Challenge Mallenge💥
همه میگفتن که اون عاشق استرنجر ثینگزه و یادم میاد وقتی شب از راه میرسید مهم ترین کارش این بود که برق کل اتاق رو خاموش کنه بجز ریسه هاش از روزهای قبل خوراکی هاش رو نگه میداشت تا شب برسه و بتونه استرنجر ثینگز ببینه و خوراکی بخوره،اون با دوستش اکثر مواقع این کار رو انجام میداد اما دوستش همیشه بجای دیدن فیلم بافتنی میکرد و تا بافتنیش رو تموم نمیکرد لب به چیزی نمیزد. اینبار دوستش داشت یه شالگردن میبافت شالگردن رو وقتی اون خواب بود دور گردنش پیچید و رفت،برای همیشه رفت،مثل اینکه کل کارش تو دنیا بافتن یه شالگرد برای اون بود.
اولین آرزوی wish list شما:
I wish I could just get that person out of my life and care a little more about myself.
Challenge Mallenge💥
همیشه مشکی میپوشید،برام جالب بود که چجوری همه ی لباس هاش مشکیه،رژ زرشکی رو لباش رو ناشیانه میکشید و توجهی به حرف های بقیه نمیکرد اما من میدیدم که برای اون دوست به خصوصش همه کاری میکرد،به هیچکس اهمیت نمیداد بجز دوستش و فقط و فقط حرف های اون رو گوش میداد،دوستش براش یه شالگردن بافت و اون دیگه هیچوقت اون شالگردن رو از گردنش در نیاورد.
اولین آرزوی wish list شما:
I wish I could draw my eyeliner more cleanly.
Challenge Mallenge💥
یه شب مثل همه ی شب ها وقتی همه خواب بودن داشت گریه میکرد،خودم صدای گریه هاش رو میشنیدم،میدیدم به اون نور ماه که میوفتاد رو دیوار حسابی خیره شده بود،مثل اینکه داشت با کسی حرف میزد،شاید با خدا،شاید با ستاره ها،شایدم با ماه اما یهو برعکس همیشه مامانش اومد تو اتاق اون هم خودش رو زد بخواب،مامانش پیشونیش رو بوسید و یه پاکت قرمز رنگ گذاشت کنارش،مامانش براش یه شالگردن بافته بود .
اولین آرزوی wish list شما:
I wish I could fight all my problems this year and love myself a little more.