『 سـٰآحـݪخُـدآ 』
🍁🌻🍁🌻🍁🌻🍁🌻🍁 🌻🍁🌻🍁🌻🍁🌻🍁 🌻🍁🌻🍁🌻🍁 🌻🍁🌻🍁 🌻🍁 🌻 💫#قسمت_هفت کم کم میوه دزدی من در باغ غلام لب شکری لو رفت. وشکوا
🍁🌻🍁🌻🍁🌻🍁🌻🍁
🌻🍁🌻🍁🌻🍁🌻🍁
🌻🍁🌻🍁🌻🍁
🌻🍁🌻🍁
🌻🍁
🌻
💫#قسمت_هشت
تابستان تمام شد و من باز به مدرسه رفتم حالا کلاس دوم شده بودم.😊
وبا شروع سال تحصیلی چشمم به یک بوته هندوانه بود که فراش مدرسه گوشه حیاط لب خانهاش کاشته بود. شاید هفته اول بود که به داد آن هندوانه رسیدم هم رسیدم∆😂
همان سال گفتند:
که فرح دیبا -همسر شاه-به همدان آمده و قرار است آپارتمانهای روبروی محله ما در کمال آباد را افتتاح کند باز رگ شیطنتم جنبید و رفتم و دیدم 🧐🤓
خیابان را بستهاند و کارگران شهرداری آب و جارو میکنند به آن طرفتر گوش تا گوش صندلی چیدهاند هنوز مراسم شروع نشده بودوعدهای داشتند
روی میزها میوه شیرینی میچیدند.🥲
آهسته آهسته رفتم زیر یک میز که رویش با رومیزی بلندی تزیین شده بود نشستم.😋🥴😂
دقایقی بعد کسی انگار داشت میوه و مشروب روی میز میچید بوی میوهها را میشناختم.🤗
آرام گوشه رومیزی را کشیدم ه یکباره تمام سیبهای سرخ و پرتقالها از بالا ریختند.😱🤦♀
کف خیابان سیبها میغلتیدند و چشم من دنبالشان بود وچشم کارگران دنبال من که آن زیر بودم.😂😱
باز یک عده مامور کراواتی آمدند که اسلحه داشتند ماموران زیر مشت و لگد گرفتنم.😰
آن روزاولین باربودکه اسلحه واقعی میدیدم.🤩😎
همه قومها خویش به مادرم گفتند که دوای درد این طفل بیقرار تو رفتن به جلسات قرآن است.
مرا به جلسات آقای مسکین ∆فرستادند.
جلسه هفتهای دو بار بود و مسافت منزل ما تا محل جلسه بسیار زیاد اما شوق آشنایی با قرآن و احکام دینی به ویژه نماز من و بقیه هم سن و سالهایم را به جلسات کشاند.
در این جلسات با همان گروه بازیگوش باغ محله همراه بودیم با هم میخواندیم و با هم تمرین میکردیم.
یادم نمیرود که مادرم به من یاد داده بود که این آیه را زیاد تکرار کنم...😍
((ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه و قنا عذاب النار.))
_خدایا در این دنیا به ما حسنه کار نیک و عمل صالح عطا کن و در آخرت نیز به ما حسنه ببخش و ما را از عذاب دوزخ حفظ کن._
اتفاقا روزی در جلسه مربی از بچهها خواست اگر کسی آیه یا سوره جدیدی را حفظ کرده بخواند.🙃
من بلند شدم و این آیه را اشتباه پس و پیش خواندم 😨
و همه خندیدند و من از خجالت آب شدم...😓
∆۲: آقای مسکین از شخصیتهای موثر و صاحب جلسه قرآن در همدان بود که نوجوانان و جوانان زیادی را ر سالهای قبل از انقلاب در مسیر ارشاد بر سیبل قرآن هدایت کرد_راوی_
#وقتی_مهتاب_گم_شد.
#خاطرات_علی_خوش_لفظ
#اللَّھُـمَعجِّـلْلِوَلیِڪَألْـفَـرَج 🥺♥️
╔════🦋✨🦋════╗
@chadoraneh113
╚════🦋✨🦋════╝