🍀🍀🌿بنام خداوند متعال 🌿☘☘
#داستان_شب
#نادرشاه افشار و شاه گورکانی
نادر شاه افشار بعد از پیروزی در جنگ هندوستان و بخشیدن دوباره تاج و تخت این سرزمین به “محمد شاه گورکانی”، حاکم قبلی هند، از او خواست تا یکی از دختران او به همسری پسر دومش، نصرالله میرزا درآید.
از طرف دیگر نادر شاه دستور تشکیل جلسهای باشکوه و بزرگ با حضور اندیشمندان و خردمندان هند را در کاخ پادشاهی داد. محمدشاه بعد از دیدن این جمع بزرگ از دانشمندان کشورش در سرای پادشاهی، به شاه بزرگ ایرانی گفت: تاکنون هیچگاه این همه خردمند و دانشمند در کاخ ما جمع نشده بودند.
نادرشاه خندهای کرد و گفت: اگر به حرف این خردمندان گوش میکردی، من هم اکنون در جنگ با عثمانیها بودم و در هند قدم نمیگذاشتم…
نصرالله میرزا، فرزند نادر شاه نیز به پدر گفت: چه نیازی بود که در روز مراسم ازدواج من، این همه خردمند و دانشمند از سراسر هند به اینجا بیایند؟
پدر دستی به شانه او زد و پاسخ داد: تو باید این افراد را ببینی و با آنها آشنا شوی. این افراد بهترین دوستان تو هستند.
گفته میشود، بعد از بازگشت سپاه بزرگ ایران از هند، محمد شاه گورکانی دستور داد تا بخشی از سرای پادشاهی به محل بحث و درس دانشمندان هندی اختصاص یابد.
📚هر شب یک #داستان جذاب و خواندنی در کانال رسمی روستای سنگک
@channelsangak
⚜ حکایت بیدار کننده و تکان دهنده ⚜
💢 روزی برای نادرشاه #کبکی آوردند که یکی از پاهایش لنگ بود. فروشنده قیمت کبک را ۳۰۰ سکه طلا تعیین کرده بود که موجب تعجب همگان گردید ‼️
#نادرشاه علت قیمت بالای کبک را پرسید و فروشنده چنین پاسخ داد :
❣ این کبک با سایر کبکها تفاوت دارد! هنگامی که برای کبکها دام پهن میکنیم ، این کبک را نزدیک دام رها میکنیم تا با صدای خوشی که دارد سایر کبکها را به سوی دام بکشد. تا امروز توانستهایم با کمک این کبک، کبکهای بسیاری را شکار کنیم”
❣ نادر شاه دستور داد تا کبک را بخرند! هنگامی که کبک را به دست نادر دادند ناگاه تیغی از آستینش در آورده و بر گردن کبک کشید و سر از تنش جدا کرد ‼️
فروشنده که شاهد این ماجرا بود با شگفتی علت را پرسید. ⁉️
📣📢 نادر شاه پاسخ داد : هرکس #دوستان خود را بفروشد باید سر از تنش جدا کرد.❌
@channelsangak