_*🇮🇷کلام شهیدان:🇮🇷*_
_*🌷شهید محسن حججی🌷*_
یک طوری زندگی کن که خدا عاشقت بشه تا خوب بخرد تو رو.
_*🌷شهید مرتضی عطایی🌷*_
یا امام رضا: تو که آخر گره رو وا میکنی پس چرا امروز و فردا میکنی.
_*🌷شهید حسین معزغلامی🌷*_
تا میتوانید برای ظهور دعا کنید که بهترین دعاهاست.
_*🌷شهید محمود رضا بیضایی🌷*_
شیعه به دنیا آمدیم که موثر در تحقیق ظهور باشیم.
_*🌷شهید جواد محمدی🌷*_
در اون دنیا جلوی بی حجاب ها و آنهایی که تبلیغ بی حجابی میکنند را میگیرم.
_*🌷شهید محمد هادی ذوالفقاری🌷*_
آمدم به عراق برای جنگ تا انتقام سیلی حضرت زهرا(س) را بگیرم.
_*🌷شهید رضا سنجرانی🌷*_
نمازهایتان را اول وقت بخوانید که بهترین عمل است.
_*🌷شهید حسین محرابی🌷*_
هر جوان پسر یا دختری که نمازش را اول وقت بخواند شفاعتش میکنم.
_*🌷شهید حسن قاسمی دانا🌷*_
از راه و اهداف انقلاب و سخنان امام خامنه ای(مدظله العالی) دور نشوید.
_*🌷سروان شهید بهرام امیری🌷*_
خواهرم سرخی خونم را به سیاهی چادر امانت داده ام پس امانتدار خوبی باش.
_*🌷سردار شهید محمدرضا علیخانی🌷*_
من از هر کس که به ولایت امام خامنه ای(مدظله العالی) بدبین باشد برای همیشه دلگیرم.
_*🌷شهید مظلوم دکتر بهشتی🌷*_
آنهایی که ولایت فقیه را قبول ندارند در هر مقامی که باشند سرنگون خواهد شد.
🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷
@chaadorihhaaa
🍃🌸
••✾ #منبر_مجازے ✾••
دقــت دارین یہ وقتایے آدم حوصلہ نداره بعد نمازش یہ تسبیــحات ساده بگہ 😶
ولے بعضے وقتا حوصلہ داره تا آخر مفاتیح الجنان رو هم بخونہ 😅
بہ خودتون سخت نگیرین ✋
امام عزیــزمون علے(ع) میےفرمایند:
✨براے دلــها روے آوردن و نشاط، و پشت كردن و فــرارے است
آنگاه كہ نشــاط دارند آن را بر انجام مستحبات واداريد
آنگاه كہ پشت كرده و بے نشــاط اند، بہ انجام واجبات قناعت كنيد.
🍃🌸| @Chaadorihhaaa
#وضعیت_زنان_درآخرالزمان📛
به نقل از رسول اکرم(ص) :
جامه ی کافران بپوشند.
خود را به شکل مستبکران درآورند.
بر زین ها سوار شوند.
به همسران خود تمکین نکنند.
درآمد شوهرانشان آنها را کفاف ندهد.
فاسد می شوند.
برای طمع دنیا در داد و ستد همسرانشان شرکت می کنند.
خود را به صورت مردان در می آورند.
جامه ی مردان را می پوشند.
بی حیا می گردند.
سرشان را چون کوهان شتر درست می کنند.
در عین لباس پوشیدن اندامشان آشکار است.
زنان از این که همسران شان با همجنس خود رابطه دارند آگاهند ولی به روی خود نمی آورند.
در بهترین خانه ها زن تشویق به فسق و فجور می شود.
رابطه ی نامشروع به صورت یک فضیلت بازگو می گردد.
اختلاطشان با مردان زیاد می شود.
با همسرانشان با خشونت رفتار می کنند.
حکومت می کنند.
به نقل از امیرالمؤمنین(ع):
زینت های خود را آشکار می کنند.
از دین خارج می شوند.
به سوی لذت ها و شهوت ها می شتابند.
محرمات الهی را حلال می شمارند.
پدر و مادر در نزد وی خوار شمرده می شوند.
زنها از مردان درخواست ازدواج می کنند.
🔴قضاوت با خودتون؛ببینید کجای زمان هستید
#بهترینهادرکانال👌
چادریها❤️
@chaadorihhaaa
#غریبانه
رمان
فضاحال وهوای سنگینےدارد.یعنےبایدخداحافظـےڪنم؟
ازخاڪےڪه روزی قدمهای پاڪ آسمانےهاآن رانوازش ڪرده،..باپشت دست اشڪهایم راپاڪ میڪنم
دراین چندروزآنقدرروایت ازآنهاشنیده ام ڪه حالا میتوانم براحتےتصورشان ڪنم...
دوربین رامقابل صورتم میگیرم وشمارامیبینم،اڪیپـےڪه از14 تا50ساله درآن درتلاطم بودند،جنب و جوش عاشقـے...ومن درخیال صدایتان میزنم.
_ آهای معراجی ها❣...
برای گرفتن یک عڪس ازچهره های معصومتان چقدرباید هزینه ڪنم؟..
ونگاه های مهربان شما ڪه همگـےفریاد میزنند :هیچ❣...هزینه ای نیست!فقط حرمت خون مارا حفظ ڪن...حجب رابخر،حیارابه تن ڪن.نگاهت رابدزد ازنامحرم❣
آرام میگویم:یڪ..دو...سه...
صدای فلش وثبت لبخند خیالےِشما
لبخندی ڪه طعم سیب میدهد❣
شاید لبهای شما با سیب حرم ارباب رابطه ی عاشق و معشوق داشته
دلم به خداحافظـےراه نمیدهد،بےاراده یڪ دستم رابالامی آوردم تا...
اما یڪےازشماراتصورمیڪنم ڪه نگاه غمگینش رابه دستم میدوزد...
_باماهم خداحافظی میڪنے؟؟❢
خداحافظےچرا؟؟...
توهم میخوای بعدازرفتنت مارو فراموش ڪنے؟؟....خواهرم توبـےوفانباش
دستم را پایین می آورم و به هق هق می افتم؛احساس میڪنم چیزی درمن شڪست.
ریحان قبلی بود
غلطهای روحم بود...
نگاه ڪه میڪنم دیگرشمارا نمیبینم...
شهدا بال و پر بندگی هستند
وخاڪےڪه زمانـے روی آن سجده میڪردندعرش میشودبرای توبه..
تولدم تکرارشد...
ڪاش ڪمڪم ڪنیدڪه پاڪ بمانم...
شماراقسم به سربندهای خونی تان...
درتمام مسیر بازگشت اشڪ میریزم...بےاراده و ازروی دلتنگے...
شاید چیزی ڪه پیش روداشتم ڪارشهداست...
بعنوان یڪ هدیه...
هدیه ای برای این شڪست وتغییر
هدیه ای ڪه من صدایش میڪنم:
علی اکبر
ادامه دارد...
❤️👇
@chaadorihhaaa
رمان
❤️👇
صدای بوق آزاد در گوشم می پیچد. شماره را عوض می کنم. جواب نمی دهند. خاموش می کنم و کلافه دوباره شماره گیری می کنم. باز هم خاموش می کنم.
فاطمه دستش را مقابل چشمانم تکان می دهد: چی شده؟ جواب نمی دن؟
– نه. نمی دونم کجا رفتن. تلفن خونه رو جواب نمیدن. گوشی هاشونم خاموشه. کلید هم ندارم برم خونه.
فاطمه چند لحظه مکث می کند و بعد می گوید: خُب بیا فعلاً خونه ی ما.
کمی تعارف کردم و ” نه ” آوردم. دو دل بودم اما آخر در برابر اصرارهای فاطمه تسلیم شدم.
وارد حیاط که شدم، ساکم را گوشه ای گذاشتم و یک نفس عمیق کشیدم. مشخص بود که زهرا خانوم تازه گلها را آب داده. فاطمه داد می زند: ماااماااان! ما اومدیم.
و تو یک تعارف می زنی که: اول شما بفرمایید.
اما بی معطلی سرت را پائین می اندازی و می روی داخل.
چند لحظه بعد، علی اصغر، پسر کوچک خانواده و پشت سرش زهرا خانوم بیرون می آیند.
علی جیغ می زند و می دود سمت فاطمه. خنده ام می گیرد. “چقدر شیطونه!”
زهرا خانوم بدون اینکه با دیدن من جا بخورد لبخند گرمی می زند و اول به جای دخترش به من سلام می کند. با خودم می گویم: چقدر خونگرم و مهمان نواز!
– سلام مامان خانوم! مهمون آوردم.
این را فاطمه می گوید و پشت بندش ماجرای مرا تعریف می کند.
– خلاصه اینکه مامان باباشو گم کرده اومده خونه ی ما.
علی اصغر با لحن شیرین و کودکانه می گوید: آجی! خاله جُم شده؟ واقیهنی؟
زهرا خانوم می خندد و بعد نگاهش را سمت من می گرداند.
– نمی خوای بیای داخل دخترخوب؟
– ببخشید مزاحم شدم. خیلی بد شد.
– بد این بود که توی خیابون می موندی. حالا تعارف رو بذار پشت در و بیا تو. ناهار حاضره.
لبخند می زند، پشت به من می کند و می رود داخل.
خانه ای بزرگ، قدیمی و دو طبقه که طبقه ی بالایش متعلق به بچه ها بود.
یک اتاق برای سجاد و تو. دیگری هم برای فاطمه و علی اصغر. زینب هم یک سالی می شود که ازدواج کرده و سر زندگی اش رفته.
از راهرو عبورمی کنم و پائین پله ها می نشینم. از خستگی شروع می کنم به مالیدن پاهایم. همین موقع صدایت را از پشت سرم می شنوم.
– ببخشید! میشه رد شم؟
دستپاچه از روی پله بلند می شوم. یکی از دستانت را بسته ای. همانی که موقع افتادن از روی تپه صدمه دیده بود. علی اصغر از پذیرایی به راهرو می دود و آویزان پایت می شود.
– داداش علی! چلا نیمیای کولم کنی؟
بی اراده لبخند می زنم. به چهره ات نگاه می کنم. سرخ می شوی و کوتاه جواب می دهی.
– الآن خسته ام، جوجه ی من!
کلمه ی جوجه را طوری آرام گفتی که من نشنوم اما شنیدم.
یک لحظه از ذهنم می گذرد. “چقدر خوب شد که پدر و مادرم نبودن و من الآن اینجا هستم.”
ادامه دارد…
👇❤️
@chaadorihhaaa