#شعرزیبا_ترکی
در مقام #معلم 💚👌
ای جامعه نین دولت بیداری معلم
انسانلارین عالمده پرستاری معلم
مکتبده تلاش ایلیوسن عشقوه قربان
پوزقون چمنین مرد فداکاری معلم
صراف سن عالمده بو علمین ثمریندن
استاد ایلدون درسله حضاری معلم
اگاه ایلدون زحمتلن خرد و گلانی
حق جبهه سنون غیظلی پاسداری معلم
آباد ایلدون مزره ای ملک جهانین
نطقون ثمری باغدا ویرور باری معلم
بیرگنج نهانسان بئله فرهنگین ایچنده
لنگ ایلمه عشقیله بو پیکاری معلم
تعلیمی دیوب رهبر فزانه عبادت
یاز مغزلره سن بیله گفتاری معلم
بیرگوهر ارزنده سن ای تربیت اهلی
مکتب باغ نون عطر چمن زاری معلم
بیداد ایلیوبدور قلمون دفترین اوسته
سندندی قالوب نخبگان اثاری معلم
همت کمرین باغلا بو فرهنگ اغجندان.
عرفانیده گزدیر اولان اسراری معلم
چکدون باشنا دست محبت هراوشاقیی
راضی ایلدون حضرت داداری معلم
باران کیمی دشت و دمنی سبز ایلیوبسن.
سالماز نظریندن سنی چون تاری معلم
صادق ایله رفتاروی سن خالقه خاطر
قوی یازسون ادیب بیر بیله رفتاری معلم
#شعر از کتاب افکار
#ادیب_هشترودی 🍀🌸
@channelsangak
🍀🍀🍃بنام خدا 🍃🍀🍀
#داستان_شب
#معلم
دبيرستان كه بوديم يه دبير فيزيك و مكانيك داشتيم كه قدش خيلي كوتاه بود اما خيلي نجيب و مودب با حافظه خيلي خوب !
قبل اينكه بياد گچ و تابلو پاك كن رو ميذاشتيم بالاي تابلو كه قدش نرسه برشون داره، هر دفعه ميگفت ؛ اقا من از شما خواهش كردم اينا رو اونجا نذارين اما باز ميذارين! يه روز سر كلاسش يه مگس گرفتيم و نخ بستيم به پاش، تا برميگشت رو تابلو بنويسه مگس رو رها ميكرديم وز وز تو كلاس و تا برميگشت رو به ما، نخش رو ميكشيديم، بنده خدا ميموند اين صدا از كجاست اخر سر هم نفهميد و مگسه هم با نخ پاش از پنجره فرار كرد!
با وجود اين همه شيطونياي ما، خيلي دوسمون داشت و باهامون كار ميكرد كه بتونيم همه مسائل فيزيك مكانيك رو حل كنيم.
چند سال گذشت، انترن بودم و تو اورژانس نشسته بودم كه ديدم اومد، خيلي دلم براش تنگ شده بود، سلام كردم و كلي تحويلش گرفتم، كه ما مديون شماييم و از اين حرفا. بعدم براش چايي اوردم و نشستيم به مرور خاطرات اونوقتا كه يهو يه لبخند زد و گفت تو دانشگاه هم نخ ميبندي پاي مگس؟!
خشكم زد
-عه مگه شما فهمديد كار من بود؟! چرا هيچي بهم نگفتيد؟!
باز يه نگاه معلمي و از سر محبت بهم كرد و با لبخند گفت:
-حالا اون گچ و تابلو پاك كن كه مي گفتم نذاريد اون بالا رو خيلي گوش ميداديد؟! دعواتون ميكردم از درس زده ميشديد، حيف استعدادتون بود درس نخونيد! وقتي يه معلم ببينه دانش اموز بازيگوشش دكتر شده جبران همه خستگيها و اذيتاش ميشه!
كاش تنبيه ميشدم اما اينطور شرمنده نمي شدم! اذيت هاي ما رو به روي ما نمي اورد نكنه از درس زده شيم اونوقت ما اون قد كوتاه رو ميديديم ، اين روح بزرگ رو نه !
واقعا معلمي شغل انبياست نه برا تعليم فيزيك و مكانيك، واسه تعليم صبر و حلم و هزار خصلت ديگه كه فقط تو اموزش انبيا ميشه پيدا كرد!
هر شب یک #داستان جذاب و خواندنی در کانال رسمی روستای سنگک📚✍🏻
@channelsangak
🌼🌼🌿بنام خدا 🌿🌼🌼
#ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ_شب
#معلم و كودكان
كودكان مكتب از درس و مشق خسته شده بودند. با هم مشورت كردند كه چگونه درس را تعطيل كنند و چند روزی از درس و كلاس راحت باشند. يكی از شاگردان كه از همه زيركتر بود گفت: فردا ما همه به نوبت به مكتب ميآييم و يكی يكی به استاد ميگوييم چرا رنگ و رويتان زرد است؟ مريض هستيد؟ وقتی همه اين حرف را بگوييم او باور ميكند و خيال بيماری در او زياد ميشود. همة شاگردان حرف اين كودك زيرك را پذيرفتند و با هم پيمان بستند كه همه در اين كار متفق باشند، و كسی خبرچينی نكند.
فردا صبح كودكان با اين قرار به مكتب آمدند. در مكتبخانه كلاس درس در خانة استاد تشكيل ميشد. همه دم در منتظر شاگرد زيرك ايستادند تا اول او داخل برود و كار را آغاز كند.او آمد و وارد شد و به استاد سلام كرد و گفت : خدا بد ندهد؟ چرا رنگ رويتان زرد است؟
استاد گفت: نه حالم خوب است و مشكلی ندارم، برو بنشين درست را بخوان.اما گمان بد در دل استاد افتاد. شاگرد دوم آمد و به استاد گفت : چرا رنگتان زرد است؟ وهم در دل استاد بيشتر شد. همينطور سی شاگرد آمدند و همه همين حرف را زدند. استاد كم كم يقين كرد كه حالش خوب نيست. پاهايش سست شد به خانه آمد، شاگردان هم به دنبال او آمدند. زنش گفت چرا زود برگشتي؟ چه خبر شده؟ استاد با عصبانيت به همسرش گفت: مگر كوري؟ رنگ زرد مرا نميبيني؟ بيگانهها نگران من هستند و تو از دورويی و كينه، بدی حال مرا نميبيني. تو مرا دوست نداري. چرا به من نگفتی كه رنگ صورتم زرد است؟
زن گفت: ای مرد تو حالت خوب است. بد گمان شدهاي.
استاد گفت: تو هنوز لجاجت ميكني! اين رنج و بيماری مرا نميبيني؟ اگر تو كور و كر شدهای من چه كنم؟ زن گفت : الآن آينه ميآورم تا در آينه ببيني، كه رنگت كاملاً عادی است. استاد فرياد زد و گفت: نه تو و نه آينهات، هيچكدام راست نميگوييد. تو هميشه با من كينه و دشمنی داري. زود بستر خواب مرا آماده كن كه سرم سنگين شد، زن كمی ديرتر، بستر را آماده كرد، استاد فرياد زد و گفت تو دشمن مني. چرا ايستادهای ؟ زن نميدانست چه بگويد؟ با خود گفت اگر بگويم تو حالت خوب است و مريض نيستي، مرا به دشمنی متهم ميكند و گمان بد ميبرد كه من در هنگام نبودن او در خانه كار بد انجام ميدهم. اگر چيزی نگويم اين ماجرا جدی ميشود. زن بستر را آماده كرد و استاد روی تخت دراز كشيد. كودكان آنجا كنار استاد نشستند و آرام آرام درس ميخواندند و خود را غمگين نشان ميدادند. شاگرد زيرك با اشاره كرد كه بچهها يواش يواش صداشان را بلند كردند. بعد گفت : آرام بخوانيد صدای شما استاد را آزار ميدهد. آيا ارزش دارد كه برای يك ديناری كه شما به استاد ميدهيد اينقدر درد سر بدهيد؟ استاد گفت: راست ميگويد. برويد. درد سرم را بيشتر كرديد. درس امروز تعطيل است. بچهها برای سلامتی استاد دعا كردند و با شادی به سوی خانهها رفتند. مادران با تعجب از بچهها پرسيدند : چرا به مكتب نرفتهايد؟ كودكان گفتند كه از قضای آسمان امروز استاد ما بيمار شد. مادران حرف شاگردان را باور نكردند و گفتند: شما دروغ ميگوييد. ما فردا به مكتب ميآييم تا اصل ماجرا را بدانيم. كودكان گفتند: بفرماييد، بروييد تا راست و دروغ حرف ما را بدانيد. بامداد فردا مادران به مكتب آمدند، استاد در بستر افتاده بود، از بس لحاف روی او بود عرق كرده بود و ناله ميكرد، مادران پرسيدند: چه شده؟ از كی درد سر داريد؟ ببخشيد ما خبر نداشتيم. استاد گفت: من هم بيخبر بودم، بچهها مرا از اين درد پنهان باخبر كردند. من سرگرم كارم بودم و اين درد بزرگ در درون من پنهان بود. آدم وقتی با جديت به كار مشغول باشد رنج و بيماری خود را نميفهمد.
تلقین غلط دیگران
میتواند اعتماد به نفس را کاهش داده
و تصورات ما را با نگرش دیگران همسو کند.
و ذهن ما را از واقعیت اصلی خود دور ساخته، و باور های اساسی باطنی را خنثی کند.
هر شب یک #داستان جذاب و خواندنی در کانال رسمی روستای سنگک📚✍🏻
@channelsangak
#انتخاب_اصلح
جناب آقای علی عزیزی
#نامزد دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی #حوزه انتخابیه ساوه و زرندیه.
از شعارهای انتخاباتی ایشان ،
«رفاه و آسایش در سایه آموزش و نظارت»
#معلم ، دبیر و فرهنگی ، تدریس در استانهای مرکزی ، استان البرز و استان تهران بخشی از رزومه کاری ایشان می باشد.
@channelsangak
. ❇بسم رب الوح والقلم❇
اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ..🙏💎
بنام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه بر نگذرد
هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون (زمر آیه9)
امر تعلیم و تربیت هدیه و ارمغانی از جانب خداوند متعال و انبیای الهی است.
💎ضمن گرامیداشت سالروز شهادت مرد علم و ادب ، #استاد مرتضی مطهری این روز عزیز را که به نام #معلم مزین گشته بر تمامی اساتید و فرهنگ دوستان تبریک عرض نموده و از خداوند متعال توفیق روز افزون شما عزیزان را که مایه امید ملت و راهشگا و راهنمای کشور در تمامی امور هستید ، مسئلت دارم🙏🌹
🔹️ضمن تقدیر از #معلمان، #اساتید دانشگاه و #حقوقدانان محترم، این روز خجسته را به #معلمین_روستای_سنگک تبریک میگوئیم🌺👇🏿
۱_جناب آقای بهمن رحمانی
۲_سرکار خانم عزیز محمدی
۳_خانم خانبزرگی (همسرسیدرضاناصرحسینی)
۴_جناب آقای حسن عباسی
۵_دکتر آقای محمد رستمی استاد دانشگاه
۶_سرکارخانم نگین قهرمانی
۷_خانم اصالت جامعه شناس و دبیر دبیرستانهای شهر تهران و مدرس آموزش خانواده
۸_استاد آقای علی عزیزی
۹_جناب آقای علی عباسی وهمسر محترمشان(قم)
۱۰_جناب آقای امیرانصاری (حقوقدان)
۱۱_سرکار خانم دنیایی دانشگاه شریف
۱۲_جناب آقای غلامرضا بهروزی
۱۳_جناب آقای حاج علی دنیایی استادحوزوی
۱۴_سرکار خانم صمدی استاد دانشگاه
۱۵_جناب آقای علی مرشدی ( دبیر)
۱۶_سرکار خانم جزوی (همسر غلامرضا مرشدی)
۱۷_جناب آقای ابوالفضل عباسی
۱۸_جناب آقای حاج رضا انصاری (حقوقدان)
۱۹_جناب آقای حسن معصومی
۲۰_جناب آقای مجیدسلیمانی دانشگاه
۲۱_دکترآقای مرتضی امینی استاد دانشگاه شریف داماد آقای حاج طیب اصغری
۲۲_سرکارخانم سمانه مردانی دبیر الهیات
۲۳_جناب آقای محمدجواد بهروزی
۲۴_جناب آقای احسان عربی ( داماد کربلایی صفرعلی شفیعی)
۲۵_جناب آقای محمدرضابهروزی
۲۶_فاطمه کریمی (همسرمهدی هدایتی)
۲۷_جناب آقای علی بخشی
۲۸_سرکارخانم زهرا مردانی معلم
۲۹_جناب آقای محمد نعمتی داماد (آقای اسدالله یقینی)
۳۰_آقایان علیرضا وحجت کریمی نوه های مرحوم میرزا محمد هادی مرشدی
۳۱_جناب آقای محسن نعمتی
۳۲_جناب آقای امیر آرام
۳۳_جناب آقای محمد صفا
۳۴_جناب آقای محمدلطفی و همسرش نصیبه اردستانی
۳۵_جناب آقای مهدی هنرمند دکتری حقوق استاد دانشگاه و وکیل دادگستری
۳۶_جناب آقای کرمعلی روشنایی (داماد کربلایی محمدارجمند)
۳۷_جناب آقای محمد سائلی حقوقدان
۳۸_جناب آقای شایان بکتاش استاد دانشگاه کشور آمریکا شهر پیتسبورگ ایالت پنسیلوانیا (داماد آقا غلارضا شعبانی)
۳۹_سرکار خانم فاطمه شعبانی دکترای عمران آمریکا
۴۰_مونا شعبانی فوق دکترای دندانپزشکی در شهر اراک
۴۱_جناب آقای وحید میرابی
۴۲_جناب آقای مهدی روشنایی(نوه کربلایی محمد ارجمندی)
🔸️همانطور که مستحضرید قبل از بوجود آمدن مدارس فعلی امر یاد دهی ویاد گیری در #مکتب_خانه ها صورت می گرفت وکسی که امر اموزش را بر عهده داشت (میرزا ویا ملا )نام داشت. محتوی آموزش در مکتب خانه ها #قران و #احکام بود، یادی کنیم از زنده یادان :
۱_میرزا علی بیگی خلیفه لو
۲_میرزا علی خان رضائی🌷
۳_ملا اکبر ۴_ملاشیخ علی🌷
۵_ملا اسدالله قاسمی🌷
۶_میرزا محمدهادی مرشدی🌷
۷_کربلایی ابراهیمعلی یقینی🌷
۸_کربلایی ملا عبدالله یعقوبی
۹_ملا بیرامعلی گلشن🌹
بنده حقیر در این روز نه تنها به خرد ودانایی پیشینیان روستای خود می بالم بلکه امروز به افتخار مقام والای معلمانش ارج مینهم و نام مبارک تک تک شان رابا نهایت ادب جهت آشنایی بیشتر شما عزیزان می نویسم تا همگی به احترام مقام شامخ معلمان #روستای_سنگک بایستیم و به شرافت آنها درود بفرستیم🌹🙏🏻 چراکه:
ازپدر گر قالب تن یافتیم
از معلم جان روشن یافتیم
✍::علیرضا دنیایی🍀
@channelsangak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 ویدئویی از #معلم دبستان پسرانه شهید میراب طرقی در حاشیه شهر #مشهد، در جریان سیل دیروز که در فضای مجازی پربازدید شده است.
💜درود بر شرفت!
@channelsangak