#اهمن_بهمن 🌨❄🌨❄
#داستان_اسطوره👌🍀
اهمن و بهمن دو برادر و فرزندان زنی به نام #سرما پیرزن یا #بردالعجور هستند.
این دو خواهری به نام #آفتاب به هود یا (حوت) نیز دارند که ۱۰ روز آخر اسفند متعلق به اوست.
بنا بر این #حکایت، روزی اهمن و بهمن به کوه میروند تا برای مادر پیرشان هیزم بیاورند، اما باز نمیگردند. ساعتها میگذرد و ننه سرما که غیبت پسرانش شور به دلش انداخته، دخترش #آفتاب به حوت را به دنبال برادرانش میفرستد، اما او هم میرود و باز نمیگردد.
کم کم آتش #کرسی ننه پیرزن خاموش میشود و او بهناچار پا از زیر کرسی بیرون میکشد و به دنبال بچههایش راه کوه را در پیش میگیرد، اما هر چه جستوجو میکند، آنها را پیدا نمیکند.
#ننه_سرما ۳ روز در کوه میماند و تا توان دارد تلاش میکند در غیبت اهمن، بهمن و آفتاببهحوت سرمای زمستان را شدت بخشد. او سرانجام تصمیم میگیرد تا عالم را به آتش بکشد. برای همین جارویی را آتش میزند و آن را دور سرش میچرخاند و میگوید:
#کو_اَهمنم، #کو_بهمنم،
دنیا را آتش میزنم. آنگاه جارو را پرتاب میکند.
حالا برخی از اقوام در سرزمین ایران سالهاست که جارویی آتش میزنند و معتقدند که اگر جارو در آب بیفتد سال پیشرو، سالی پر باران است و اگر جارو در خشکی بیفتد، خشکسالی و بیمحصولی است.
#لطفا_نشردهید🙏
@channelsangak
#اهمن_بهمن 🌨❄🌨❄
#داستان_اسطوره👌🍀
اهمن و بهمن دو برادر و فرزندان زنی به نام #سرما پیرزن یا #بردالعجور هستند.
این دو خواهری به نام #آفتاب به هود یا (حوت) نیز دارند که ۱۰ روز آخر اسفند متعلق به اوست.
بنا بر این #حکایت، روزی اهمن و بهمن به کوه میروند تا برای مادر پیرشان هیزم بیاورند، اما باز نمیگردند. ساعتها میگذرد و ننه سرما که غیبت پسرانش شور به دلش انداخته، دخترش #آفتاب به حوت را به دنبال برادرانش میفرستد، اما او هم میرود و باز نمیگردد.
کم کم آتش #کرسی ننه پیرزن خاموش میشود و او بهناچار پا از زیر کرسی بیرون میکشد و به دنبال بچههایش راه کوه را در پیش میگیرد، اما هر چه جستوجو میکند، آنها را پیدا نمیکند.
#ننه_سرما ۳ روز در کوه میماند و تا توان دارد تلاش میکند در غیبت اهمن، بهمن و آفتاببهحوت سرمای زمستان را شدت بخشد. او سرانجام تصمیم میگیرد تا عالم را به آتش بکشد. برای همین جارویی را آتش میزند و آن را دور سرش میچرخاند و میگوید:
#کو_اَهمنم، #کو_بهمنم،
دنیا را آتش میزنم. آنگاه جارو را پرتاب میکند.
حالا برخی از اقوام در سرزمین ایران سالهاست که جارویی آتش میزنند و معتقدند که اگر جارو در آب بیفتد سال پیشرو، سالی پر باران است و اگر جارو در خشکی بیفتد، خشکسالی و بیمحصولی است.
#لطفا_نشردهید🙏
@channelsangak
#داستان ننه سرما ، ۱۲ برادر وچله بزرگ، چله کوچک، چارچار، سده، اَهمن و بهمن، سیاه بهار
#زمستان به دو بخش تقسیم می شود چله بزرگ یا چله کلان و چله کوچک یا چله خرد
#چله_بزرگ از اول دی ماه تا دهم بهمن ماه، وچهل روزکامل میباشد.
#چله_کوچک از یازدهم بهمن تا پایان بهمن ماه و بیست روزکامل است.
همچنین میگویند، بدلیل بیست روز کمتر، چله کوچک نامیده شده است.
🌓غروب آخرین روز چله بزرگ #جشن_سده برگزار می شده، و مردم دور هم جمع شده و از این جشن لذت میبردند، و در نهایت با برپایی آتش و خواندن شعر و پایکوپی بدور آتش، سده را جشن می گرفتند.
این دو برادر چله بزرگ و چله کوچک در هشت روزی، که در کنار هم هستند، آن هشت روز را، #چار_چار مینامند. یعنی به چهار روز آخر چله بزرگ و چهار روز اول چله کوچک چار چار می گویند.
پس از چار چار نوبت به #اهمن_بهمن پسران پیرزن ننه سرما میرسد، که خودی نشان دهند.ده روز اول اسفند را اهمن،و ده روز دوم اسفند را بهمن می گویند این بیست روز ممکن است آنقدر بارندگی باشد، که این دو برادر به دو چله طعنه بزنند.
با توجه به #شعری که قدیمیهای نازنین میخواندند.
❄ اهمن و بهمن، آرد كن صدمن، روغن بیار ده من، هیزم بکن خرمن، عهده همه با من. ❄
تا اینجا بیست روز از اسفند به نام اهمن و بهمن نامگذاری شده اند، و می ماند ده روز آخر اسفند ماه که پنج روز اول #سیاه_بهار نام گرفته، و شعری هم که قدیمیها میخوانند:
(سیاه بهار شب ببار و روز بکار)
🌨🌧🌨🌧🌨🌧
از این شعر هم مشخص می شود، در این ایام شبها بارندگی فراوان بوده، و روزها کشاورزان مشغول کشت و زراعت بوده اند.
پنج روز آخر هم #سرما_پیرزن نام گرفته است، که در این روزها آسمان گاهی ابری، گاهی آفتابی، گاهی همراه با باد، و اکثر اوقات از آسمان تگرگ می بارد، که قدیمی های دل پاک، براین باور بودند، که گردنبند پیرزن پاره شده و مُهرههای آن به زمین میريزد.
#لطفانشر_دهید🙏
@channelsangak
#اهمن_بهمن 🌨❄🌨❄
#داستان_اسطوره👌🍀
اهمن و بهمن دو برادر و فرزندان زنی به نام #سرما پیرزن یا #بردالعجور هستند.
این دو خواهری به نام #آفتاب به هود یا (حوت) نیز دارند که ۱۰ روز آخر اسفند متعلق به اوست.
بنا بر این #حکایت، روزی اهمن و بهمن به کوه میروند تا برای مادر پیرشان هیزم بیاورند، اما باز نمیگردند. ساعتها میگذرد و ننه سرما که غیبت پسرانش شور به دلش انداخته، دخترش #آفتاب به حوت را به دنبال برادرانش میفرستد، اما او هم میرود و باز نمیگردد.
کم کم آتش #کرسی ننه پیرزن خاموش میشود و او بهناچار پا از زیر کرسی بیرون میکشد و به دنبال بچههایش راه کوه را در پیش میگیرد، اما هر چه جستوجو میکند، آنها را پیدا نمیکند.
#ننه_سرما ۳ روز در کوه میماند و تا توان دارد تلاش میکند در غیبت اهمن، بهمن و آفتاببهحوت سرمای زمستان را شدت بخشد. او سرانجام تصمیم میگیرد تا عالم را به آتش بکشد. برای همین جارویی را آتش میزند و آن را دور سرش میچرخاند و میگوید:
#کو_اَهمنم، #کو_بهمنم،
دنیا را آتش میزنم. آنگاه جارو را پرتاب میکند.
حالا برخی از اقوام در سرزمین ایران سالهاست که جارویی آتش میزنند و معتقدند که اگر جارو در آب بیفتد سال پیشرو، سالی پر باران است و اگر جارو در خشکی بیفتد، خشکسالی و بیمحصولی است.
#لطفا_نشردهید🙏
@channelsangak
#اهمن_بهمن 🌨❄🌨❄
#داستان_اسطوره👌🍀
اهمن و بهمن دو برادر و فرزندان زنی به نام #سرما پیرزن یا #بردالعجور هستند.
این دو خواهری به نام #آفتاب به هود یا (حوت) نیز دارند که ۱۰ روز آخر اسفند متعلق به اوست.
بنا بر این #حکایت، روزی اهمن و بهمن به کوه میروند تا برای مادر پیرشان هیزم بیاورند، اما باز نمیگردند. ساعتها میگذرد و ننه سرما که غیبت پسرانش شور به دلش انداخته، دخترش #آفتاب به حوت را به دنبال برادرانش میفرستد، اما او هم میرود و باز نمیگردد.
کم کم آتش #کرسی ننه پیرزن خاموش میشود و او بهناچار پا از زیر کرسی بیرون میکشد و به دنبال بچههایش راه کوه را در پیش میگیرد، اما هر چه جستوجو میکند، آنها را پیدا نمیکند.
#ننه_سرما ۳ روز در کوه میماند و تا توان دارد تلاش میکند در غیبت اهمن، بهمن و آفتاببهحوت سرمای زمستان را شدت بخشد. او سرانجام تصمیم میگیرد تا عالم را به آتش بکشد. برای همین جارویی را آتش میزند و آن را دور سرش میچرخاند و میگوید:
#کو_اَهمنم، #کو_بهمنم،
دنیا را آتش میزنم. آنگاه جارو را پرتاب میکند.
حالا برخی از اقوام در سرزمین ایران سالهاست که جارویی آتش میزنند و معتقدند که اگر جارو در آب بیفتد سال پیشرو، سالی پر باران است و اگر جارو در خشکی بیفتد، خشکسالی و بیمحصولی است.
#لطفا_نشردهید🙏
@channelsangak