°~°~☘️❤️☘️~°~°
ونگآه کردن بہ عکس حرمٺ💖
آقا لبخند بࢪ لبمان می آوࢪد🌱
°~°~☘️❤️☘️~°~°
☕️#کربلا🥀
☕️#یااباعبداللّه_الحسین🌹
°•|چادرےها دخٺران زینباند|•°💛
@Chadoryhadokhtaranzeynaband
°~°~☘️❤️☘️~°~°
ونگآه کردن بہ عکس حرمٺ💖
آقا لبخند بࢪ لبمان می آوࢪد🌱
°~°~☘️❤️☘️~°~°
☕️#کربلا🥀
☕️#یااباعبداللّه_الحسین🌹
°•|چادرےها دخٺران زینباند|•°💛
@Chadoryhadokhtaranzeynaband
°~°~☘️❤️☘️~°~°
ونگآه کردن بہ عکس حرمٺ💖
آقا لبخند بࢪ لبمان می آوࢪد🌱
°~°~☘️❤️☘️~°~°
☕️#کربلا🥀
☕️#یااباعبداللّه_الحسین🌹
°•|چادرےها دخٺران زینباند|•°💛
@Chadoryhadokhtaranzeynaband
(🦋🖤)
🏴« محو روضهی امام حسین » ...
◾️هر هفته توی خونه روضه داشتیم
وقتی آقا شروع می کرد به خوندن ،
تا اسم امام حسین (ع) می اومد
حاجی رو میدیدی که اشکش جاری شده.😭
حال عجیبی میشد با روضه امام حسین(ع)
انگار توی عالم دیگه ای سیر می کرد....🌷
♣️یه بار وسطِ روضه . . .
مصطفی رفته بود بشینه رو پاش؛
متوجه بچه نشده بود، انگار ندیده بودش!
گریهکنون اومد پیشِ من،
گفت: « بابا منو دوست نداره
هر چی گفتم جوابم رو نداد ...»🍃
💐روضه که تموم شد، گفتم:
«حاجی، مصطفی اینطوری میگه.»
با تعجب گفت:
« خدا شاهده نه من کسی رو دیدم
نه صدایی شنیدم...»
♠️از بس محوِ روضه بود ….
✍ راوی: همسرشهید
#یااباعبداللّه_الحسین
#شهیدانہ
°•|چادرےها دخٺران زینباند|•°🖤🥀
@Chadoryhadokhtaranzeynaband