🔅 خاطرات مقدس | لوح محفوظ
✍🏻 امام حرفهایی گفت نزدیک به این مضمون؛ فکر کردهاید همینطوری عبث آمدهاید و در جنگ شرکت کردهاید که حالا از این سؤالها میکنید؟ اگر امروز در این جنگ مسؤولیتی به دست شما است، برای این است که اسم شما در لوح محفوظ ثبت است. هر کس هم که شهید شود اجرش محفوظ است و وظیفهی شما دقّت در حفظ جان نیروها است، نه حفظ جان نیروها. این را هم بدانید که اگر بیلیاقتی کنید، این اسمها از لوح محفوظ محو میشود. بروید تکلیفِتان را انجام بدهید، باقیش به شما ربط ندارد.
#خاطرات
#حضرت_امام
#دفاع_مقدس
#لوح_محفوظ
#کتاب_روزگاران
ـــــ ـــــ ـــــ ـــــ ـــــ ـــــ
🔻 اخبار فوری و جنجالی و سیاسی 👇
Join🔜 @chandkalam
http://eitaa.com/joinchat/3970498560C6174df1b40
🔅 خاطرات مقدس | اوّل مجتبی، دوم مرتضی
✍🏻 مجتبی برادرش را انداخته بودش روی کولش تا برساندش عقب؛
🔸یکی از دوستانش هم همراهِشان بوده.
🔹توی راه با دوشکا مجتبی را از پشت میزنند.
🔸دوست مجتبی، برادرش را کول میکند تا ببرد عقب.
🔹برادر مجتبی میپرسد «پس مجتبی چی؟»
🔸میگوید شهید شد ...
#خاطرات
#گردان
#شهید
#حضرت_امام
#دفاع_مقدس
#کتاب_روزگاران
ـــــ ـــــ ـــــ ـــــ ـــــ ـــــ
🔻 اخبار فوری و جنجالی و سیاسی 👇
Join🔜 @chandkalam
http://eitaa.com/joinchat/3970498560C6174df1b40
🔅 خاطرات مقدس | رحیم رحیم مهدی!
✍🏻 هواپیماها مثل نقل و نبات بمب میریختند. بار اوّل چند ترکشِ ریز نصیب من شد. مهم نبود. بار دوم دستم شکست. غبار ترکش هم یک طرفِ بدنم را کاملاً گرفت؛ مهم نبود، هنوز میتوانستم بگویم «مهدی مهدی رحیم».
بار سوم نایَم زخمی شد. نای سوراخ شده بود. تهماندهی نفس به تارهای صوتی نمیرسید و از همان سوراخ خارج میشد. یک تکه سنگ برداشتم و چپاندم توی سوراخ تا هوا از گلو خارج شود و بتوانم صدا بزنم. آخرین صدایم را زدم. جوابی نیامد. چیزی هم که فکر می کردم سنگ است، کلوخ بود. خون خیساندش. خرد شد و ریخت توی نای. دیگر داشتم از حال میرفتم که از بیسیم صدا درآمد «رحیم رحیم مهدی».
#خاطرات
#بیسیم
#حضرت_امام
#دفاع_مقدس
#کتاب_روزگاران
ـــــ ـــــ ـــــ ـــــ ـــــ ـــــ
🔻 اخبار فوری و جنجالی و سیاسی 👇
Join🔜 @chandkalam
http://eitaa.com/joinchat/3970498560C6174df1b40
🔅 خاطرات مقدس | دیر و زود داره، سوخت و سوز نداره!
✍🏻 دلت پر میزند برای یک تیر یا حتی یک ترکش و در عین حال باید مواظب خودت هم باشی. آن بیرونِ سنگر، مثل نقل که سرِ عروس میریزند، تیر و ترکش از آسمان میریزد و تو وظیفهات این است که جانِ خودت و همسنگرهات را حفظ کنی. «جعفری» برای خودش بازیای را در میآورد. قد بلند و هیکل درشتی داشت، توی کانال تمامقد هم راه میرفت، انگار نه انگار.
#خاطرات
#حضرت_امام
#دفاع_مقدس
#کتاب_روزگاران
ـــــ ـــــ ـــــ ـــــ ـــــ ـــــ
🔻 اخبار فوری و جنجالی و سیاسی 👇
Join🔜 @chandkalam
http://eitaa.com/joinchat/3970498560C6174df1b40
🔅 خاطرات مقدس | تکلیف نریمان
✍🏻 دو سه کیلومتر وسعت آب بیهیچ سرپناه و پوششی؛ وسط آب هم کمین عراقیها. نریمان باید با بچههاش این کمین را خفه میکرد. آرپیجیزن را صدا کرد. گفت «موشک رو بذار رو قبضه.» گذاشت. گفت «مسلح کن، ضامن رو بکش، آمادهی شلیک.» آمادهی شلیک شد. گفت «گوشِت با من باشه. من میرم بالای کمین. اگه حل کردم که هیچ. اگه نشد و از کمین تیراندازی شد این طرف، تو با موشک، کمین و من و عراقی رو میزنی.»
آرپیجیزن گریه افتاد؛ گفت «چه طوری بزنم؟»
نریمان گفت «کمین باید خاموش بشه؛ تکلیف اینه. باقیش دیگه اضافه است.»
گفت و با یک سرنیزه راه افتاد سمت کمین.
#خاطرات
#موشک
#حضرت_امام
#دفاع_مقدس
#کتاب_روزگاران
ـــــ ـــــ ـــــ ـــــ ـــــ ـــــ
🔻 اخبار فوری و جنجالی و سیاسی 👇
Join🔜 @chandkalam
http://eitaa.com/joinchat/3970498560C6174df1b40
🔅 خاطرات مقدس | یا ...
✍🏻 پیرمرد نحیفی بود. بنیهی زیادی نداشت. لکنت زبان هم داشت. بالای سرش که رسیدم ترکش خورده بود. دستش را تکان داد و اشاره کرد بیا. دیدم چیزی میخواهد. فوت آب بودم. بار اوّلم نبود. پرسیدم؟ «میخوای جابهجات کنم؟»
با سر گفت «آره!»
گفتم «ببرمت؟»
میدانستم جواب نه است. گفت «نه!»
گفتم «رو به قبلهات کنم؟»
گفت «آره!»
قبله نمیدانستم کجا بود. مدتی کشید تا قبله را پیدا کردم و رو به قبلهاش کردم. چهرهاش باز شد. زردِ زرد؛ شادِ شاد. باز دیدم با چشم و ابرو اشاره میکند. رمقی براش نمانده بود. معلوم شد میخواهد دستهاش را روی سینهاش بگذرم؛ گذاشتم. باز خوشحالتر شد. لبهاش را باز کرد و به وضوح گفت «یا...» بعد لبهاش را جمع کرد، ولی صدایی از لبهاش بیرون نزد.
باز گفت «یا...» و باز لبهاش را جمع کرد. تا شهید شدنش پنج شش بار این ذکر خاموش را گفت. این که چه ذکری میگفت را نفهمیدم.
#خاطرات
#حضرت_امام
#دفاع_مقدس
#کتاب_روزگاران
ـــــ ـــــ ـــــ ـــــ ـــــ ـــــ
🔻 اخبار فوری و جنجالی و سیاسی 👇
Join🔜 @chandkalam
http://eitaa.com/joinchat/3970498560C6174df1b40