•
.
مۍگفت:
باحضرتزینبعهدبستمتاهفتمرتبهاعزام
بشم..
اگرشهیدشدمفبها..اگرسالمموندمبرمیگردم(:. . .
#شهیدمحمدخانۍ
#سالگردشهادت
دیدے بعۻیا ڪاݩاݪ مے زنݩ، واسہ دهہ هشتادیا؟{🤔🍋}
من هر از گاهے عضۅشوݩ مے شدم. بعضے مطاݪݕشوݩ📑 خوݕ و کاربردی بود، بعضی هم...😔😖
خیݪے ݩاراحٺ بودمــ ڪہ چرا يهـ ڪاݩاݪ دهہ هشٺادے مذهبے📿 ݩداریم،😭 ٺا اینڪهـ یہ فکرے به ذهنم رسید...!🤩🥳
اگہ دوسٺ دارے یهـ ڪاݩاݪ مخصوص سنٺ داشٺہ ݕاشے کہ ٺوش از چاشݩے عقایدٺ🧕🏻 ۅ ݩوشیدنے شیریݩ جـ🌹ـواݩے پر ݕاشهـ، ٺشریف بیار به لینڪ زیر!👇🏻👇🏻👇🏻
در این کانال رمان های جذابی هست😍
تم هاس خوشگل و استیکر های عالی🌈❤️
پروفایل های ناب👍🏻🦋
متن های چادرانه♡انگیزشی♡شهیدانه♡و...
یک سری به کانال ما بزن^^
جای فرشته ها اینجااست
مخصوص دختر خانم ها👇🏻🍫🍓
#مرواریدیدربهشت
~♡[🦋🍓🍭🍭🍓🦋]♡~
♧♧♧
@Morvaariddarbehesht
♧♧♧
~♡[🦋🍓🍭🍭🍓🦋]♡~
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام خواهری خوبی ؟ 😉❤️
کلیپ بالا رو دیدی ؟
دوس داری بری تو این جمع ؟ 😍
دنبال لینکشی ولی پیداش نمی کنی ؟ 🙁
بفرما اینم لینکش 😊
با گفتن دعای عشق ( الهم العجل الولیک الفرج ) وارد کانال بشید 🙂🙃
♡@joincaa
زندگی زیباست اما شهادت زیبا تر✨🕊
سلام و خسته نباشید خدمت همگی 🌹
خواستم شما رو به کانال ✨راهیان آسمان ها ✨ دعوت کنم ، ممنون میشم عضو بشید و ما رو همراهی کنید 🌱
در این کانالِ مذهبی و شهدایی همچین فعالیت هایی داریم 👇👇
❤️ مطالب و پست های مذهبی
❤️ مطالب و پست های شهدایی
❤️ مداحی
❤️ تلنگر
❤️و.....
باعث افتخارمونه به جمعمون اضافه بشید👇
https://eitaa.com/rahianasman
✨فروشگاه سیمای حجاب✨
💥شامل همه ی ملزومات حجاب
🇮🇷تولید ایرانی با بهترین کیفیت✅
💥انواع چادر دوخته شده و قواره
چادر رنگی و مشکی، چادر نماز در طرح ها و رنگ های مختلف
💥ساق دست ،ست روسری و ساق
💥ست کیف و روسری
💥توربان در رنگ و طرح های متفاوت
💥 انواع هد گیپوری ،نگینی ،ساده
💥گیره و حلقه روسری ،طلق روسری با بهترین کیفیت
💥مقنعه در رنگهای مختلف
انواع روسری رنگی و مشکی
💞کیفیتی که انتظار داشتید و قیمتی که انتظار نداشتید را با ما تجربه کنید💞
💥تخفیف ویژه فقط برای اعضای کانال
✨با ما بهترینها رو تجربه کنید✨
💥 ارسال رایگان 💥
♦️کانال ما را به دوستان خود معرفی کنید
برای مشاهده کانال سیمای حجاب وارد لینک زیر شوید👇
کانال ما در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/3490906138Cf059708af6
اعمالقبلازخواب🌹😉
حضرترسولاڪرمفرمودندهرشبپیشازخواب :
🌿⃟♥️|قرآنراختمڪنید!
↫٣بارسورهتوحید🌙"
🌿⃟♥️|پیامبرانراشفیعخودگردانید!
↫۱بار:اللھمصلعلیمحمدوآلمحمدعجلفرجھم اللھمصلعلیجمیعالـانبیاءوالمرسلین🌙"
🌿⃟♥️|مومنینراازخودراضیڪنید!
↫۱بار:اللھماغفرللمومنینوالمومنات🌙"
🌿⃟♥️|یكحجویكعمرهبہجاآورید!
↫۱بار:سبحاناللهوالحمدللهولاالهالااللهواللهاکبر🌙"
🌿⃟♥️|اقامہهزاررڪعتنماز!
↫٣بار:یَفْعَلُاللهُمایَشاءُبِقُدْرَتِہوَیحْڪمُمایُریدُبِعِزَّتِہ🌙"
🌿⃟♥️|#جهٺبیدارشدنازخواببراۍنمازصبح^^
قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحى إِلَیَّ أَنَّما إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً ۰۱۱
#سورهۍڪهف♡
🌿⃟♥️|خواندنسورهتڪاثر!
🌿⃟♥️|دعاےهنگامخوابیدن!
↫باسْمِكاللَّھمَّأَمُوتُوَاَحْیَا🌙"
قبل خواب وضو فراموش نشه(:✋🏻
قرارِهر صٌبحمون.…(:💔🦋
بخونیمدعآیفرجرآ؟✨📿
-اِلٰهےعَظُمَالْبَلٰٓآ،وَبَرِحَالخَفٰآءُ
وَانْڪَشِفَالْغِطٰٓآءٌ…!🌱
#دعایفࢪج…!🌸🍃
https://eitaa.com/chadoraneh113
📖 تقویم
☀️ امروز:
شمسی: دوشنبه - ۱۷ آبان ۱۴۰۰
میلادی: Monday - 08 November 2021
قمری: الإثنين، 2 ربيع ثاني 1443
🌹 امروز متعلق است به:
🔸سبط النبي حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام
🔸سیدالشهدا و سفينة النجاة حضرت امام حسین علیهما السّلام
❇️ وقایع مهم شیعه:
ا 🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️2 روز تا ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام
▪️6 روز تا ولادت امام حسن عسکری علیه السلام
▪️8 روز تا وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
▪️32 روز تا ولادت حضرت زینب سلام الله علیها
▪️40 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز)
《... 🌈 دـُ؏ــــا؎عـَــــــهـْــــــد🌱...》
🌸بخونیم با هم به نیت سلامتی و ظهور منجی عالم...🌸💗
[•••بِــســمِ اللّٰه اَلࢪَحــمٰنِ اَلرَحیم•••]
-☀️-اللَّهُمَّ رَبَّ النورِ الْعَظِيمِ وَ رَبَّ الْكُرْسِيِّ الرَّفِيعِ وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ وَ مُنْزِلَ التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِيلِ وَ الزَّبُورِ وَ رَبَّ الظِّلِّ وَ الْحَرُورِ وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ [الْفُرْقَانِ] الْعَظِيمِ وَ رَبَّ الْمَلائِكَةِ الْمُقَرَّبِينَ وَ الْأَنْبِيَاءِ [وَ] الْمُرْسَلِينَ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِوَجْهِكَ [بِاسْمِكَ] الْكَرِيمِ وَ بِنُورِ وَجْهِكَ الْمُنِيرِ وَ مُلْكِكَ الْقَدِيمِ يَا حَيُّ يَا قَيُّومُ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرَضُونَ وَ بِاسْمِكَ الَّذِي يَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَ الْآخِرُونَ يَا حَيّا قَبْلَ كُلِّ حَيٍّ وَ يَا حَيّا بَعْدَ كُلِّ حَيٍّ وَ يَا حَيّا حِينَ لا حَيَّ يَا مُحْيِيَ الْمَوْتَى وَ مُمِيتَ الْأَحْيَاءِ يَا حَيُّ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ،
-☀️-اللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمَامَ الْهَادِيَ الْمَهْدِيَّ الْقَائِمَ بِأَمْرِكَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ الطَّاهِرِينَ عَنْ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فِي مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا وَ بَرِّهَا وَ بَحْرِهَا وَ عَنِّي وَ عَنْ وَالِدَيَّ مِنَ الصَّلَوَاتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ وَ مِدَادَ كَلِمَاتِهِ وَ مَا أَحْصَاهُ عِلْمُهُ [كِتَابُهُ] وَ أَحَاطَ بِهِ كِتَابُهُ [عِلْمُهُ] اللَّهُمَّ إِنِّي أُجَدِّدُ لَهُ فِي صَبِيحَةِ يَوْمِي هَذَا وَ مَا عِشْتُ مِنْ أَيَّامِي عَهْدا وَ عَقْدا وَ بَيْعَةً لَهُ فِي عُنُقِي لا أَحُولُ عَنْهَا وَ لا أَزُولُ أَبَدا اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ الذَّابِّينَ عَنْهُ وَ الْمُسَارِعِينَ إِلَيْهِ فِي قَضَاءِ حَوَائِجِهِ [وَ الْمُمْتَثِلِينَ لِأَوَامِرِهِ] وَ الْمُحَامِينَ عَنْهُ وَ السَّابِقِينَ إِلَى إِرَادَتِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْهِ اللَّهُمَّ إِنْ حَالَ بَيْنِي وَ بَيْنَهُ الْمَوْتُ الَّذِي جَعَلْتَهُ عَلَى عِبَادِكَ حَتْما مَقْضِيّا،
-☀️-فَأَخْرِجْنِي مِنْ قَبْرِي مُؤْتَزِرا كَفَنِي شَاهِرا سَيْفِي مُجَرِّدا قَنَاتِي مُلَبِّيا دَعْوَةَ الدَّاعِي فِي الْحَاضِرِ وَ الْبَادِي اللَّهُمَّ أَرِنِي الطَّلْعَةَ الرَّشِيدَةَ وَ الْغُرَّةَ الْحَمِيدَةَ وَ اكْحُلْ نَاظِرِي بِنَظْرَةٍ مِنِّي إِلَيْهِ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ وَ اسْلُكْ بِي مَحَجَّتَهُ وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ وَ اشْدُدْ أَزْرَهُ وَ اعْمُرِ اللَّهُمَّ بِهِ بِلادَكَ وَ أَحْيِ بِهِ عِبَادَكَ فَإِنَّكَ قُلْتَ وَ قَوْلُكَ الْحَقُّ ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ فَأَظْهِرِ اللَّهُمَّ لَنَا وَلِيَّكَ وَ ابْنَ بِنْتِ نَبِيِّكَ الْمُسَمَّى بِاسْمِ رَسُولِكَ،
-☀️-حَتَّے لا يَظْفَرَ بِشَيْءٍ مِنَ الْبَاطِلِ إِلا مَزَّقَهُ وَ يُحِقَّ الْحَقَّ وَ يُحَقِّقَهُ وَ اجْعَلْهُ اللَّهُمَّ مَفْزَعا لِمَظْلُومِ عِبَادِكَ وَ نَاصِرا لِمَنْ لا يَجِدُ لَهُ نَاصِرا غَيْرَكَ وَ مُجَدِّدا لِمَا عُطِّلَ مِنْ أَحْكَامِ كِتَابِكَ وَ مُشَيِّدا لِمَا وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دِينِكَ وَ سُنَنِ نَبِيِّكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْهُ اللَّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدِينَ اللَّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِيَّكَ مُحَمَّدا صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْيَتِهِ وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلَى دَعْوَتِهِ وَ ارْحَمِ اسْتِكَانَتَنَا بَعْدَهُ اللَّهُمَّ اكْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ وَ عَجِّلْ لَنَا ظُهُورَهُ إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدا وَ نَرَاهُ قَرِيبا بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ،
|🖐🏼|آنگاه ³ باࢪ بࢪ ࢪان خود دست میزنے، و دࢪ هࢪ مࢪتبه میگويے:
[🌿الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا مَوْلا؎َ يَا صَاحِبَ الزَّمَان🌿]
@chadoraneh113
⊰•🤲🏻°🦋•⊱
.
.
وقتےمیگی:
#خدایاسپردمبهٺو
ـ پساونصدایےڪهتهدلتمیگه:
ـ نڪنهفلاناتفاقبیفته...
ـ چےمیگه؟!
ـ اینکهبتونیجلویاینصداروبگیری
خودشیهپا #جهادههاا...
#خدایاسپردمبهخودٺ
#راھبۍپایان
⋱⸾💔✨⸾ #دلے
میگفت↯
به جایِ اینکه عکسِخودتونُبذارید پروفایلتابقیه بادیدنشبه گناه بیوفتن؛
یه تلنگرقشنگبذاریدکه بادیدنش به خودشونبیان..☝️🏻💔|••
خیلی راستمیگفت.. :)😄🙃
#تلگرانه❤🌈
#امام_زمان❤🌹
🌸🌹🌸
مکالمه یک جوان در زمان امام اول شیعیان با جوانی در عصرِ امام دوازدهم❗️
- چند سالته؟
+ بیست و هشت!
- تو این بیست و هشت سال چندبار رفتی دیدن مولات؟
+ مولام؟ امام زمان؟❤️
- آره،امامِ دوازدهم!
+ یه بارم نشده ببینمش!😔☹️
- جداً؟؟؟😐
+ خب آره... نمیدونم که کجاست...
- آره تو نمیدونی باید کجا بری...
+ تو چی؟ چند بار رفتی دیدن مولات؟👀
- زیاد... نمیدونم چند بار!😌
+ واقعاً؟!😳
- آره... اصلاً به دنیا که اومدم پدرم منو برد گذاشت میون دستای پیغمبر (ص)، خود رسول الله تو گوشم اذان خوند❗️😊
+ ولی من از بچگی مولامو ندیدم...
- بزرگتر که شدم با پدرم هر روز مسجد میرفتم و مولامو زیارت میکردم. امیرالمومنین رو❕سلام میکردم و آقا هم جواب سلاممو میداد ....☺️
+ من حتی صدای مولامم نشنیدم...
- چند دفعه خونه مولام هم رفتم❗️ با بچههای آقا، امام حسن و امام حسین سر یه سفره غذا خوردم❗️
+ خوش به حالت...😢
- راستی، گفتی یک بار هم مولاتو ندیدیش؟
+ یکبار هم ندیدم...🙁😓
- تو این بیست و چندسال یکبار هم چشمت به چشماش نیفتاده؟!
+ نه.... 😔
- وای... چه میکنی با این غم رفیق؟! 💔
+ کدوم غم...🤔
- ندیدن مولا اونم این همه سال باید خیلی درد داشته باشه!!😣
+ دردشو حس نمیکنم...😕😟
- مگه میشه؟!😐
+ تو تو روزمرگی غرق نشدی که بفهمی میشه این درد رو هم فراموش کرد...😩
- یعنی شماها از اینکه آقاتون رو این همه ساله ندیدید و جونیتون داره تو این سالهای غیبتش سپری میشه، غصه نمیخورید؟😳
+ (بغض گلوشو فشار میده) نه...😑
- حیف شد...😕
+ جوونیمون❔
- آره... جوونیتون میره و آقاتونو نمیبینید...😰
+ شایدم دیدیم❗️🙃
- آقایی که من میشناسم و ازش شنیدم، تا همین شما شیعهها نخواینش، ظهور نمیکنه❕
+ ما که میخوایم⁉️
- غرق دنیا شده را جامِ «زیارتِ مَهدی» ندهند❗️😞😭
+ هوم...
- گفتی چندسالته؟
+ بیست و هشت!
- (تو دلش) طفلی... بیست و هشت سالش بدون گل روی آقاش گذشته و حواسش نیست...😨😬😓❤
راستی رفیق تو چندسالته؟؟؟؟؟😭😔
:)
#اندکےتفکر 🤔
#حرفهای_ناگفته
#اللهمعجللولیڪالفرج
نـݜـر_پیـام_صدقہ_جاریہ🌿
🌿⃟🌸 🌿⃟🌸
○•🌱
حسین جانم♥️
با تو اے #حضرٺ_آقا بہ خدا خوشبختم
با توأم، با تو و بےچون و چرا خوشبختم
عشق یعنے بخورم حسرٺ #شش_گوشہ فقط
با همین آرزوے #ڪرب_وبلا خوشبختم
عشقتون حسینی ✨
#سلام_ودرود_برشهیدان
#بدون_تو_هرگز
#پارت_شانزدهم 🌈
🔶این رمان براساس واقعیت است🔶
نه دلی برای برگشتن داشتم ... نه قدرتی ... همون جا توی منطقه موندم ... ده روز نشده بود، باهام تماس گرفتن ...
- سریع برگردید ... موقعیت خاصی پیش اومده ..
رفتم پایگاه نیرو هوایی و با پرواز انتقال مجروحین برگشتم تهران ... دل توی دلم نبود ... نغمه و اسماعیل بیرون فرودگاه... با چهره های داغون و پریشان منتظرم بودن ... انگار یکی خاک غم و درد روی صورت شون پاشیده بود ...
سکوت مطلق توی ماشین حاکم بود ... دست های اسماعیل می لرزید ... لب ها و چشم های نغمه ... هر چیصبر کردم، احدی چیزی نمی گفت ...
- به سلامتی ماشین خریدی آقا اسماعیل؟
- نه زن داداش ... صداش لرزید ... امانته ...
با شنیدن "زن داداش" نفسم بند اومد و چشم هام گر گرفت... بغضم رو به زحمت کنترل کردم ...
- چی شده؟ ... این خبر فوری چیه که ماشین امانت گرفتید و اینطوری دو تایی اومدید دنبالم؟ ...
صورت اسماعیل شروع کرد به پریدن ... زیرچشمی به نغمه نگاه می کرد ... چشم هاش پر از التماس بود ... فهمیدم هر خبری شده ... اسماعیل دیگه قدرت حرف زدن نداره ... دوباره سکوت، ماشین رو پر کرد ...
- حال زینب اصلا خوب نیست ... بغض نغمه شکست ... خبر شهادت علی آقا رو که شنید تب کرد ... به خدا نمی خواستیم بهش بگیم ... گفتیم تا تو برنگردی بهش خبر نمیدیم ... باور کن نمی دونیم چطوری فهمید ...
جملات آخرش توی سرم می پیچید ... نفسم آتیش گرفته بود ... و صدای گریه ی نغمه حالم رو بدتر می کرد ... چشم دوختم به اسماعیل ... گریه امان حرف زدن به نغمه نمی داد...
- یعنی چقدر حالش بده؟ ...
بغض اسماعیل هم شکست ...
- تبش از 40 پایین تر نمیاد ... سه روزه بیمارستانه ... صداش بریده بریده شد ... ازش قطع امید کردن ... گفتن با این وضع...
دنیا روی سرم خراب شد ... اول علی ... حالا هم زینبم ..
تا بیمارستان، هزار بار مردم و زنده شدم ... چشم هام رو بسته بودم و فقط صلوات می فرستادم ...
از در اتاق که رفتم تو ... مادر علی داشت بالای سر زینب دعا می خوند ... مادرم هم اون طرفش، صلوات می فرستاد ... چشم شون که بهم افتاد حال شون منقلب شد ... بی امان، گریه می کردن ...
مثل مرده ها شده بودم ... بی توجه بهشون رفتم سمت زینب ... صورتش گر گرفته بود ... چشم هاش کاسه خون بود ... از شدت تب، من رو تشخیص نمی داد ... حتی زبانش درست کار نمی کرد ... اشک مثل سیل از چشمم فرو ریخت ... دست کشیدم روی سرش ...
- زینبم ... دخترم ...
هیچ واکنشی نداشت ...
- تو رو قرآن نگام کن ... ببین مامان اومده پیشت ... زینب مامان ... تو رو قرآن ...
دکترش، من رو کشید کنار ... توی وجودم قیامت بود ... با زبان بی زبانی بهم فهموند ... کار زینبم به امروز و فرداست ...
دو روز دیگه هم توی اون شرایط بود ... من با همون لباس منطقه ... بدون اینکه لحظه ای چشم روی هم بزارم یا استراحت کنم ... پرستار زینبم شدم ... اون تشنج می کرد ... من باهاش جون می دادم ...
دیگه طاقت نداشتم ... زنگ زدم به نغمه بیاد جای من ... اون که رسید از بیمارستان زدم بیرون ...
رفتم خونه ... وضو گرفتم و ایستادم به نماز ... دو رکعت نماز خوندم ... سلام که دادم ... همون طور نشسته ... اشک بی اختیار از چشم هام فرو می ریخت ...
- علی جان .. هیچ وقت توی زندگی نگفتم خسته شدم ... هیچ وقت ازت چیزی نخواستم ... هیچ وقت، حتی زیر شکنجه شکایت نکردم ... اما دیگه طاقت ندارم ... زجرکش شدن بچه ام رو نمی تونم ببینم ... یا تا امروز ظهر، میای زینب رو با خودت می بری ... یا کامل شفاش میدی ... و الا به ولای علی ... شکایتت رو به جدت، پسر فاطمه زهرا می کنم ... زینب، از اول هم فقط بچه تو بود ... روز و شبش تو بودی ... نفس و شاهرگش تو بودی ... چه ببریش، چه بزاریش ... دیگه مسئولیتش با من نیست ...
اشکم دیگه اشک نبود ... ناله و درد از چشم هام پایین می اومد ... تمام سجاده و لباسم خیس شده بود ..
#رمان #رمان_مذهبی
#سیده_بانو
┄┅═══✼🦋✼═══┅┄
『 @chadoraneh113 』
┄┅═══✼🦋✼═══┅┄