فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️بنام خداد❤️
#داستان_شب
#قسمت دوم
روزی، سنگتراشی که از کار خود ناراضی بود و احساس حقارت می کرد، از نزدیکی خانه بازرگانی رد می شد. در باز بود و او خانه مجلل، باغ و نوکران بازرگان را دید و به حال خود غبطه خورد و با خود گفت: این بازرگان چقدر قدرتمند است! و آرزو کرد که مانند بازرگان باشد.
در یک لحظه، او تبدیل به بازرگانی با جاه و جلال شد. تا مدت ها فکر می کرد که از همه قدرتمند تر است، تا این که یک روز حاکم شهر از آنجا عبور کرد، او دید که همه مردم به حاکم احترام می گذارند حتی بازرگانان. مرد با خودش فکر کرد: کاش من هم یک حاکم بودم، آن وقت از همه قوی تر می شدم!
در همان لحظه، او تبدیل به حاکم مقتدر شهر شد. در حالی که روی تخت روانی نشسته بود، مردم همه به او تعظیم می کردند. احساس کرد که نور خورشید او را می آزارد و با خودش فکر کرد که خورشید چقدر قدرتمند است.
ادامه دارد......
✍هرشب یک #داستان زیبا و جذاب در کانال رسمی روستای سنگک 📚
🥀🍃🥀🥀🍃🥀🍃
با عرض سلام و احترام محضر شماعزیزان گرانقدر شب شما بخیر و نیک فرجامی
بـارالهـا 🤲
ای مهربانترین
در این شب
زیبـای تابستانی
سرنوشتی سراسر
خـیـر و خـوبـی را
از درگـاه لطفت بـرای
مـردمِ سرزمینمان تـمنا داریم ❤️
#شبتون_در_پنـاه_حــق
@channelsangak