eitaa logo
🌏🕋چند قدم مانده تا ظهور 🕋🌏
80 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.8هزار ویدیو
3 فایل
لینک کانال @chandgadammandetazohor مدیریت :فاطمه صوری "برای تعجیل در ظهور آقا صلوات " 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 ۲ 😭 🔻... امام اسب برانگیخت، شمشیر در کف آخته، دل بر شهادت نهاده، اما با چهره ای آرام و مطمئن، آماده ی نبرد شد مبارز طلبید. هر کس قدم در میدان می نهاد. در گردش بی امان شمشیر او با خاک آشنا می شد ‌. 🔻در رزمگاه داغ و غبار خیز، امام گاه به میمنه می‌تاخت و گاه به میسره . در این نبرد سهمگین همچنان رَجَز می خواند و گاه شعار سر می داد. صفوف را می شکافت و دشمنان از مقابل شمشیر او می گریختند. در فراز و فرود شمشیر و زخمهای تازه افزون تر می شد . امام در نبرد و مبارزه خود را به فرات رسانید. 🔻جابرجعفی می گوید: حسین بسیار تشنه بود. نزدیک آب آمـد کـه بنوشد. مردی از بنی ابان بن دارم گفت: وای بر شما میان او و آب حایل شوید. امام در حق وی نفرین کرد و عرض کرد: خدایا، تشنه اش بدار 🔻این مرد برخی نوشته اند( حصین بن تمیم) تیری به دهان امام افکند. امام خون از دهان می گرفت و به آسمان می افکند و زمزمه می کرد : خدایا به تو شکایت می کنم از آنچه با فرزند دختر پیامبرت روا می دارند. 📚آینه در کربلاست. ص۳۵۵
🏴 ۸ 😭 🔻امام از زبانش را به سختی در دهان می چرخاند شمر طعنه زنان گفت: پسر ابی تراب! مگر تو باور نداری که پدرت بر حوض کوثر دوستدارانش را آب می نوشاند. صبوری کن تا از دست او آب بگیری! آنگاه شمر بر سینه امام نشست، چنگ زد محاسن او را فشرد، عرق بر پیشانی امام بود. 🔻در مقتل خوارزمی آمده است که امام خطاب به شمر گفت: مگر نمیدانی من کیستم و مرا می کشی؟ شمر گفت: به خوبی تو را می شناسم مادرت زهرا، پدرت علی مرتضی، جدت مصطفی و انتقام گیرنده ی خون تو خداست با این همه بی پروا تو را می کُشم. 🔻شمر خنجر هندی خویش کشید و از پشت سر دوازده ضربه فرود آورد و ناگهان سر امام بر كف، لرزان از گودال قتلگاه بیرون آمد و سر را به خولی سپرد. 🔻عمر سعد صحنه را دید، رنگ از رویش پرید، تماشاگران سپاه دشمن، دست بر صورت گرفتند تا نبینند. خولی سر مبارک امام را در خورجین اسب نهاد. سپس دشمن در لحظه شهادت امام تکبیر گفتند (شمرتکبیر گفت و سپاه سه بار تکبیر گفتند!) 📚آینه در کربلاست ص۴۷۰ 🏴