یه حیوون خونگی داشت،مثل خودش ناز بود یه سگ بازیگوشی که گاهی وقتا با ربان صورتی براش پاپیون درست میکرد و میزدش به گیره و سعی میکرد بزنه به موهاش؛یه روز سگش گم میشه اون همه جارو دنبالش میگرده اما پیداشنمیکنه از شدت یأس و ناامیدی دم در خونه شروع کرد به گریه کردن دستش رو گذاشته بود رو صورتش و گریه میکرد،یهو دید سگش کنارش نشسته با شالگردنی که به دهنش گرفته بود.
اون سگ براش یه شالگردن آورد و اون هیچوقت نفهمید اون شالگردن رو از کجا آورده بود.
اولین ارزوی wish list شما:
I wish I could find someone who truly loves me in the new year.
Challenge Mallenge💥
اون عاشق ستاره ها بود،شایدم عاشق این بود که به جای اونا باشه،دور از آدم ها،درخشان و زیبا اما به نظر من اون واقعا یه ستاره بود متفاوت از همه ی آدم ها میدرخشید و شاید کسی اون درخشش رو نمیدید بجز من و معشوقه اش.
معشوقه اش همیشه میدونست که لایق عشق اون نیست اما اون بی قید و شرط عشق میورزید و گرچه گاهی قلبش به درد می اومد اما باز به عشق ورزیدن ادامه میداد.
یه روز معشوقه اش برای قدردانی از عشقی که همیشه اون بهش میده یه شال گردن براش بافت اگرچه کمی نامیزون بود اما با دست های خودش بافته بود و این کار برای اون با ارزش ترین کار بود .
اولین آرزوی wish list شما:
I wish she would come back this year and I could hug her again.
Challenge Mallenge💥
اون عاشق سیب قرمز بود،گونه هاش وقتی خجالت میکشید قرمز میشد،اون دوستش همیشه بهش میگفت اون یلدای قرمز منه. من معتقدم اون مهربون ترین و نازترین ادمیه که دیدم نه تنها من بلکه بقیه ی دوستاش هم این قضیه رو قبول دارن،برای همین همه ی دوستاش دست به دست هم دادن و هرکدوم یه بخشی از یه شالگردن قرمز بزرگ رو براش بافتن و در آخر شد یه شالگردن قرمز که روش طرح سیب داره.
اولین آرزوی wish list شما:
I wish I could receive a long letter from that special person this year.