Challenge Mallenge💥
همیشه مشکی میپوشید،برام جالب بود که چجوری همه ی لباس هاش مشکیه،رژ زرشکی رو لباش رو ناشیانه میکشید و توجهی به حرف های بقیه نمیکرد اما من میدیدم که برای اون دوست به خصوصش همه کاری میکرد،به هیچکس اهمیت نمیداد بجز دوستش و فقط و فقط حرف های اون رو گوش میداد،دوستش براش یه شالگردن بافت و اون دیگه هیچوقت اون شالگردن رو از گردنش در نیاورد.
اولین آرزوی wish list شما:
I wish I could draw my eyeliner more cleanly.
Challenge Mallenge💥
یه شب مثل همه ی شب ها وقتی همه خواب بودن داشت گریه میکرد،خودم صدای گریه هاش رو میشنیدم،میدیدم به اون نور ماه که میوفتاد رو دیوار حسابی خیره شده بود،مثل اینکه داشت با کسی حرف میزد،شاید با خدا،شاید با ستاره ها،شایدم با ماه اما یهو برعکس همیشه مامانش اومد تو اتاق اون هم خودش رو زد بخواب،مامانش پیشونیش رو بوسید و یه پاکت قرمز رنگ گذاشت کنارش،مامانش براش یه شالگردن بافته بود .
اولین آرزوی wish list شما:
I wish I could fight all my problems this year and love myself a little more.
یه حیوون خونگی داشت،مثل خودش ناز بود یه سگ بازیگوشی که گاهی وقتا با ربان صورتی براش پاپیون درست میکرد و میزدش به گیره و سعی میکرد بزنه به موهاش؛یه روز سگش گم میشه اون همه جارو دنبالش میگرده اما پیداشنمیکنه از شدت یأس و ناامیدی دم در خونه شروع کرد به گریه کردن دستش رو گذاشته بود رو صورتش و گریه میکرد،یهو دید سگش کنارش نشسته با شالگردنی که به دهنش گرفته بود.
اون سگ براش یه شالگردن آورد و اون هیچوقت نفهمید اون شالگردن رو از کجا آورده بود.
اولین ارزوی wish list شما:
I wish I could find someone who truly loves me in the new year.