eitaa logo
کانال رسمی روستای سنگک⛰
1.1هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
2.2هزار ویدیو
15 فایل
اخبارمهم منطقه،گیاهان داروئی ,کشاورزی و عسل،گزارش آب هوا،اعلام مراسمات، تصاویرروستای سنگک لینک کانال:👇🏿 https://eitaa.com/channelsangak تبلیغات @Hojjattala_tala_110 خادمین کانال @Payam2fbm @Alireza_donyaei 09125533174 @Mehdi_morshedkhanloo
مشاهده در ایتا
دانلود
باسلام وادب 🙏 🎊💐 ؛ بخش( ۱ ) زمان نه چندان دور خانواده ها برای انتخاب عروس مناسب درحدو شئونات خانوادگیِ خود گردِ هم می آمدند و بامشورت دختری از اقوام برای پسرخانواده درنظر میگرفتند ناگفته نماند که پسر ها غالباًصاحب نظر نبودند ! قبل از فرستادن خواستگاری که اغلب دوتن ازریش سفیدان وبزرگان قوم بود خانمی از خانواده برای گرفتن اجازه وخبرداری به خانواده دختر میرفت وبعدازهماهنگی خانواده پسر بزرگانی را برای خواستگاری و صحبتهای ابتدایی میفرستادن که ( )گفته میشد درمراسم شیرینی وکسمات وشیربها وخرجلیک مشخص میشد ! اززمانیکه اسم پسر روی دخترگذاشته میشد پسر موظف بود درکارهای کشاورزی ودامداری که مرسوم زمان بود به خانواده عروس کمک ویاری برساند تا روز عروسی ... هفته قبل ازعروسی خانواده داماد چندجوان با چهارپا(الاغ یا قاطر)برای آوردن ازکوه وصحرا برای خانواده عروس روانه میشدند ومادرعروس هم بعداز تحویل هیزمها پراز نخودچی وکشمش ونقل وگاهی یک جفت جوراب از جوانها تقدیرمیکرد وبانوان خانواده هردوطرف شروع به پخت نان محلی وآماده سازی موادغذایی میکردند...... . دارد.... @channelsangak
🌿🌿🌸بنام خدا 🌸🌿🌿 داستان شب قبل👆👆 وقتى که ترسيد و گفت چکار کنم. خرس را بکن توى جوال و در آن‌را محکم ببند. پيرمرد خوشحال شد و به طرف خرس رفت و کنار خرمن‌ها نشست. خرس مشغول پر کردن جوال‌هاى گندم بود که ناگهان نگاهش به تپه افتاد. دست از کار کشيد و از پيرمرد پرسيد: عمو، آن گرد و غبار روى تپه مال چيست؟ پيرمرد جواب داد: چشم پسر پادشاه کور شده و سوارهاى او دنبال خرسى مى‌گردند تا روغنش را بگيرند و از آن دارو درست کنند. خرس که خيلى ترسيده بود، به پيرمرد پناه برد. پيرمرد کشاورز گفت: برو داخل اين جوال‌. من هم در آن‌را مى‌بندم و روى جوال کاه مى‌ريزم. خرس فورى قبول کرد و داخل جوال شد. پيرمرد هم معطل نشد و در جوال را با طناب محکم بست و دخترهايش را صدا زد. هر کدام از آنها چماقى آوردند و با کمک پدرشان آنقدر خرس را زدند که استخوان‌هايش هم خرد شد. پيرمرد به‌قدرى خوشحال بود مثل اينکه خدا هفت پسر به او داده بود. جوال‌ها را از گندم پر کرد و در همه را دوخت تا آنها را به خانه ببرد که روباه سررسيد و گفت: عمو! خرس را که من از بين بردم. حالا سهم او به‌من مى‌رسد. پيرمرد که بيشتر از همه ناراحت بود، لحظه‌اى فکر کرد و گلويش را به انگشت‌هايش فشرده و ناگهان بادى از او خارج شد. روباه پرسيد: اين صداى چه بود؟ مرد کشاورز گفت: سگ‌هاى آبادى هستند که دارند به اين طرف مى‌آيند. روباه ترسيد و طورى فرار کرد که باد هم به او نمى‌رسيد. دلتان شاد و دماغتان چاق. ❌ پایان داستان هر شب یک جذاب و خواندنی در کانال رسمی روستای سنگک📚✍🏻 @channelsangak
کانال رسمی روستای سنگک⛰
❤️بنام خدا ❤️ #داستان_شب #من از گوشتش نمی‌خورم از آبش به من بدهید ضرب المثل من از گوشتش نمی‌خو
🌺🌺🍂بنام خدا 🍂🌺🌺 داستان قبل مرد غریبه که خود را مقید به رعایت حلال و حرام می دانست، هنگام بریدن سر گوسفند جلو نرفت و همان عقب ایستاد. آن چند مرد از شدت گرسنگی به سرعت آتشی درست کردند و با گوشت گوسفند آبگوشتی درست کردند. مردها خیلی زود غذا را در وسط سفره گذاشتند و مشغول خوردن شدند. اما آن مرد تازه وارد به گروه که تظاهر به درستی می کرد برای خوردن غذا پیش نرفت و همان عقب نشست. یکی از آن ها به او گفت بیاید و غذا بخورد. مرد لبخندی زد و گفت:« نه برادر. من مال حلال را از حلال می شناسم، این مال حرام است و من از آن نخواهم خورد. این چیزها برای من بسیار مهم است.» دیگران هم به مرد اصرار کردند تا بیاید و غذا بخورد اما مرد از خوردن غذا پرهیز کرد و آن ها هم دیگر به او توجهی نکردند و به خوردن غذا ادامه دادند. مرد متظاهر که غذا خوردن بااشتهای آن ها را دید، گرسنگی بر او چیره شد از طرفی هم می دانست اگر درنگ کند از غذا چیزی برایش باقی نمی ماند ولی خجالت می کشید برود و از آن غذا بخورد. مرد از شدت گرسنگی به ناچار جلو رفت و گفت: «می دانید راستش من از گوشتش نمی خورم اما از آبش به من بدهید» هر شب یک جذاب و خواندنی در کانال رسمی روستای سنگک📚✍🏻 @channelsangak
بسمه تعالی 2) //بخشی از بیانات استاد علی عزیزی با کد انتخاباتی 183 وظیفه ی یک نماینده قانون گذاری و نظارت بر اجرای قانون است و وظیفه ی اجرایی آن بر عهده قوه مجریه و دولت میباشد پس اگر اشخاصی وعده و وعید در رابطه با کارهای اجرایی داده اند یا با قانون آشنایی نداشته اند و یا اینکه میخواهند مردم را فریب دهند. -دارد👌 لطفا وارد گروه در برنامه ایتا بشوید 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2226127571Ce7a7ff235b
بسمه تعالی از جنس مردم در میان مرددم 7) //بخشی از سخنرانی استاد علی عزیزی با کد انتخابات 183 درمورد فاصله های طبقاتی ضمن صحبت درمورد اقشار پایین و بالا خود و بقیه افراد راد در قشر متوسط دسته بندی کرده اند که در تلاش اند بنده ی بهتری برای خود و فرزندان رقم بزنند اما دستگاه های پنهانی وجود دارند که میخواهند این طبقه را از بین ببرند و به سمت طبقه ضعیف و پایین سوق دهند. مصداق بارز این فاصله ی طبقاتی را میتوان در نظام بانکی کشور در جابجایی پول بالای دویست میلیون تومان توسط دو قشر را مثال زد.-دارد لطفا وارد گروه در برنامه ایتا بشوید 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2226127571Ce7a7ff23 @channelsangak
باسلام وادب 🙏 🎊💐 ؛ قسمت(  ۱  ) زمان نه چندان دور خانواده ها برای انتخاب عروس مناسب درحدو شئونات خانوادگیِ خود گردِ هم می آمدند و بامشورت دختری از اقوام برای پسرخانواده درنظر میگرفتند ناگفته نماند که پسر ها غالباًصاحب نظر نبودند ! قبل از فرستادن خواستگاری که اغلب دوتن ازریش سفیدان وبزرگان قوم بود خانمی از خانواده برای گرفتن اجازه وخبرداری به خانواده دختر میرفت وبعدازهماهنگی خانواده پسر بزرگانی را برای خواستگاری و صحبتهای ابتدایی میفرستادن که ( )گفته میشد درمراسم شیرینی وکسمات وشیربها وخرجلیک مشخص میشد ! اززمانیکه اسم پسر روی دخترگذاشته میشد پسر موظف بود درکارهای کشاورزی ودامداری که مرسوم زمان بود به خانواده عروس کمک ویاری برساند تا روز عروسی ... هفته قبل ازعروسی خانواده داماد چندجوان با چهارپا(الاغ یا قاطر)برای آوردن ازکوه وصحرا  برای خانواده عروس روانه میشدند ومادرعروس هم بعداز تحویل هیزمها  پراز نخودچی وکشمش ونقل وگاهی یک جفت جوراب از جوانها تقدیرمیکرد وبانوان خانواده هردوطرف شروع به پخت نان محلی وآماده سازی موادغذایی میکردند...... . دارد.... @channelsangak