eitaa logo
کانال رسمی روستای سنگک⛰
1.1هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
2.2هزار ویدیو
15 فایل
اخبارمهم منطقه،گیاهان داروئی ,کشاورزی و عسل،گزارش آب هوا،اعلام مراسمات، تصاویرروستای سنگک لینک کانال:👇🏿 https://eitaa.com/channelsangak تبلیغات @Hojjattala_tala_110 خادمین کانال @Payam2fbm @Alireza_donyaei 09125533174 @Mehdi_morshedkhanloo
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🏴بسم الله الرحمن الرحیم 🏴🏴 🕊 نماز برای پدر و مادر عزیزتان را از دست ندید 🕊 نماز امشب برای آمرزش و رحمت پدر و مادر ❣️✨بهترین فرصت احسان به والدین✨❣️ 💠هر کس این نماز را بخواند چنانچه پدر و مادر او زنده باشند مورد رحمت خداوند رحمان و رحیم قرار می گیرند ✅ این نماز رو همه وقت و هر روز میشه خوند 🕯 اما چنانچه پدر و مادر فوت کرده باشند این نماز💐 در شب های جمعه 💐 یعنی امشب خوانده شود آنان مورد آمرزش خداوند قرار می گیرند 📿 این نماز آن چنان موجب شادی پدر و مادر میشود که آرزو می کنند زنده شوند و زانوی فرزند خویش را ببوسند 💎 این نماز انسان را از افسردگیهای بسیار شدیدی که بر اثر مصیبت های سنگین بوجود می آید آرامش می بخشد. 💐کیفیت نماز برای والدین💐 ♻️مانند نماز صبح دو رکعت است ♻️نيت :نماز هدیه به پدر مادر ♻️"و همین نماز رو در نظر بگیرید " 🌸 👈رکعت اول: ✨بعد از حمد، به جای خواندن سوره، 10 مرتبه آیه 41 سوره ابراهیم خوانده می شود: " ربَّنَا اغفِرلی وَ لِوالِدَیَّ وَ لِلمُؤمِنینَ یَومَ یَقُومُ الحِسابُ 👈رکعت دوم: ✨بعد از خواندن سوره حمد، 10 مرتبه آیه 28 سوره نوح خوانده می شود: " رَبَّ اغفِرلِی وَ لِوالِدَیَّ وَ لِمَن دَخَلَ بَیتی مُؤمِناً وَ لِلمُؤمِنینَ وَ المُؤمِناتِ " 💎بارالها! مرا، پدر و مادرم را و هر که با ایمان به خانه ی من داخل شود و همه مردان و زنان با ایمان عالم را ببخش و بیامرز 👈پس از سلام نماز: ✨بدون تغییر حالت نماز، 10 مرتبه آیه 24 سوره اسرا خوانده می شود: " رَبَّ ارحَمهُما کَما رَبَّیانِی صَغیراً " ¤پروردگارا! هم چنان که پدرم و مادرم مرا به مهربانی از کودکی پرورش دادند، تو نیز در حق آن ها مهربانی نموده و رحمت خود را شامل حالشان بفرما. 📔 منبع: مفاتیح الجنان 🍃 دعای بسیار برای پدر و مادرم و همه مومنان فاتحة مع الصلوات: 🍃اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُم @channelsangak
🌑🌑بنام خدا🌑🌑 " او "دزدى ماهر" بود و با چند نفر از دوستانش باند سرقت تشکیل داده بودند. روزى با هم نشسته بودند و گپ مى زدند. در حین صحبت‌هایشان گفتند: چرا ما همیشه با "فقرا و آدمهایى معمولى" سر و کار داریم و قوت لایموت آنها را از چنگشان بیرون مى آوریم؟! بیائید این بار خود را به "خزانه سلطان" بزنیم که تا آخر عمر برایمان بس باشد. البته دسترسى به خزانه سلطان هم کار آسانى نبود. آنها ... تمامى "راهها و احتمالات" ممکن را بررسى کردند، این کار مدتى فکر و ذکر آنها را مشغول کرده بود، تا سرانجام "بهترین راه ممکن" را پیدا کردند و خود را به خزانه رسانیدند. خزانه "مملو از پول و جواهرات قیمتى" و ... بود. آنها تا مى توانستند از انواع و اقسام "طلاجات و عتیقه جات" در کوله بار خود گذاشتند تا ببرند. در این هنگام چشم سر کرده باند به "شى ء درخشنده و سفیدى" افتاد، گمان کرد "گوهر شب چراغ" است، نزدیکش رفت آن را برداشت و براى امتحان به سر زبان زد، معلوم شد "نمک" است! بسیار ناراحت و عصبانى شد و از شدت "خشم و غضب" دستش را بر پیشانى زد بطورى که رفقایش متوجه او شدند و خیال کردند اتفاقى پیش آمد یا نگهبانان خزانه با خبر شدند. خیلى زود خودشان را به او رسانیدند و گفتند: چه شد؟ چه "حادثه اى" اتفاق افتاد؟ او که آثار خشم و ناراحتى در چهره اش پیدا بود گفت: افسوس که تمام زحمتهاى چندین روزه ما "به هدر رفت" و ما "نمک گیر سلطان" شدیم، من ندانسته نمکش را چشیدم، دیگر نمى شود "مال و دارایى پادشاه" را برد، از مردانگى و مروت به دور است که "ما نمک کسى را بخوریم و نمکدان او را هم بشکنیم و ..." آنها در آن دل سکوت سهمگین شب، بدون این که کسى بویى ببرد "دست خالى" به خانه هاشان باز گشتند. صبح که شد و "چشم نگهبانان" به "درهاى باز خزانه" افتاد تازه متوجه شدند که شب خبرهایى بوده است، سراسیمه خود را به "جواهرات سلطنتى" رسانیدند، دیدند "سر جایشان" نیستند، اما در آنجا بسته هایى به چشم مى خورد، آنها را که باز کردند دیدند جواهرات در "میان بسته ها" مى باشد، بررسى دقیق که کردند دیدند که دزد خزانه را نبرده است و گرنه الآن خدا مى داند سلطان با ما چه مى کرد و ... بالاخره خبر به "گوش سلطان" رسید و خود او آمد و از نزدیک صحنه را مشاهده کرد، آنقدر این کار برایش عجیب و "شگفت آور" بود که انگشتش را به دندان گرفته و با خود مى گفت: عجب! این چگونه دزدى است؟ براى دزدى آمده و با آنکه مى توانسته همه چیز را ببرد ولى "چیزى نبرده" است؟! آخر مگر مى شود؟! چرا؟... ولى هر جور که شده باید ریشه یابى کنم و ته و توى قضیه را در آورم ... در همان روز اعلام کرد: هر کس شب گذشته به خزانه آمده "در امان" است او مى تواند نزد من بیاید، من بسیار مایلم از نزدیک او را ببینم و بشناسم. این اعلامیه سلطان به گوش "سرکرده" دزدها رسید، دوستانش را جمع کرد و به آنها گفت: سلطان به ما امان داده است، برویم پیش او تا ببینیم چه مى گوید. آنها نزد سلطان آمده و خود را "معرفى" کردند، سلطان که باور نمى کرد دوباره با تعجب پرسید: این کار تو بوده؟! گفت: آرى... سلطان پرسید: "چرا آمدى دزدى" و با این که مى توانستى همه چیز را ببرى ولى چیزى را نبردى؟ گفت: "چون نمک شما را چشیدم و نمک گیر شدم و بعد جریان را مفصل براى سلطان گفت ..." سلطان به قدرى "عاشق و شیفته کرم و بزرگوارى" او شد که گفت: حیف است جاى "انسان نمک شناسى" مثل تو، جاى دیگرى باشد، تو باید در "دستگاه حکومت" من "کار مهمى" را بر عهده بگیرى، و حکم "خزانه دارى" را براى او صادر کرد. آرى... "او "یعقوب لیث صفاری" بود و پس از چند سالى حکمرانى در مسند خود "سلسله صفاریان" را تاسیس نمود." * یعقوب لیث صفاری "سردار بزرگ و نخستین شهریار ایرانی"(پس از اسلام) قرون متوالی است که در آرامگاهش واقع در روستای شاه آباد واقع در ۱۰ کیلومتری دزفول بطرف شوشتر آرمیده است. * گفتنی است در کنار این آرامگاه بازمانده های شهر گندی شاپور نیز دیده می شود. 📚هر شب یک جذاب و خواندنی در کانال رسمی روستای سنگک📚✍🏻 @channelsangak ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
💫خـــــدایــــا 🌟صمیمی‌تر از همیشه 💫سر بر آستان ملکوتیت 🌟مــــیــگـــذاریم 💫و در دل دعا میکنیم 🌟و از تو میخواهیم که 💫آرامش، برکت و سلامتی 🌟را بــــرای خــود   و 💫هـــمـــه‌ی مــــردم، 🌟عــــزیــزان، دوسـتـانـمان ارزانی دار 🌟شبتون سرشار از عطر خدا @channelsangak
  ❣ 📖 السَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ‏...✋ 🌱سلام بر تو ای مولایی که آینه مهربانی خدا هستی. سلام بر تو و بر روزی که زمین و زمینیان را از محبت، سیراب خواهی کرد. 📚 صحیفه رضویه،  زیارت امام زمان عجّل تعالی فرجه در حرم شریف امام رضا علیه السلام. جهت تعجیل درفرج پنج ذکر صلوات @channelsangak
🌼🌼بنام خدای مهربان 🌼🌼 🌼با عرض سلام و ادب محضر شماعزیزان گرانقدر  صبح زیباتون بخیر و سلامتی 🌻آخرین جمعه تیرماهتون عالی 💓از خدا براتون 🌸یه دنیا سلامتی و 🌻سرشاراز عشق به اهل بیت( ع) 💓همراه با دنیا دنیا آرامش 🌸سبد سبد خیر و برکت 🌻بغل بغل خوشبختی 💓و یک عمر سرافرازی خواهانیم 🌸ان شاءالله بحق بی بی خاتون 🌻حضرت رقیه جان سلام الله 💓حاجت روا باشید  🌸جمعه تون آروم در کنار خانواده @channelsangak
🌑🌑بنام یزدان 🌑🌑 روزی خان یک روستایی به خانه کدخدا می رود. ساززن آبادی پیش خان می آید و ساز عالی می زند. خان که خوشش آمده بود، وعده می دهد، سر خرمن که شد، یک خروار گندم به ساززن بدهد. ساززن خوشحال شد و تا زمان رسیدن خرمن روزشماری می کرد. سر خرمن که رسید خان برای برداشت محصول به روستا آمد و ساززن با خوشحالی پیش او رفت و بعد از عرض سلام یادآوری کرد که: من همان ساززن هستم که گفتید سرخرمن یک خروار گندم میدهم. خان خنده ای می کند و می گوید:« تو یک چیز زدی و خواندی، من خوشم آمد و لذت بردم ، من هم یک چیزی گفتم که تو خوشت بیاید و لذت ببری. 🔻از آن روز اگر کسی به یک نفر جهت راه انداختن کارش و یا چاپلوسی قولی بدهد ومعلوم شود که قصد عمل کردن به قولش را ندارد ضرب المثل« وعده سر خرمن دادن» استفاده میشود. 🔻انسان هر سخنی را که به زبان می آورد باید عمل کند. ♦️لذا حضرت فرمود: بى قرارى شبانه مردى در بسترش كه به او و عده اى داده ام، تا صبح شود و به مرادش برسد بيشتر از بى قرارى من در بسترم نيست. (زیرا که من بیشتر از او) جوش مى زنم که صبح شود و از دَين و و عده اى كه به او داده ام بيرون آيم. و (من بیشتر از او بی قرار هستم) از ترس اينكه مبادا مانعى پیش آید که باعث خُلف وعده شود؛ بخاطر اینکه خلف وعده از خصلت هاى كريمان نيست. @channelsangak
🌹🌹بنام خدای بی همتا 🌹🌹 و زنبور عسل: 👈 آیا می دانستید که روی یکی از اولین سکه های جهان علامت زنبور عسل وجود داشته؟ 👈 آیا می دانستید که آنزیم های زنده در عسل وجود دارد؟ 👈 آیا می دانستید در تماس با قاشق فلزی  آنزیم های عسل از بین می روند؟ ✍ بهترین روش برای خوردن عسل با قاشق چوبی است، اگر نتوانستید از پلاستیک استفاده کنید . ✍ برای جذب خواص بیشتر، عسل رامدتی دردهان نگهدارید وبعدبخورید . 👈 آیا می دانستید که عسل حاوی ماده ای است که به عملکرد بهتر مغز کمک می کند؟ 👈 آیا می دانستید که عسل یکی از غذاهای کمیاب روی زمین است که به تنهایی می تواند زندگی انسان را حفظ کند؟ ✍ یک قاشق عسل برای حفظ زندگی انسان به مدت 24 ساعت کافی است . 👈 آیا می دانستید که (بره موم) تولید شده توسط زنبورها یکی از قوی ترین آنتی بیوتیک های طبیعی است؟ ✍ بره موم داروی خوبی برای سرفه های مزمن می باشد . 👈 آیا می دانستید عسل تاریخ انقضا ندارد؟ 👈 آیا می دانستید که اجساد امپراطوران بزرگ جهان در تابوت های طلایی دفن شده و سپس برای جلوگیری از پوسیدگی، آن را با عسل پوشانده اند؟ 👈 آیا می دانستید که اصطلاح (ماه عسل) به این دلیل است که تازه ازدواج کرده ها بعد از عروسی برای باروری هرروز عسل مصرف می کردند؟ 👈 آیا می دانستید یک زنبور عسل کمتر از 40 روز عمر می کند وحداقل 1000 گل می بیند و کمتر از یک قاشق چای خوری عسل تولید می کند، اما برای او یک عمر است؟ 👈 آیا می دانستی ملکه زنبورعسل، هر روز تقریباً به اندازه وزنش تخم می گذارد؟ 👈 آیامی دانستیدکه عسل های پرورشی نسبت به عسل های طبیعی خواص دارویی کمتری دارند؟ @channelsangak
🏴🏴بنام یزدان 🏴🏴 ‍ 🏴 در کربلا چه گذشت... ▪️دوم محرم الحرام | ورود ابا عبدالله الحسین علیه السلام، اهل بیت و یاران حضرت به سرزمین کربلا 🥀برگ دوم چون کاروان امام به نزدیکی نینوا رسید، پیکی از کوفه آمد و نامه ابن‌زیاد را به حُر داد؛ نامه‌ای با این مضمون: «بر حسین هنگامی که نامه‌ام به تو می‌رسد، سخت بگیر! او را در بیابانی که نه پناهی داشته باشد و نه آبی فرود آر! فرستاده‌ام ماموریت دارد همراه تو باشد تا ببیند چگونه فرمان من انجام می‌شود.» حُر از امام خواست در این منطقه فرود آید. امام تصمیم داشت همراهان را به سوی دو روستای نزدیک «غاضریه» ببرد که حُر به سختی ممانعت کرد و سرانجام کاروان سالار شهیدان در کربلا فرود آمد. امام حسین علیه السلام روز پنجشنبه دوم محرم سال ۶۱ هجری وارد کربلا شد و به دستور ایشان خیمه‌ها را برپا کردند. برادران و خویشاوندان هر یک خیمه زدند؛ چنانچه خیمه‌های اصحاب اطراف خیمه امام حسین علیه‌السلام بود. @channelsangak •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🏴یارب الحسین علیه السلام 🏴🏴 🏴 صل الله علیک یا اباعبدالله 🏴 🏴یادمان محرم سال ۱۳۷۱🏴 نوحه سرایی زنده یاد سلاله السادات حاج سید محمد علی ناصرحسینی رحمت الله علیه 🖤 یک سال دیگه اضافه شد به عمر  نوکریمون یا حسین (ع) 🖤 ▪️ محرمی دیگر آمد و محبین گردهم آمدند، محفل ما آکنده از شمیم دل انگیز یار است و دلها سوگوار حسین(ع) ▪️ 🖤...... و اما امسال نیز از وجود یارو بزرگواری مهربان محروم خواهیم بود رفیقی شفیق که صوت دلنشین او دلهای مارا جلا بخشیده و فضای محفل مارا عطر و بوی حسینی هدیه میداد سالی دیگر، محرمی دیگر و بازهم حسرت دیدار سید نازنین زنده یاد حاج سید محمد علی ناصرحسینی 🖤 سید جان، عزیز دل، جای تو خالیست 🖤 🖤ولی یاد و خاطراتت همیشه جاودان است 🖤 @channelsangak
هموطن گرامی آیا اطلاع دارید شیوه مجرمانه ارسال پیامک حاوی لینک نصب بد افزار به بهانه های کاذب سهام عدالت، ابلاغ حکم قضایی ثنا و ... عمده ترین شیوه سرقت اینترنتی حساب های بانکی می باشد. لذا به جهت جلوگیری از افشاء بانکی و نقض حریم خصوصی شما، درخواست می گردد دقت نظر خود را افزایش دهید تا قربانی بعدی شما نباشید. @channelsangak
✨﷽✨ ✍ﻋﺎﺭﻓﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﺴﯿﺮ ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ، ﻭﺍﺭﺩ ﺷﻬﺮﯼ ﺷﺪ، مےﮔﻮﻳﺪ: ﺩﯾﺪﻡ ﺑﭽﻪﻫﺎﯼ ﺷﻬﺮ، ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺑﺎﺯﯼ ﻫﺴﺘﻨﺪ... ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺯﯼِ ﺑﭽﻪﻫﺎ ﺣﮑﻤﺘﯽ ﺩﺍﺭﺩ. ﺗﺎ ﻏﺮﻭﺏ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻡ، ﻏﺮﻭﺏ ﯾﮑﯽﯾﮑﯽ ﺑﭽﻪﻫﺎ ﺭﻓﺘﻨﺪ. ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﭽﻪﻫﺎ ﺧﺎﻧﻪﺷﺎﻥ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﺑﻮﺩ، ﺩﺭِ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺯﺩ: ﻣﺎﺩﺭ، ﻣﻨﻢ ﺩﺭ ﺭﺍﺑﺎﺯ ﮐﻦ! ﻣﺎﺩﺭ: ﺑﺎﺯ ﻧﻤﯽﮐﻨﻢ! ﭼﺮﺍ ﻣﺎﺩﺭ؟! ﭼﻮﻥ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺷﺐ ﺩﯾﺮ ﻣﯿﺎﯼ ﺧﺎﻧﻪ، ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱﻫﺎﯼ ﮐﺜﯿﻒ ﻭ ﭘﺎﺭﻩ ﮐﻪ ﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺸﻮﺭﻡ ﻭ ﺑﺪﻭﺯﻡ، ﻣﻦ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﻡ. بچه: ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﻦ، ﺷﺐ ﺍﺳﺖ ﻣﺎﺩﺭ... ﻫﺮ ﭼﯽ ﺍﯾﻦ ﺑﭽﻪ ﺩﺍﺩ ﺯﺩ، ﻓﺎﯾﺪﻩ ﻧﮑﺮﺩ، ﭘﯿﺶ ﺭﻓﺘﻢ، ﺩﺭ ﺭﺍ ﺯﺩﻡ، ﻣﺎﺩﺭ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﯿﺪ ﻣﻦ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻋﻠﻤﺎ ﻫﺴﺘﻢ... ﻣﺎﺩﺭ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﮔﻔﺘﻢ: ﻣﺎﺩﺭ، ﺍﯾﻦ ﺑﭽﻪ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﯽ ﺭﺍﻩ ﻧﻤﯿﺪﯼ؟ ﮔﻔﺖ: ﺁﻗﺎ ﺧﺴﺘﻪﺍﻡ ﮐﺮﺩﻩ! ﺍﺯ ﺑﺲ ﻫﺮ ﺷﺐ ﺩﯾﺮ مےآید ﺧﺎﻧﻪ، ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﮔﻔﺘﻢ : ﻗﻮﻝ ﻣﯿﺪﯼ ﺩﻳﮕﻪ ﺷﺐﻫﺎ ﺩﯾﺮ ﻧﯿﺎﯾﯽ ﺧﺎﻧﻪ؟ ﻟﺒﺎﺳ‍َﺖ ﺭﺍ ﺁﻟﻮﺩﻩ ﻧﮑﻨﯽ؟ ﮔﻔﺖ: بله ﮔﻔﺘﻢ ﺑﺮﻭ ﺧﺎﻧﻪ، ﺑﭽﻪ ﺭﻓﺖ ﺩﺍﺧﻞ ﺧﺎﻧﻪ. ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺁﻣﺪﻡ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺷﺪﻡ، ﺩﯾﺪﻡ ﺩﺭِ ﺁﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎﺯ ﺷﺪ، ﺑﭽﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪ، ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ ﺑﺎ ﺭﻓﯿﻖﻫﺎﯾﺶ ﺑﺎﺯﻯ! ﯾﺎﺩﺵ ﺭﻓﺖ ﺩﯾﺸﺐ ﺷﻔﺎﻋﺖ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ! ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺗﺎ ﻏﺮﻭﺏ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﺮﺩ. ﻏﺮﻭﺏ ﺑﻪ ﺭﻓﯿﻘﺶ ﻣﺤﻤﺪ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺍﻣﺸﺐ ﺑﯿﺎﯾﻢ ﺧﺎﻧﻪﺗﺎﻥ؟ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ ﺭﻓﯿﻖ، ﭘﺪﺭﻡ ﺭﺍﻫﺖ ﻧﻤﯿﺪﻩ، ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ ﺭﺍﻩ ﻣﯿﺪﻩ! ﺑﻪ ﺁﻥ ﯾﮑﯽ ﮔﻔﺖ: ﺣﺴﯿﻦ ﺍﻣﺸﺐ ﻣﻦ ﺑﯿﺎﯾﻢ ﺧﺎﻧﻪﺗﺎﻥ؟ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ! ﻧﮑﻨﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻣﻨﻮ ﺑﮑﺸﻪ؟! ﻫﯿﭻﮐﺲ ﺑﭽﻪﯼ ﺁﻟﻮﺩﻩ ﺭﺍ ﻧﺒﺮﺩ ﺧﺎﻧﻪﺍﺵ! ﺑﺎ ﻏﺼﻪ ﻭ ﺗﺮﺱ ﯾﮏ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺩﺭِ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎﺩﺭﺵ... ﺭﻓﺖ ﻃﺮﻑ ﺧﺎﻧﻪ... ﭼﯿﮑﺎﺭ ﮐﻨﺪ؟ ﺭﺍﻫﯽ ﺩﯾﮕﺭ ﻧﺪﺍﺭﻩ! ﻫﺮ ﭼﯽ ﺩﺭ ﺯﺩ، ﻣﺎﺩﺭ ﺍﺻﻼً ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﻧﯿﺎﻣﺪ! ﺍﯾﻦ ﺻﺤﻨﻪ، ﻣﻦ ﺭﺍ ﺁﺗﺶ ﺯﺩ... 💭ﺩﯾﺪﻡ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﺎﻻ ﭘﺸﺖ ﺑﺎﻡ، ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﺎﻻ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽﮐﻨﺪ!! ﺑﭽﻪ ﺩﺭ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﻪ!! ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﭽﻪ، ﺑﭽﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺎﻧﻪ!!! ﺑﭽﻪ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﺪ ﻣﺎﺩﺭ ﭼﻘﺪﺭ ﺩﻭﺳﺶ ﺩﺍﺭﻩ! ﭼﯿﮑﺎﺭﺵ ﻛﻨﻪ؟ ﺑﺎﻷﺧﺮﻩ ﻭﻗﺘﻰ ﺁﺩﻡ ﻧﻤﻴﺸﻪ؟!! ﺩﯾﺪﻡ، ﺑﭽﻪ ﺭﻭﯼ ﺷﮑﻤﺶ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪ، ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﺧﺎﮎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ! ﺍﻭﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﻧﺎﻟﻪ ﺯﺩن...! ﻣﺎﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺻﺤﻨﻪ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ، ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﺗﺤﻤﻞ ﮐﻨﺪ... ﺩﻭﯾﺪ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ! ﺑﭽﻪ ﺭﺍ ﺑﻐﻞ ﮐﺮﺩ... ﺍﯾﻦ ﺧﺎﮎﻫﺎ ﻭﮔِﻞﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﭘﺎﮎ ﮐﺮﺩ... ﺑﭽﻪ ﮐﻪ ﮐﻤﯽ ﺁﺭﺍﻡ ﺷﺪ، ﮔﻔﺖ: ﻣﺎﺩﺭ؟ ﮔﻔﺖ: ﺟﺎﻧﻢ... ﮔﻔﺖ: ﻣﺎﺩﺭ، ﻣﻦ ﺍﻣﺸﺐ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﻧﻤﯽﻓﻬﻤﯿﺪﻡ... ﮔﻔﺖ: ﻣﺎﺩﺭ، ﭼﯽ ﺭﺍ ﻓﻬﻤﯿﺪﯼ؟!ﮔﻔﺖ: ﻣﺎﺩﺭ ﺟﺎﻥ، ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺩﯾﺮ ﺁﻣﺪﻡ ﺧﺎﻧﻪ، ﻏﺬﺍ ﻧﺪﻩ، ﺷﻼﻗﻢ ﺑﺰﻥ، ﺍﺯ ﻏﺬﺍ ﻣﺤﺮﻭﻣﻢ ﮐﻦ، ﺍﻣﺎ ﻣﺎﺩﺭ، ﺩﯾﮕﻪ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺮﻭﯾﻢ ﻧﺒﻨﺪ...! ﺍﻣﺸﺐ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺟﺰ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ؛ ﺧﺎﻧﻪﺍﯼ ﻧﺪﺍﺭﻡ!خدایا، ﺩﺭِ ﺧﺎﻧﻪ ﯼ ﻟﻄﻒ ﻭ ﻣﺤﺒﺘﺖ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﻣﺎﻧﺒﻧﺪ! ﺑﺨﺸﯿﺪﻩ ﺷﺪﯾﻢ، ﭘﺎﮎ ﺷﺪﯾﻢ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺻﺒﺢ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺑﻪ ﺧﺎﮐﯽ ﺑﺎﺯﯼ ﻭﮐﺜﺎﻓﺖ ﮐﺎﺭﯼ! ”پرودگارا ﻓﻬﻢ ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻋﻄﺎ ﮐﻦ... ﮐﻪ ﺟﺰ ﺩﺭِ ﺧﺎﻧﻪ ﺗﻮ ﺧﺎﻧﻪﺍﯼ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ... ﻣﺎ ﺭﺍ ﺟﺰ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﺤﺘﺎﺝ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻧﮑﻦ! ﻧﮕﺬﺍﺭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﺑﻔﻬﻤﻴﻢ! ﺍﻟﻬﻲ ﺩﺭِ ﺭﺣﻤﺘﺖ ﺑﻪ ﺭﻭﻳﻤﺎﻥ ﻣﺒﻨﺪ.“ 📚هر شب یک جذاب و خواندنی در کانال رسمی روستای سنگک📚✍🏻 @channelsangak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🌸🌿بنام خدای بی همتا 🌿🌸🌸 آرامش آسمان شب سهم قلبتان باشد💫🌸 و نور ستاره ها روشنى ِ بى خاموش ِ تمام لحظه هايتان شبتون قشنگ و آرام💫🌸 @channelsangak
﷽❣ سلام امام زمانم ❣﷽ عاقبت نور تو پهنای جهان میگیرد جسم بی جان زمین از تو توان میگیرد سالها قلب من از دوریتان مرده ولی خبری از تو بیاید ضربان میگیرد اللهم عجل لولیک الفرج 💕 🌿جهت تعجیل درفرج پنج ذکر صلوات 🌿 @channelsangak
🌿🌿☘بنام خداوند متعال ☘🌿🌿 🌿☘با عرض سلام و ادب محضر شماعزیزان گرانقدر 🌿صبح شما خوبان بخیر و سلامتی 🍃🌸امروز رو با امید زندگی کنیم مثل چشمه زلال باشیم مثل رود جاری و مثل خورشید بخشنده 🌸🍃 🍃ان شالله امروز پراز 🌸خیر و برکت باشه 🍃دلتون به پاکی صبح 🌸زندگیتون 🍃سرشار از آرامش 🌸🍃 تون پراز حس خوب زندگی🌸🍃 @channelsangak
آقا عبدالله بن الحسن(ع) و شهادت در کربلا عبدالله بن حسن بن علي بن ابيطالب «عبدالله» کودک چند ساله امام مجتبی(علیه السلام) است. مادر عبدالله دختر «شلیل بن عبدالله بجلّی» بوده است. (1) شیخ مفید چنین نقل می‌کند: پس از آن که «مالک بن نسر کندی» با شمشیرش به سر مبارک امام حسین(علیه السلام) زد، امام پارچه‌ای درخواست فرمود و با آن سر مبارکش را محکم بست و عمامه‌ای بر کلاه خود بست. شمر و دیگران هم به جایگاه خود بازگشتند. زمانی گذشت تا امام بار دیگر به میدان بازگشت و آنها هم بازگشتند و آن حضرت را محاصره کردند. عبدالله پسر امام مجتبی(علیه السلام) هنوز به حد بلوغ نرسیده بود و در خیمه‌گاه با زنان به سر می‌برد. هنگامی که متوجه حمله دشمن به جانب امام شد، از خیمه‌گاه بیرون دوید. او سراسیمه و شتابان رو به جانب امام حسین(علیه السلام) رفت و در کنار عمویش ایستاد. حضرت زینب (علیهاالسلام) او را دنبال کرد و به او رسیده بود. او تلاش کرد که آن کودک را نگه دارد. امام حسین(علیه السلام) به خواهرش فرمود: «احبسیه یا اخیه؛ ای خواهرم! او را نگهدارید.» آن کودک از این که بازداشته شود، سخت امتناع می‌ورزید. او به عمه‌اش گفت: «والله لا افارق عمّی(2)؛ سوگند به خدا، از عمویم جدا نمی‌شوم.» نحوه شهادت عبدالله بن الحسن(علیه السلام) ناگاه «ابجر بن کعب» شمشیر خود را به سوی امام پایین آورد. عبدالله فریاد زد: «ای پسر زن ناپاک! وای بر تو! آیا می‌خواهی عمویم را بکشی؟» بَحر قصد ضربه زدن به امام را داشت.ناگاه عبدالله دستش را پیش آورد تا ضربه را از امام دور سازد. ولی دست مبارکش تا پوست قطع شد و دست آویزان گشت. کودک فریادش بلند شد: «یا امتاه؛ ای مادرم!» حسین(علیه السلام) او را در بر گرفت و به سینه چسبایند و فرمود: «ای فرزند برادرم! بر آنچه به تو رسیده صبر کن و آن را به حساب خیر بگذار؛ چرا که خداوندا تو را به پدران صالحت ملحق خواهد کرد.»(3) امام دست خود را به آسمان بلند کرد: «پروردگارا! قطرات باران را از اینها دریغ بدار و برکات زمینت را از اینها باز دار؛ پروردگارا! پس اگر تا هنگام (مرگ) آنها را مهلت داده و بهره‌مند می‌سازی، بین آنها تفرقه بینداز و هر کدام را به راهی جداگانه بدار؛ و سردمداران را هرگز از اینها راضی مدار؛ چرا که اینها ما را دعوت کردند تا که یاریمان کنند، سپس بر ما دشمنی کردند و ما را کشتند.» (4) ابوالفرج گوید: در نهایت عبدالله به دست «حرملة بن الکاهل الاسدی» به شهادت رسید.(5) در زیارت ناحیه مقدسه آمده: «السلام علی عبدالله بن الحسن بن علی الزکی» و سپس بر قاتل او به نام «حرملة بن کاهل الاسدی» نفرین شده است. (6) 📓 پی‌نوشت‌ها: 1- ابصار العین، ص 73 . 2- الارشاد، ج 2، ص 110 . 3- همان . 4- همان، ص 111 . 5- مقاتل الطالبیین، ص 89 . 6- اقبال الاعمال، ج 3، ص 75 . برگرفته از كتاب یاران شیدای حسین بن علی علیهماالسلام، استاد مرتضی آقا تهرانی @channelsangak
🌿🌿☘بنام خداوند متعال ☘🌿🌿 ▪️كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ لِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقينَ ؛ 📚-180 بر شما مقرر شده است: «هنگامى كه مرگ يكى از شما فرارسد، اگر چيز ارزشمندى (مالى) از خود به جاى گذارده، براى پدر و مادر و خويشاوندان، به‌طور شايسته وصيّت كند. اين وظيفه اى است بر پرهيزگاران». ▫️امام علی علیه السلام : کسی که [درباره‌ی مالش] وصیّت کرده و ظلم نکند و دراین‌باره ضرری هم به کسی نرساند، مانند کسی است که در زمان حیاتش آن مال را صدقه داده است و کسی‌که هنگام مرگ، در خصوص مالش برای خویشاوندانی که به طور طبیعی از مال او چیزی به ارث نمی‌برند، وصیّت نکند، همانا اعمالش به خطا و معصیت پایان پذیرفته است. 📚تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۸۳۴ فقه القرآن ج:۲، ص۳۱۶ @channelsangak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🏴بنام یزدان پاک🏴🏴 🏴یادمان محرم ۱۴۰۱🏴 نوحه سرایی جناب آقای محمد رضا جمالی هدیه نثار روح پاک پدرو برادر عزیزش و کلیه در گذشتگان از خاندان محترم جمالی و قربانی بخوانیم فاتحه مع الصلوات 🖤 @channelsangak
🏴🏴بنام خدای بی همتا 🏴🏴 گزینه‌های جنگ روی میز آمد گزارش‌های تازه از عراق حاکی از آن است که پس از ورود لشکر عمربن‌سعد به کربلا، نامه‌ای بین او حسین‌بن‌علی ردوبدل شد. حسین در این نامه و در پاسخ به پسر سعد گفته من با درخواست مردم کوفه آمده‌ام و اگر نظرشان عوض شده، برمی‌گردم. گفته می‌شود پس از انتقال این پیام به عبیدالله، او به عمربن‌سعد گفته تنها درصورت بیعت با یزید می‌گذارد حسین برگردد. از آن‌جا که حسین‌بن‌علی حاضر به بیعت نیست، خودِ عبیدالله هم لشکری فراهم کرده و راهی کربلا شده. او همچنین خروجی‌های شهر را قرق کرده تا کسی به یاری حسین نرود. او طی فراخوان‌هایی هزاران نظامی خود را از مناطق مختلف به جنگ فراخوانده است. در این بین حسین‌بن‌علی طی نامه‌ای محرمانه، از حبیب بن مظاهر، دوست دوران کودکی خود، دعوت کرد تا به او ملحق شود. گفته می‌شود حبیب پس از دریافت نامه به‌دلیل جو امنیتی کوفه، به‌همراه مسلم‌بن‌عوسجه، مخفیانه و در پوشش لباس سپاهیان یزید به سمت کربلا روانه شد. منابع حاضر در کربلا نوشته‌اند حبیب پس از ملحق‌شدن به سپاه بنی‌هاشم، به سمت قبیلۀ بنی‌اسد رفته تا مردم را به یاری حسین‌بن‌علی بیاورد. مردم این قبیله به همراه حبیب در راه کربلا بودند که با سپاه عمربن‌سعد مواجه شده و مجبور به بازگشت می‌شوند و حبیب تنهایی به لشکر حسین برمی‌گردد. کارشناسان می‌گویند اوضاع در عراق هرلحظه بحرانی‌تر می‌شود و یزید با هدف افزایش هژمونی خود در منطقه، بنا دارد از گزینه‌های جنگی استفاده کند. @channelsangak
☘☘🌿بنام خالق مهربانی 🌿☘☘ عیسی(ع) ومرده ایی که زنده شد ☀️روزي حضرت عيسي (عليه السلام) بر دهکده اي عبور کردند و ديدند که همه اهالي آن و پرندگان و چهارپايان يک جا از دنيا رفته اند - چون کسي مباشر دفن آنان نشده بود - رو به اصحاب و حواريان خويش کرد و فرمودند: ☄آنان با اجل طبيعي خود نمرده اند، بلکه با قهر الهي و غضب پروردگار در اثر گناهان خود دچار بلا شده اند چرا که اگر متفرق و جدا جدا مرده بودند يک ديگر را دفن مي نمودند. حواريون عرض کردند: اي روح خدا! و اي کلمه حق! از خدا بخواه که آنان را زنده کند، تا به ما خبر دهند که کردار آنان چه بوده است، تا ما نيز از آنها اجتناب ورزيم؟ عيسي (عليه السلام) از پروردگار خود درخواست کردند. وحي رسيد که آنان را صدا کن. عيسي (عليه السلام) شبانه برخاست و به جاي بلند و مرتفعي رفت و ندا داد: اي اهل آبادي! پس جواب دهنده اي پاسخ داد: 👈بلي! اي روح خدا! و اي کلمه پروردگار! عيسي (عليه السلام) فرمود: واي بر شما! اعمال تان چه بود تا به چنين سرنوشتي گرفتار شده ايد؟ 💥در پاسخ شنيد: ما طاغوت را مي پرستيديم و علاقه شديدي به دنيا داشتيم با خوفي اندک از خدا، و با آرزوي طويل و دراز و غوطه در لهو و لعب. ❣عيسي (عليه السلام) فرمود: علاقه و محبت شما نسبت به دنيا چگونه بود؟ ☄صاحب صدا گفت! نظير محبت و علاقه طفل شيرخواره به مادر - و شيرش - هنگامي که دنيا به ما رو مي آورد خوشحال و شادمان بوديم و هنگامي که از ما روي بر مي تافت گريان و محزون مي شديم.عيسي (عليه السلام) پرسيد؟ عبادتان از طاغوت چگونه بود؟ ☄پاسخ داد: شب با سلامت و عافيت به خواب رفتيم و همان دم در قعر آتش هاويه قرار گرفتيم. پرسيد: هاويه چيست؟ گفت: همان سجين است. پرسيد: سجين چيست؟ گفت کوه هايي از پاره هاي آتش که تا روز رستاخيز روي ما شعله ور مي شوند. پرسيد: چه گفتيد و چه شنيديد؟ گفت: درخواست کرديم که ما را به دنيا بازگرداند تا زهد و پارساي را پيشه سازيم و تلافي گذشته ها را بنماييم. پاسخ دادند: ❌دروغ مي گوييد، اگر راست مي گفتيد زماني در دنيا بوديد، عمل مي کرديد. ❣حضرت عيسي (عليه السلام) فرمود: پس چرا جز تو ديگري سخن نمي گويد؟ ☄پاسخ داد: اي روح خدا! آنان زير لجام هاي آتشين قرار دارند که سرهاي آن لجام ها در دست فرشته گان عذاب و ملائکه غلاظ قرار دارد. اما من هر چند در ميان آنان بودم، ولي از نظر عمل از آنان نبودم و اعمال آنان از من سر نمي زند چون عذاب الهي نازل گرديد، مرا نيز فراگرفت و من رشته مويين درکنار آتش معلق هستم، نمي دانم به آتش مي افتم و يا نجات پيدا خواهم کرد. ❣عيسي (عليه السلام) رو به حواريون نمود و فرمود: 🍃اي دوستان! به خدا سوگند! گذراندن با نان خشک و نمک نيم کوفته و خوابيدن بر خاکروبه ها بسيار بهتر و نيکوتر است، در صورتي که همراه با عافيت ديني باشد... هذه الدنيا فاحذروها. 📚هر شب یک جذاب و خواندنی در کانال رسمی روستای سنگک📚✍🏻 @channelsangak •┈┈••••✾•🌿🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸الهی که ✨هیچ وقت غم نبینید 🌸و نور خدا ✨همیشه زینت بخش 🌸زندگیتون باشه ✨آرزو میکنم وجودتون 🌸پر شه ✨از عشق به خــــدا 🌸پر شه از خوشبختی ✨و پر شه از خیر و برکت الهی 🌸مهرتون ماندگار آخرین شب تیرماهتون بی غم 🌙 🌸🍃 @channelsangak 🌸🍃
❣ 📖 السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ... 🌱سلام بر گوشه‌ی روشن قبایت که آسمان را بر ما زمینگیران دوری‌ات می‌تکاند. سلام بر تو و بر ریسمان مهربان دستانت که تنها راه نزول ملکوت آسمان‌ها بر برهوت غفلت زمین‌اند... اللهم عجل لولیک الفرج 💕 🌿جهت تعجیل درفرج پنج ذکر صلوات 🌿 @channelsangak