eitaa logo
دانلود
بی همگان به سر شود، بی تو به سر نمی‌‌شود داغ ِ تو دارد این دلم جای ِ دگر نمیشود
چامه؛
در دلبری افسانه ای اما!
هم جان و هم جانانه‌ای اما!
نه هر مخاطب و هر حرف و هر حدیث خوش است که جز تو با دگرم نیست ذوق گفت و شنود(((:...
در هوس افزون و در عقل اندکیم سالها داریم ُ اما کودکیم جان رها کردیم ُ در فکر تنیم تن بمردُ در غم پیراهنیم
نه مغرورم نه دلسنگم نه از تحقیر می‌ترسم پر از بغضم ولی از اشکِ بی تاثیر می‌ترسم...
هدایت شده از آرامِشِ دَرونی؛
_
چون زلف تو‌ ام جانا در عین پریشانی‌ چون باد سحرگاهم‌ در بی سر و سامانی من خاکم و من گردم من اشکم و من دردم تو مهری و تو نوری‌ تو عشقی و تو جانی خواهم که ترا در بر بنشانم‌ و بنشینم‌ تا آتش جانم را بنشینی‌ و بنشانی‌ ای شاهد افلاکی در مستی و در پاکی من چشم ترا مانم تو اشک مرا مانی در سینه سوزانم مستوری و مجهوری در دیده بیدارم پیدایی و پنهانی من زمزمه عودم تو زمزمه پردازی من سلسله موجم تو سلسله جنبانی‌ از آتش سودایت دارم من و دارد دل داغی که نمی‌بینی دردی که نمی‌دانی دل با من و جان بی تو نسپاری و بسپارم کام از تو و تاب از من نستانم و بستانی ای چشم رهی سویت کو چشم رهی جویت؟ روی از من سرگردان شاید که نگردانی‌ "رهی معیری"
هدایت شده از لیدوکائین
مملویی از زیبایی؛