eitaa logo
🌏🕋چند قدم مانده تا ظهور 🕋🌏
81 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.8هزار ویدیو
3 فایل
لینک کانال @chandgadammandetazohor مدیریت :فاطمه صوری "برای تعجیل در ظهور آقا صلوات " 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔵⚫️ اعمال روز عاشورا 1⃣ خواندن زیارت عاشورا با ۱۰۰ لعن و ۱۰۰ سلام‌ 2⃣ سعى کنند در نفرین و لعن بر قاتلان آن حضرت و یکدیگر را تعزیت گویند در مصیبت آن جناب و بگویند: اَعْظَمَ اللّهُ اُجُورَنا وَاُجورَکمْ بِمُصابِنا بِالْحُسَینِ عَلَیهِ السَّلامُ بزرگ گرداند خدا پاداش ما و شما را در سوگواریمان براى حسین علیه السلام وَجَعَلَنا وَاِیاکمْ مِنَ الطّالِبینَ بِثارِهِ مَعَ وَلِیهِ الاِْمامِ الْمَهْدِىِّ مِنْ الِ مُحَمَّدٍ عَلَیهِمُ السَّلامُ و قرار دهد خداوند ما و شما را از خون خواهانش به همراه ولیش امام مهدى از خاندان محمد علیهم السلام 3⃣ شایسته است در این روز مقتل بخوانند و یکدیگر را بگریانند 4⃣ خواندن هزار مرتبه توحید در این روز فضیلت دارد و روایت شده که خداوند رحمان نظر رحمت بسوى او کند . 5⃣ خواندن دعای عشرات 6⃣ اگر کسى در این روز نزد قبر امام حسین علیه السلام باشد و مردم را آب دهد مثل کسى باشد که لشکر آن حضرت را آب داده باشد و با آن جناب در کربلا حاضر شده باشد . 7⃣ شایسته است که شیعیان در این روز امساک کنند از خوردن و آشامیدن بى آنکه قصد روزه کنند و در آخر روز بعد از عصر افطار کنند به غذایى که اهل مصیبت مى خورند مثل خرما و نان و امثال آنها نه مثل غذاهاى لذیذه و آنکه جامه هاى پاکیزه بپوشند و بندها را بگشایند و آستین ها را بالا کنند به هیئت صاحبان مصیبت و علاّمه مجلسى در زادالمعاد فرموده و بهتر آنست که روز نهم و دهم را روزه ندارند زیرا که بنى امیه این دو روز را براى بَرکت و شماتت بر قتل آن حضرت روزه مى داشتند و احادیث جعلی بسیار در فضیلت این دو روز و روزه آنها بر حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله وارد کرده اند و از اهل بیت عَلیهمُ السلام در مذمّت روزه این دو روز خصوصا روز عاشورا وارد شده است و ایضا بنى امیه علیهم اللَّعْنَةُ از براى برکت آذوقه سال را در روز عاشورا در خانه ذخیره مى کرده اند . 8⃣ در آن روز آذوقه در خانه ذخیره نکند و نخندد و مشغول لهو و لعب نگردد . 9⃣ هزار مرتبه بر قاتلان آن حضرت لعنت کند و بگوید: اَلّلهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَینِ علیه السلام 🔟 شایسته است که شیعیان در این روز خود را مشغول کار های دنیا نکنند و مشغول گریه و نوحه و مصیبت باشند و در آخر روز عاشورا سزاوار است یادآوری از حال حرم امام حسین علیه السلام و دختران و اطفال آن حضرت که در این وقت در کربلا اسیر دشمنان و مشغول به حزن و گریه بودند و مصیبت هایی که بر آن ها گذشت که در خاطر هیچ آفریده ای خطور نکند و قلم را تاب نوشتن نباشد. 1⃣1⃣ خواندن زیارت وارث 📚 منبع؛ مفاتیح الجنان
در مقتل خوانی شیخ جعفر شوشتری محشر کبری برپاست😭😭😭 شمر ملعون قصد گودی قتلگاه کرد..قدم اول را که برداشت زمین به لرزه درآمد.. قدم دوم را که برداشت خدا وند به فرشتگان فرمود زیر بغل پیامبر را بگیرید قدم سوم را که برداشت فاطمه زهرا پریشان شد قدم چهارم را که برداشت خداوند به فرشتگان فرمود عرش را بگیرید عرش به لرزه درآمد 😭😭😭 شمر وارد گودی قتگاه شد وبرروی سینه مبارک سیدالشهدا نشست..حضرت چشم باز کردوگفت ای شمر بر جای بلندی نشستی😭😭😭 شمر ملعون خنجر کشید وگلوی حسین برید..گلو بریده نمیشد...چه کرد؟ بلند شد و شمر بن ذالجوشن ملعون با پای نحسش لگدی بر پهلوی مبارک اباعبدالله زد و آن حضرت را به صورت برزمین کرد...ای وای وای وای😭😭😭 دست برد موهای جلوی پیشانی مولا را گرفت باخنجر یک ضربه بر قفای حضرت زد 😭😭😭 وای ای وای 😭😭😭 ضربه ی اول را زد ابا عبدالله با ناله ی غمبار صدا زد یا جداه یا جداه....پیامبر صلوات الله علیه با سر بی عمامه ..موی پریشان پای لرزان آمد...😭😭😭فریاد زد یا حسین ضربه ی دوم رازد .. سیدالشهدا ناله کرد و فریاد برآورد یا. اباه.. حضرت علی علیه السلام ..غمبار و نالان و پریشان فریاد زد یا ولدی 😭😭😭 ضربه سوم را که زد .. سیدالشهدا نالان فریاد زد. یا اوماه..یا اوماه😭😭😭.. فاطمه زهرا روبروی گودی قتلگاه زانو زد و گریان بانگ برآورد..ولدی حسین...ولدی حسین 😭😭😭 شمر ملعون دوازده ضربه از قفا زد و سر مبارک سبد الشهدا را جدا کرد.. آن ملعون از موی های سر ابا عبدالله گرفت و از گودی قتلگاه بیرون امد و پاهایش به لرزه درآمد و با خود گفت سر حسین بن علی را که جدا کردم ناگاه صدای فاطمه راشنیدم که ناله میکرد و میگفت..ولدی حسین..ولدی حسین😭😭😭 زینب سلام الله علیهم بربالای تل زینبیه نظاره میکرد و ناگاه دید خورشیدی به بلندی یک نیزه از گودی صحرای نینوا بالا آمد فرمود وامصیبتا خاک غم بسر کنید 😭😭😭😔😔😔 وا حسینا وا حسینا وا اماما وا اماما وا مظلوما وا مظلوما یا حسین یا حسین یا حسین 😭😭😭😭😭😭😭 😭😭😭
🏴 ۱ 😭 🔻همه ی یاران پاک باز و مخلص، وفادارترین، عارف ترین و عاشق ترین یارانی که تاریخ به خود دیده است پاره پاره تن و ارغوانی بر خاک داغ میدان افتاده و روح پاک و تابناکشان در افق فوز و فلاح و وصل، بال و پر گشوده بود. 🔻 امام در لحظه های به میدان نگریست. نگاهش را به چپ و راست چرخاند و یاران شهیدش را مخاطب قرار داد و فرمود: 《ای حبیب بن مظاهر، ای زهير بن القین، ای مسلم بن عوسجه و ای شیران شجاع عرصه ی نبرد! چرا صدایتان می زنم و سخنم را نمی شنوید؟ چرا دعوتتان به یاری می کنم و بر نمی خیزید! خدایتان رحمت کند سر از خواب بردارید که حرم نشینان خانواده ی پیامبر بی یاورند. ای بزرگواران برخیزید و رویاروی این طغیانگران بیداد پیشه دفاع کنید. امام در خطابی شگفت به یاران شهید خود فرمود: برخیزید، خدایتان رحمت کند ... 💔 📚آینه در کربلاست ص۴۳۶ 🏴
🏴 ۲ 😭 🔻... امام اسب برانگیخت، شمشیر در کف آخته، دل بر شهادت نهاده، اما با چهره ای آرام و مطمئن، آماده ی نبرد شد مبارز طلبید. هر کس قدم در میدان می نهاد. در گردش بی امان شمشیر او با خاک آشنا می شد ‌. 🔻در رزمگاه داغ و غبار خیز، امام گاه به میمنه می‌تاخت و گاه به میسره . در این نبرد سهمگین همچنان رَجَز می خواند و گاه شعار سر می داد. صفوف را می شکافت و دشمنان از مقابل شمشیر او می گریختند. در فراز و فرود شمشیر و زخمهای تازه افزون تر می شد . امام در نبرد و مبارزه خود را به فرات رسانید. 🔻جابرجعفی می گوید: حسین بسیار تشنه بود. نزدیک آب آمـد کـه بنوشد. مردی از بنی ابان بن دارم گفت: وای بر شما میان او و آب حایل شوید. امام در حق وی نفرین کرد و عرض کرد: خدایا، تشنه اش بدار 🔻این مرد برخی نوشته اند( حصین بن تمیم) تیری به دهان امام افکند. امام خون از دهان می گرفت و به آسمان می افکند و زمزمه می کرد : خدایا به تو شکایت می کنم از آنچه با فرزند دختر پیامبرت روا می دارند. 📚آینه در کربلاست. ص۳۵۵
🏴 ۴ 😭 🔻 پس از نبرد دوباره و برداشتن زخم های مکرر، امام لحظه ای درنگ کرد. در این هنگام سنگ اندازان شروع به پرتاب سنگ کردند که ناگهان سنگی سنگین به پیشانی امام اصابت کرد و خون بر پیشانی جاری شد. 🔻امام دامن پیراهن یا زره را بالا آورد تا خون را پاک کند که ناگهان تیری زهرآگین و سه پر (سه شعبه) بر سینه امام نشست. امام تیر را بیرون کشید. (بسیاری نوشته اند از پشت بیرون کشید چون سه شاخه بود و کشیدن از جلو ممکن نبود)، خون چون ناودان بیرون می تراوید، تیرانداز را خولی بن الاصبحی و برخی ابوقدامة العامری نوشته اند. 🔻 امام سر برداشت و به آسمان نگریست و زمزمه کرد: بسم الله و بالله و على ملةِ رسول الله. آنگاه گفت: خدایا میدانی آنان کسی را می کشند که بر زمین جز او فرزند پیامبری نیست. 🔻 امام دست بر جای تیر می نهاد و خون بیرون تراویده را در مشت جمع می کرد و به آسمان پرتاب می کرد و مشت دیگر که پر میشد بر صورت و محاسن می کشید و می گفت: با این صورت خضاب شده با خون، جدم رسول خدا را دیدار می کنم و قاتلان خود را یک یک معرفی می کنم. 🔻 این سنگ و تیر کار امام را تمام کردند درست گفته اند که کربلا با یک تیر ـ تیر عمر سعد در صبح - شروع و با یک تیر - تیر نشسته بر سینه ی امام - تمام شد. پس از این امام بر زمین افتاد و پیادگان نزدیک شدند تا کار امام را یکسره کنند. 📚آینه در کربلاست ص۴۶۷
🏴 ۵ 😭 🔻فاصله افتادن امام از اسب تا شهادتگاه فاصله برخاستن‌ها و افتادن‌هاست‌، امام بر شمشیر تکیه می‌داد و بر می‌خاست و دیگر بار می‌افتاد، شاید فاصله میان افتادن و ضرباتی که بعدها بر پیکر مبارکش فرود می آمد، میان افتادن و قتلگاه او فاصله ایجاد کرده باشد. 📚آینه در کربلاست ص۴۶۹ 🏴
🏴 ۶ 😭 🔻 امام پس از اصابت تیر به سینه، بر گونه ی چپ بر خاک افتاده بود. سیمای مطمئن و نگاه نافذش، دشمن را از کشتن باز می داشت. حمید بن مسلم گزارشگر سپاه عمر سعد می گوید: به خدا سوگند مرد گرفتار و مغلوبی را هرگز ندیدم که فرزندان و خاندان و یارانش کشته شده باشند و دلدارتر و پا برجاتر از آن بزرگوار باشد؛ چون پیادگان بر او حمله می کردند او با شمشیر بدانان حمله می کرد و آنان از راست و چپش می گریختند، چنانچه گله گوسفند از برابر گرگی فرار کنند. 🔻کم کم پیادگان گستاخ به امام نزدیکتر شدند. شمر بر سر سوارگان و پیادگان فریاد کشید وای بر شما مادرتان سوکوارتان شود، چرا منتظرید؟ چرا کارش را تمام نمی کنید؟ حلقه تنگتر شد، زرعة بن شریک ضربه ای بر کتف چپ امام فرود آورد و آن را شکافت و پس از آن ضربه ای بر گردن امام زد که حضرت به رو بر زمین افتاد. امام دیگر بار سر بلند کرد و سنان بن انس نیزه ای بر او زد و بار دیگر امام نقش بر خاک شد...😭 📚آینه در کربلاست ص ۴۶۹ 🏴
🏴 ۷ 😭 🔻حضرت زینب در کنار خیمه ناظر صحنه بود، گویا بر تل برآمد و عمر سعد را که شاهد و ناظر صحنه بود مخاطب قرار داد و گفت: ای پسر سعد، ابا عبدالله را می کشند و تو تماشا میکنی؟ عمر سعد روی برگرداند در حالی که اشک بر گونه و محاسنش جاری بود. حضرت زینب ناامید از عمر سعد فرياد زد اما فيكم مسلم؟ بین شما مسلمانی نیست؟ اینجا، دادگاه زینب بود و محاکمه وجدانها اگر در این میان مسلمانی بود باید پاسخ می داد. 🔻 شمر به سنان بن انس (یا خولی) گفت: سر او را از قفا (پشت گردن) جدا کن. سنان گفت: من چنین نمی کنم. جد او محمد دشمن من خواهد شد. 🔻برخی نوشته اند: سنان یا خولی برای جدا کردن سر وارد قتلگاه شد، اما لرزان و هراسان باز گشت. شمر به او گفت: خدا دست و بازویت را بشکند چرا نکشتی؟ آنگاه خود وارد گودال شد... 📚آینه در کربلاست ص۴۶۹ 🏴