری در میان است حتما آزرده خاطر خواهد شد😑
و احتمالا از این خواستگاری منصرف میشود.😕
@chaadorihhaaa
••✾❀🕊💓🕊❀✾••
#ڪپےفقط–باذکرصلوات🌸🍃
هدایت شده از چـــادرےهـــا |•°🌸
چیشد
حتما میگی چی چیشد اره؟ 😅😁
الان بهت میگم بـــانو :
چیشد که خواستی محجبه بشی
چه اتفاقی افتاد که باعث شدقدم تواین راه بذاری
راهی که باعث شد زهرایی(س) و زهرا(س)پسندبشی 😍
🖊 @chaadorihhaaa
برامون بگین از حس و حال تحولتون، از ماجرای تحولتون 👌
شاید باعث بشه خیلی هاهم متحول بشن. دلنوشته هاتونو توی کانال میذاریم
دلنوشته هاتونو به ای دی زیر ارسال کنین🙏
@M_bameri77
چـــادرےهـــا |•°🌸
چیشد حتما میگی چی چیشد اره؟ 😅😁 الان بهت میگم بـــانو : چیشد که خواستی محجبه بشی چه اتفاقی افت
#تحــول_من_شماره6
پارت چهارم
@Chaadorihhaaa
روزها گذشت🌔وما شیطنتامون بیشتر میشد من خودم اصن به دین مذهب و نماز اینا هیچ توجهی نداشتم و وقتی پدرمم بهم میگفت نمازتو بخون میگفتم من معلوم نیست تا کی زنده باشم حالا پاشم نماز بخونم😒پدرم خیلی ناراحت میشد😔وقتی من این جمله رو میگفتم یا وقتی باهم میرفتیم بیرون پدرم میگفت موهاتو بزار تو 👩میگفتم انقدر ادم بی حجاب تو این دنیاس که خدا با این ی تیکه موهای من کاری نداره😊
ی روز سرکلاس نشسته بودیم مدیرمون اومد سرکلاس و گفت بچها قراره ی اردو راهیان نور سمت کرمانشاه ببرن دیدم اکیپ ماهمه خوشحال شدن ولی من اصن ذوق زده نبودم بخاطر اینکه اگر به مادرم میگفتم میگفت 😔نه ولی بچه ها همه خوشحال بودن چون میرفتن ..
زنگ اخرشد من با بچه ها داشتیم میرفتیم خونه بچه ها بهم گفتن الهام توام میای
@Chaadorihhaaa
ومن گفتم نه گفتن چرا گفتم خوب مادرم اجازه نمیده 😒
بچه ها گفتن بابا راضیش کن بیا بریم ما که توفاز شهید اینا نیستم چون همه باهمیم خیلی خوش میگذره من خیلی دوست داشتم برم😔
مهلت ثبت نام هم همش چهارروز بود ولی به خودم گفتم حالا میرم به مامانم میگم شاید قبول کنه وقتی رسیدیم خونه به مادرم گفتم ومادرم خیلی شیک گفت نه😭😔اونشب تا خود صبح ناراحت واعصبانی بودم
فردا جلسه بود و مادرا باید می اومدن مدرسه
مادرمن هم باید میومد
@Chaadorihhaaa
زنگ اخر بود و من به مادرم گفتم اینجا وایسا تا من به مدیرمون ی چیز بگم بیام
بدو بدو🏃♀🏃♀🏃♀به سمت مدیرمون رفتم وبهش گفتم خانم من خیلی دوستدارم راهیان نور برم ولی مادرم اجازه نمیده میشه شما باهاش حرف بزنید مدیرمون قبول کرد وگفت به مادرت بگو بیاد باز بدوبدو🏃♀🏃♀🏃♀به سمت مادرم دویدم وبهش گفتم مامان مدیرمون کارت داره...
ادامه دارد ...
نظراتتون راجب این تحول رو به ایدی زیر بفرستید
@M_Bameri77
از داستان های تحول من #کپی نشود❌
@Chaadorihhaaa
🍃💠
از آیتاللهبهجت (ره) سوال کردند
《برای ازدیاد محبت به حضرت حقتعالے و
ولےعصر (عج) چھ کنیم؟》
✨در جواب فرمودند:✨
《گناه نکنید》
《نمـــــاز اولِ وقت بخوانید》
#داروی_معنوی
🍃💠| @Chaadorihhaaa
#تلنگرانہ🔨💥
از گذشته نترس✌️
از فکر #گناهان گذشته ات
مضطرب نشو؛ این #حیله ی شیطانه❌
💛یه #تــوبه حقیقی
میتونه همه گذشته ات رو
برات جبران کنه.👌
✅چراغ دلتو دوباره روشن کن❗️
همین الان، #تـوبہ ڪنیم،شایدبعداًوفردا،دیرباشہ....
#کپےفقط_باذکرصلوات🌸🍃
@chaadorihhaaa🌸🍃