eitaa logo
چند جرعه با من بخوان
107 دنبال‌کننده
395 عکس
83 ویدیو
0 فایل
@E_shokoohi اگه حرفی با من داشتی
مشاهده در ایتا
دانلود
یادداشتی که خانم ملانی فرانکلین ( مرضیه هاشمی) خبرنگار و مستند ساز آمریکایی ـ ایرانی در اینستاگرام شون منتشر کردند: دوست دارم به مردم سوریه تبریک بگم. حتی به اونهایی که از سقوط دولتشون خوشحال شدن. آخه دوران خیلی سختی داشتن این مردم از آشوب، ترور، و تحریم های فلج کننده آمریکا ...میخوام تبریک بگم حرکت بخشی از ملت سوریه رو با امید داشتن دمکراسی. ولی خب سنم زیاده و یادمه چطور آمریکا به بهانه نجات افغانستان از کمونیسم، طالبان رو تجهیز کرد و بعد از طالبان هم بیست سال افغانستان رو اشغال کرد، به مرکز کشت هرویین دنیا تبدیل کرد، شکنجه گاه بگرام رو ساخت و کلی جنایت جنگی دیگه که دیوان بین المللی اجازه تحقیق درباره اش رو نداره... میخوام تبریک بگم آزادی سوریه رو از "دیکتاتوری". اما دقیق اخبار رو دنبال کرده ام اون زمان که بعد از "آزادسازی" عراق و پایین کشیدن مجسمه صدام، آمریکایی ها عراق رو بمباران شیمیایی کردن، مرکز شکنجه ابوغریب رو ساختن، و نظامیانی مثل بلک واتر آوردن که کلی قتل و تجاوز دسته جمعی انجام داددوست دارم کنار سوری های مخالف اسد شادی کنم. اما یاد مخالفین قذافی میفتم که به چشم دیدن بمبارون کشورشون توسط نیروهای ناتو رو بعد از خلع سلاح شدن دیکتاتور. و حالا جلوی چشمشون تو روز روشن برده فروشی میشه و آمریکا با خیال راحت از نبود یک قدرت مستقل بهترین نفت سبک دنیا در لیبی رو غارت میکنهو البته شاید قشری از سوری ها که مستقیم قربانی نمیشن ازین ببعد کمتر اخبار تاسف بار مملکت رو بشنون. چون وقتی آمریکایی ها و مزدورانشون صاحب جایی باشن، رسانه ها به ندرت بدبختی های مردم و جنایتهای حاکمانشون رو پوشش میدندر هر صورت فقط میتونم به همه ملت سوریه تسلیت بگم. چه اونهایی که میدونن چه بلایی سرشون اومده، و چه اونها که خواهند فهمید. تنها شیر مردهایی امروز شایسته تبریکن که بزرگترین فداکاری ها رو انجام دادن، نه برای حفظ اسد که برای رضای خدا و نجات خلق خدا از همه بازوهای تروریستی غرب از صهیونیسم گرفته تا داعش. و تبریک بزرگتر به شیرزنانی که پسران و همسران عزیزشون رو راهی این مسیر مقدس کردن. امروز که مردم منطقه طعم تلخ معامله با آمریکا و اس-را-ئیل رو میچشن، برنده فقط کسانی هستن که با خدا معامله کردن. مثقال ذره ای از اعمالشون تلف نخواهد شدو پاداش این معامله قطعا بهشتیست هزاران تبریک به قهرمانان مقاومت! https://eitaa.com/MarzieHashemi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدیه‌ای که رهبری میخواست عوضش کند به گزارش مشرق، حسن روح الامین در تلگرام نوشت: هدیه‌ای که رنگ مهربانی گرفت پانزده روز پیش بود که برای ارائه تابلوی جدیدم در حسینیه امام خمینی(ره) خدمت حضرت آقا رسیدم. یادگار این زیارت دلچسب هم انگشتری بود با نگین مشکی که به رسم محبت از این مرد بزرگ به من مرحمت شد. هدیه‌ای که هربار نگاهش میکنم انگار جریان عشق است که چون خون گرم درون رگ‌هایم می‌دود. نزدیک ظهر بود که گوشی موبایلم زنگ خورد. از آن سوی خط مردی با صدای مهربان گفت: «آقای روح‌الامین، از دفتر حضرت آقا تماس میگیرم. ایشان به بنده فرمودند: هنرمندها روحیه‌ی لطیفی دارند؛ انگشتری که دو هفته پیش به ایشان دادم نگینش تیره بود؛ شاید دوست داشته باشند انگشتری با نگین سرخ یا رنگ دیگری داشته باشند که سرزنده‌تر باشد. با آقای روح‌الامین تماس بگیرید و بپرسید اگر دوست ندارند آن رنگ سیاه را، عوضش کنید...» این‌همه محبت، فهم هنر و توجه سرشار حضرت آقا، مرا بهت‌زده کرد. در چنین روزهای حساسی برای مسلمانان و یک روز قبل از سخنرانی مهم ایشان به عنوان رهبر شیعیان جهان که چشم تمام رسانه‌های دنیا به این مواضع دوخته شده، و در عین مشغله‌های مدیریت و رهبری کشور و فرماندهی کل‌قوا که بر دوش ایشان است، یک انسان چقدر می‌تواند دقیق، لطیف و متوجه جزئیات باشد که فرزند کوچک و بی‌مقداری مثل من را به اسم و یاد در خاطر نگه دارد؟ این مرد با ایمان اگر نابغه نیست پس چیست؟ هدیه‌ای که از سوی شما می‌آید گوهر است؛ سفید و سیاه ندارد که آقاجان! تصدقتان گردم حضرت عشق. mshrgh.ir/1670051
1117200129_484023680.mp3
زمان: حجم: 49.01M
صوت کامل بیانات امروز در خصوص حوادث منطقه چهارشنبه ۲۱ آذرماه ۱۴۰۳ https://eitaa.com/chand_jore_ba_man
جزوه یادداشت برداری که از سخنرانی امروز رهبر انقلاب برای خودم نوشتم: هدف جلسه: تبیین حوادث و ترسیم جایگاه و حرکت آینده: (نگاهی واقع بینانه داشته باشیم به وقایع، نه اون چیزی که رسانه ها میگن) آینده و جایگاه و حرکت ایران در این  حادثه: (نقشه راهی که ایران در پیش میگیره): ۱. این حوادث نقشه مشترک آمریکایی_صهیونیستی + نقش همسایه است.  (پس یادمون باشه ظاهر ماجرا ما رو غافل نکنه) ۲. نقاط زیرساختی سوریه هدف قرار گرفته ( پس هدف این نقشه شوم آبادانی نیست) ۳. ایران نظاره گر وقایع نیست. (پس ما نقش داریم و کنار نکشیدیم) ۴. سکوت اروپا در مورد تعرض زمینی اسراییل ( پس اروپایی ها هم شریک و کمک کار رژیم اند) ۵. باهم متفاوتند به اهدافشون نمیرسند (پس نمیتونن بر سرزمین سوریه موندگار باشند و اونها رو به رسمیت نخواهیم شناخت) ۶. اشاره به نقش آشکار یکی از همسایه ها (حواسمون به رفتارهای اون همسایه هست) ۷. سوریه توسط جوانان غیور سوری آزاد میشه. (هسته های مقاومت از دل سوریه اعلام موجودیت می‌کنه ) ۸. اهداف آمریکا محقق نمیشه (مقاومت براتون نقشه داره) ۹. مقاومت سخت افزار نیست، مکتب و ایمانه (یعنی با تصرف سوریه از بین نمیره و در مبارزه قوی تر میشه) ۱۰. این اتفاق تردیدها رو از بین برد (تعداد بیشتری جذب مقاومت و مبارزه گسترده تر میشه) ۱۱. ایران قوی مقتدر هست و مقتدر تر میشود (با گسترش مقاومت ایران نقش موثری تری خواهد داشت) ۱۲. ایستادگی در فلسطین با گذر زمان گسترده تر میشود (موضوع فلسطین به حاشیه نمیره حتی مبارزه در کرانه باختری هم بیشتر میشود) ۱۳. طبق سنت الهی، جنایت کسی رو پیروز نمیکند (جنایتکار شکست میخوره و مظلوم پیروزه) ۱۴. در دفاع مقدس سوریه کمک حیاتی بما میکرد و عوض آن را دادیم (کمک ماهم به سوریه بی دلیل نبوده) ۱۵. دفاع از حرم و امنیت، دلیل حضور ما در عراق و سوریه بود (هر زمان امنیت کشور تهدید بشه اقدام میکنیم) ۱۶. فتنه داعش بمب ناامنی بود و کمر داعش توسط حاج قاسم و یارانش شکسته شد (در آن زمان از گسترش نا امنی در کشور جلوگیری شد و خون شهدا هدر نرفته) ۱۷. حضور ما در منطقه مستشاری, راهبردی و مهمترین هدف بسیج جوانان آن‌ منطقه بوده.  (پس لشکرکشی لازم نیست با بسیج و حمایت از همین جوانان، مقاومت کار خودش را انجام خواهد داد) ۱۸. ضعف نشان دادن ارتش سوریه و ارتش ما در زمان طاغوت عامل شکست بود، (ایستادگی و مقاومت عامل پیروزی میشود) ۱۹. مسأله سوریه اینجور نخواهد ماند، جوانان ایستادگی و مقاومت میکنند (یعنی نخواهیم گذاشت نقشه آمریکا عملی شود) ۲۰. حادثه سوریه برای مسولین و ما عبرت و درس دارد (یعنی هوشیار باشیم, در دام دشمن نیافتیم و غفلت نکنیم) ۲۱. دشمن را حقیر نشمریم، به تبسم او اعتماد نکنیم، با خنجری در پشت سرش، خوش لحن حرف میزند (به مذاکره و وعده او دلخوش نشیم) ۲۲. در فراز و نشیب ها مغرور و منفعل نشویم (در این وضعیت فعلی، هرگز مأیوس نباشیم و بدونیم این وضعیت خودش یک فرصت هست) ۲۳. انفعال باعث تسلیم میشود. انفعال زهر است، غرور هم سم است. (از هرچیزی که باعث انفعال و غرور میشود پرهیز کنیم) ۲۴. صحبتی که باعث خالی کردن دل مردم شود جرم است (تحلیل ها و حرف ها باید روح مقاومت و ایستادگی را تقویت کند) ۲۵. به فضل الهی ریشه صهیونیسم برکنده‌خواهد شد (هدف واضح، مشخص و دقیق است، محو کردن اسرائیل از صحنه روزگار) ✍ حریر عادلی چهارشنبه ۱۴۰۳/۰۹/۲۱ @hariradeli
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از وقتی روز‌ها کوتاه شده می‌خواستم شروع کنم. امروز بالاخره شاخ غول را شکستم. اولین روزه‌ی قضا را گرفتم. چیزی تا غروب نمانده بود. آلا آمد سراغم:《مامان کاردستی می‌خوام،کاردستی! کاردستتتتی !!!》 یک پروانه کشیدم روی کاغذ. قیچی کاغذبر را دادم دستش:《از روی این خطا ببر》شروع کرد به بریدن کاغذ:《من بلد نیستم. تو ببر》 دستش را گرفتم توی دستم:《 کم‌کم یاد می‌گیری》 با هم دور پروانه را بریدیم. 《حالا بال‌هاش رو رنگ کن》 گوشی همراه را برداشتم. باد صبا را باز کردم. ساعت اذان مغرب را نگاه کردم ۴:۱۷ دقیقه. چیزی تا اذان نمانده بود. رفتم توی آشپز‌خانه. کتری را آب کردم، زدم به برق. چای خشک را ریختم توی قوری. قیچی و کاغذ پرت شد جلوی پام:《من پروانه دوست ندارم》 کاغذ را برداشتم. بال‌های مچاله را صاف کردم. 《بیا پیشم نقاشی کن. بیاااا بیییاااااا》 《باید یکم صبر کنی تا من غذا رو آماده کنم.》 سوت کتری بلند شد. آب جوش را ریختم توی قوری. 《نمی‌خوام نمی‌خوام بیا بیرون》 می‌دانستم هم گرسنه است هم خسته. غذا می‌خوای برات بیارم. 《شیر تو شیشه، شیر تو شیشه》 از توی یخچال پاکت شیر را آوردم بیرون. گاز را روشن کردم تا وقتی خورده فرمایشات آلا خانم تمام می‌شود، غذا هم گرم شود. شیشه شیر را دادم دستش. زد زیر گریه:《شیر کاکائو می‌خوام》 دیگر کفرم درآمده بود. بیشتر از نیم ساعت بود بهانه پشت بهانه. 《بغل، بغل، بغلم کن》 دست انداختم زیر کتف‌هاش. کشیدمش بالا.بدنش کمی داغ بود:《هییسسس!》《بریم بیرون کارتون بریم کارتون》 《یکم دیگه باید صبر کنی》 همان طور بچه بغل غذا را کشیدم و چای ریختم. همه را با شیشه‌ی شیر گذاشتم توی سینی و آمدیم توی هال. هنوز نق نق گریه‌اش بند نیامده بود گذاشتم زمین. فلش را زدم به تلوزیون و کارتون مورد علاقه‌اش را آوردم. شیشه را دادم دستش. درازکشید جلوی تلوزیون. به ساعت نگاه کردم. ۴:۲۳ دقیقه. لیوان چای را برداشتم. به لطف آلا خانوم وقت خوردنش بود. کمی خورشت ریختم روی برنج. چند قاشق دهان آلا کردم. بعد هم خودم شروع کردم به خوردن. نمی‌دانم قاشق پنجم بود یا ششم، صدای ربنای گوشی لقمه را نرسیده به دهانم مثل خودم توی شوک نگه داشت. اعلان روی گوشی چهار دقیقه به اذان مغرب بود و من چهارده دقیقه زودتر افطار کرده بودم. مثل یخ وا رفتم، نه قطره قطره یک هو. حکمش را می‌دانستم. بعضی چیز‌‌ها زمان خودش را دارد. مثل وقت سحر و افطار. نه باید تعلل کرد و نه شتاب زده عمل کرد. https://eitaa.com/chand_jore_ba_man