eitaa logo
『‌ سـٰآحـݪ‌خُـدآ ‌』
439 دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
2.7هزار ویدیو
77 فایل
بهـ‌نام‌او !🌱 آدما ازش راضے بودن حالا فقط مونده بود خدآ :) #مَحبوبِ‌من :) از ¹⁴⁰⁰/⁰⁶/¹²خآدِمِـیم✋• کپۍ..؟! باذکࢪصلـواٺ‌؛نوش ِجانت^^!💜 میخوای‌لفت‌بدی؟بده‌ولی‌لطفا‌قبلش‌برای‌فرج‌آقا‌‌دعای فرج‌بخون‌وبرو...💚 https://harfeto.timefriend.net/172478796574
مشاهده در ایتا
دانلود
باشه عزیزم به مدیر میگم که کمتر تبادل کنن نظر لطفته خدایاشکر راضی هستین🌸
به وقت دوپارت دیگه از رمانمون😊
# *قلبم_برای_تو*❤❤ 🔮قسمت_شانزدهم -سلام خانم...ببخشید؟! -سلام...بفرمایین؟! -میخواستم یه سئوالی ازتون بپرسم😕 -بفرمایین..فقط سریع تر..چون نمیخوام دوستام ببینن و فکر دیگه ای کنن😐 -چشم...اصلا قصد مزاحمت ندارم...میخواستم بپرسم اون خانمی که هفته پیش باهاتون بود امروز تشریف ندارن؟😯 -نه آقای محترم...ایشون امروز کار داشتن دانشگاه نیومدن میخواستم بپرسم دیگه کی کلاس داره ولی روم نشد و خجالت کشیدم 😕 -ممنونم ازتون...ببخشید مزاحم شدم -خواهش میکنم..خداحافظ خداحافظی کردم و پله ها رو آروم آروم پایین اومدم تا رسیدم به دفتر بسیج...بچه ها تو دفتر بودن -بههههه...سهیل خان...خوش اومدی آقا...کجایی تو؟! -سلام...این هفته یکم کسالت داشتم خونه بودم 😕 -چی شده بود؟! مورچه گازت گرفته بود؟!😀 -شاید 😔خب دیگه چه خبرا؟؟ -هیچی این هفته مراسم دفاع مقدس داریم...دوست داری کمک کن.. -باشه حتما...راستیتش یه سئوالم داشتم -جان دل؟! -تصمیم گرفتم اطلاعاتم یکم راجب شهدا بیشتر بشه ولی خب نمیدونم چیکار کنم...یه جورایی میخوام شهدا رو الگوم قرار بدم😕 -چه عالییی رفیق...بسم الله....من توصیه میکنم دوتا کتاب خاکهای نرم کوشک و سلام بر ابراهیم که تو کتاب خونه بسیج هم هست رو برداری و بخونی به عنوان قدم اول...بعد به قول آقا مصطفی صدر زاده یه رفیق شهید برا خودت انتخاب کنی..کسی که بتونی باهاش درد دل کنی😊 -چه خوب..حتما..پس من این کتابها رو میبرم خونه -باشه. بعد چند دقیقه از بچه ها خداحافظی کردم و به سمت خونه رفتم و شروع به خوندن کتابها کردم که مامانم آروم وارد اتاقم شد..فهمیدم که یه کار مهمی داره -پسرم چیکار میکنی؟؟😯 -دارم کتاب میخونم مامان..جانم؟! کار داشتین؟ -نه..چرا..راستش امروز صبح عصمت خاله با دخترش اومده بودن اینجا(عصمت خاله از دوستهای قدیم مامانمه و ما سالهاست باهاشون رفت و آمد خونوادگی داریم) -ااااا..به سلامتی😊خوب بودن؟؟چی میگفتن که؟؟ -هیچی..دلش تنگ شده بود..در ضمن میگفتن برا پسرش میلاد خواستگاری رفتن منتظر جواب دختره ان . -به به..پس خوش خبر بودن😊ان شاالله خوشبخت بشن؟ دختره کیه؟همکلاسیش بود؟! -نه گفت همبازیشه.. -همبازی؟!😯😨 -هم بازی بچگی دیگه..گویا همسایه اون خونه قدیمیشونه.. -آها..😐..اره یه چیزایی یادم میاد..اون موقع ما هم هر وقت میرفتیم خونشون بچه های همسایه تو حیاطشون بودن. -خب حالا میلاد رو ولش..ندیدی معصومه چه خانمی شده😊😉 -به سلامتی 😐 -بی ذوق 😑 ┄┅═══✼🦋✼═══┅┄ 『‌ @chadoraneh113 』 ┄┅═══✼🦋✼═══┅┄
نام خدای مهدی # *قلبم_برای_تو* هفدهم -ااااا..به سلامتی😊چی میگفتن که؟ -هیچی..دلش تنگ شده بود..در ضمن میگفتن برا پسرش میلاد خواستگاری رفتن منتظر جواب دختره ان. -به به..پس خوش خبر بودن😊ان شاالله خوشبخت بشن؟ دختره کیه؟همکلاسیش بود؟! -نه گفت همبازیشه.. -همبازی؟!😯😨 -هم بازی بچگی دیگه...گویا همسایه اون خونه قدیمیشونه.. -آها..😐..اره یه چیزتیی یادم میاد..اون موقع ما هم هر وقت میرفتیم خونشون بچه های همسایه تو حیاطشون بودن.. -خب حالا میلاد رو ولش..ندیدی معصومه چه خانمی شده ☺ -به سلامتی😐 -بی ذوق 😑..الکی خودت رو به اون راه نزن که کم کم باید آستین برات بالا بزنم..راستیتش قبلا که اونجوری بودی دلم نمیومد دختری رو بسپرم دست تو ولی الان که آقایی -پس ای کاش اونجوری میموندم😐 -خدا نکنه..حرف اضافه نزن😑 -مادر جان بی خودی دلتون رو خوش نکنین..من قصد ازدواج با معصومه رو ندارم -وقتی پسری ندیده رد میکنه یعنی کس دیگه ای رو زیر سر داره؟! نکنه..؟!😉 -مادر😐😐 -دختره کیه..چه شکلیه؟؟😯 -لا اله الا الله😐 -خب حالا😑....این معصومه رو ببین شاید پسندیدی... حالا ان شاالله بله برون میلاد میبینیش -ان شاالله😐//خلاصه مامانم در این رابطه ها باهام حرف زد و بیرون رفت..میخواستم حرف دلم رو بهش بزنم ولی خجالت کشیدم😕شاید هنوز موقعش نشده..شایدم هیچوقت موقعش نشه😔مشغول به خوندن ادامه کتاب ها شدم و واقعا بعضی جاهاش قلبم میلرزید و خجالت میکشیدم از خودم😢 🔮از زبان مریم:اقا میلاد اومد پایین و در ماشین رو برام باز کرد تا سوار بشم..رفتم عقب ماشین نشستم وآقامیلادگفت: -بفرماییدجلو بشینین مریم خانم😯 -ممنونم..فعلا عقب بشینم بهتره😊 -هر جور راحتین😕ولی اخه سختتونه تنهایی..آژانس نیست که عقب بشینین😀 -تنها نیستم که☺ -چطور؟ -الان مامانمم میاد☺ -مامانتون؟!😯 -بله دیگه آقا میلاد..هم اینکه مردم حرف درنیارن هم اینکه خوبیت نداره دوتا نامحرم تنهایی بیرون برن -درسته...هرچی شما بگین مریم خانم..ما سربازیم😊 چند دقیقه بعد مامانمم اومد و سوار ماشین شدیم و به سمت یکی از کافه های شهر حرکت کردیم.. اولین بار بود تو همچین کافی شاپ با کلاسی میرفتم😅 هم خیلی ذوق داشتم هم استرس داشتم..آقا میلاد برامون کلی چیز میز سفارش داد و ازمون پذیرایی کرد😊 گاهی اوقات یادم میرفت باهم غریبه ایم و هنوز محرم نیستیم ☺ همیشه دوست داشتم شوهرم دست و دلباز باشه و با دیدن این حرکتهای میلاد ته دلم قرص تر میشد 😊 ┄┅═══✼🦋✼═══┅┄ 『‌ @chadoraneh113 』 ┄┅═══✼🦋✼═══┅┄
بِسمِ‌رَب‌ِّنآمَـــتْ‌ڪِھ‌اِعجٰآزمیڪُنَد•• یـٰااُمٰـاهْ🌼•• (عج)💛.•
قرارِهر صٌبحمون.…(:💔🦋 بخونیم‌دعآی‌فرج‌رآ؟✨📿 -اِلٰهے‌عَظُمَ‌الْبَلٰٓآ،وَبَرِحَ‌الخَفٰآءُ وَانْڪَشِفَ‌الْغِطٰٓآءٌ…!🌱 …!🌸🍃 https://eitaa.com/chadoraneh113
هدایت شده از 🇮🇶منتظران ظهور منجي🇮🇷
@dars_akhlaq.mp3
4.13M
گناه کرد توبه کرد دوباره گناه کرد دوباره توبه کرد دوباره گناه کرد دوباره توبه کرد . . . . . حدیث امام صادق برای توبه کننده 🎙مرحوم حاج اقا مجتبی تهرانی
💚سلام امام زمانم💚 ⚘الســـــــــــــلام علیکــــــــ یامـولانا یا صـاحب الزمـان (عج)⚘😍 سلامی از منتظر به زهرایی ترین یوسف 😔 سلامی از من که تنهاترینم به تو که منی دردم را می‌دانی😇 را می‌بینی دلواپسی ام را شاهدی صدایم را می‌شنوی😭 و دعایم می‌کنی...🤲 در افق آرزوهایم تنها«أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج»را می‌بینم... 🌹🍃🌹? 🌸『‌ @chadoraneh113 』🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا