🌹🌹بنام خدای بی همتا 🌹🌹
#عسل و زنبور عسل:
👈 آیا می دانستید که روی یکی از اولین سکه های جهان علامت زنبور عسل وجود داشته؟
👈 آیا می دانستید که آنزیم های زنده در عسل وجود دارد؟
👈 آیا می دانستید در تماس با قاشق فلزی آنزیم های عسل از بین می روند؟
✍ بهترین روش برای خوردن عسل با قاشق چوبی است، اگر نتوانستید از پلاستیک استفاده کنید .
✍ برای جذب خواص بیشتر، عسل رامدتی دردهان نگهدارید وبعدبخورید .
👈 آیا می دانستید که عسل حاوی ماده ای است که به عملکرد بهتر مغز کمک می کند؟
👈 آیا می دانستید که عسل یکی از غذاهای کمیاب روی زمین است که به تنهایی می تواند زندگی انسان را حفظ کند؟
✍ یک قاشق عسل برای حفظ زندگی انسان به مدت 24 ساعت کافی است .
👈 آیا می دانستید که (بره موم) تولید شده توسط زنبورها یکی از قوی ترین آنتی بیوتیک های طبیعی است؟
✍ بره موم داروی خوبی برای سرفه های مزمن می باشد .
👈 آیا می دانستید عسل تاریخ انقضا ندارد؟
👈 آیا می دانستید که اجساد امپراطوران بزرگ جهان در تابوت های طلایی دفن شده و سپس برای جلوگیری از پوسیدگی، آن را با عسل پوشانده اند؟
👈 آیا می دانستید که اصطلاح (ماه عسل) به این دلیل است که تازه ازدواج کرده ها بعد از عروسی برای باروری هرروز عسل مصرف می کردند؟
👈 آیا می دانستید یک زنبور عسل کمتر از 40 روز عمر می کند وحداقل 1000 گل می بیند و کمتر از یک قاشق چای خوری عسل تولید می کند، اما برای او یک عمر است؟
👈 آیا می دانستی ملکه زنبورعسل، هر روز تقریباً به اندازه وزنش تخم می گذارد؟
👈 آیامی دانستیدکه عسل های پرورشی نسبت به عسل های طبیعی خواص دارویی کمتری دارند؟
@channelsangak
🏴🏴بنام یزدان 🏴🏴
🏴 در کربلا چه گذشت...
▪️دوم محرم الحرام | ورود ابا عبدالله الحسین علیه السلام، اهل بیت و یاران حضرت به سرزمین کربلا
#یک_دقیقه_مطالعه
🥀برگ دوم
چون کاروان امام به نزدیکی نینوا رسید، پیکی از کوفه آمد و نامه ابنزیاد را به حُر داد؛ نامهای با این مضمون:
«بر حسین هنگامی که نامهام به تو میرسد، سخت بگیر!
او را در بیابانی که نه پناهی داشته باشد و نه آبی فرود آر!
فرستادهام ماموریت دارد همراه تو باشد تا ببیند چگونه فرمان من انجام میشود.»
حُر از امام خواست در این منطقه فرود آید. امام تصمیم داشت همراهان را به سوی دو روستای نزدیک «غاضریه» ببرد که حُر به سختی ممانعت کرد و سرانجام کاروان سالار شهیدان در کربلا فرود آمد.
امام حسین علیه السلام روز پنجشنبه دوم محرم سال ۶۱ هجری وارد کربلا شد و به دستور ایشان خیمهها را برپا کردند. برادران و خویشاوندان هر یک خیمه زدند؛ چنانچه خیمههای اصحاب اطراف خیمه امام حسین علیهالسلام بود.
#آجرک_الله_یاصاحـب_الـزمــان
#اللھمعــــجلݪوݪیــــڪاݪفــــࢪج
@channelsangak
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🏴یارب الحسین علیه السلام 🏴🏴
🏴 صل الله علیک یا اباعبدالله 🏴
🏴یادمان محرم سال ۱۳۷۱🏴
نوحه سرایی زنده یاد سلاله السادات حاج سید محمد علی ناصرحسینی رحمت الله علیه
🖤 یک سال دیگه اضافه شد به عمر نوکریمون یا حسین (ع) 🖤
▪️ محرمی دیگر آمد و محبین گردهم آمدند،
محفل ما آکنده از شمیم دل انگیز یار است و دلها سوگوار حسین(ع) ▪️
🖤...... و اما امسال نیز از وجود یارو بزرگواری مهربان محروم خواهیم بود
رفیقی شفیق که صوت دلنشین او دلهای مارا جلا بخشیده و فضای محفل مارا عطر و بوی حسینی هدیه میداد
سالی دیگر، محرمی دیگر و بازهم حسرت دیدار سید نازنین زنده یاد حاج سید محمد علی ناصرحسینی
🖤 سید جان، عزیز دل، جای تو خالیست 🖤
🖤ولی یاد و خاطراتت همیشه جاودان است 🖤
@channelsangak
#اطلاعیه
هموطن گرامی آیا اطلاع دارید شیوه مجرمانه ارسال پیامک حاوی لینک نصب بد افزار به بهانه های کاذب سهام عدالت، ابلاغ حکم قضایی ثنا و ... عمده ترین شیوه سرقت اینترنتی حساب های بانکی می باشد.
لذا به جهت جلوگیری از افشاء #اطلاعات بانکی و نقض حریم خصوصی شما، درخواست می گردد دقت نظر خود را افزایش دهید تا قربانی بعدی شما نباشید.
@channelsangak
✨﷽✨
#داستان_شب
✍ﻋﺎﺭﻓﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﺴﯿﺮ ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ، ﻭﺍﺭﺩ ﺷﻬﺮﯼ ﺷﺪ، مےﮔﻮﻳﺪ: ﺩﯾﺪﻡ ﺑﭽﻪﻫﺎﯼ ﺷﻬﺮ، ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺑﺎﺯﯼ ﻫﺴﺘﻨﺪ... ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺯﯼِ ﺑﭽﻪﻫﺎ ﺣﮑﻤﺘﯽ ﺩﺍﺭﺩ. ﺗﺎ ﻏﺮﻭﺏ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻡ، ﻏﺮﻭﺏ ﯾﮑﯽﯾﮑﯽ ﺑﭽﻪﻫﺎ ﺭﻓﺘﻨﺪ. ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﭽﻪﻫﺎ ﺧﺎﻧﻪﺷﺎﻥ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﺑﻮﺩ، ﺩﺭِ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺯﺩ: ﻣﺎﺩﺭ، ﻣﻨﻢ ﺩﺭ ﺭﺍﺑﺎﺯ ﮐﻦ! ﻣﺎﺩﺭ: ﺑﺎﺯ ﻧﻤﯽﮐﻨﻢ! ﭼﺮﺍ ﻣﺎﺩﺭ؟! ﭼﻮﻥ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺷﺐ ﺩﯾﺮ ﻣﯿﺎﯼ ﺧﺎﻧﻪ، ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱﻫﺎﯼ ﮐﺜﯿﻒ ﻭ ﭘﺎﺭﻩ ﮐﻪ ﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺸﻮﺭﻡ ﻭ ﺑﺪﻭﺯﻡ، ﻣﻦ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﻡ. بچه: ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﻦ، ﺷﺐ ﺍﺳﺖ ﻣﺎﺩﺭ... ﻫﺮ ﭼﯽ ﺍﯾﻦ ﺑﭽﻪ ﺩﺍﺩ ﺯﺩ، ﻓﺎﯾﺪﻩ ﻧﮑﺮﺩ، ﭘﯿﺶ ﺭﻓﺘﻢ، ﺩﺭ ﺭﺍ ﺯﺩﻡ، ﻣﺎﺩﺭ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﯿﺪ ﻣﻦ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻋﻠﻤﺎ ﻫﺴﺘﻢ...
ﻣﺎﺩﺭ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﮔﻔﺘﻢ: ﻣﺎﺩﺭ، ﺍﯾﻦ ﺑﭽﻪ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﯽ ﺭﺍﻩ ﻧﻤﯿﺪﯼ؟ ﮔﻔﺖ: ﺁﻗﺎ ﺧﺴﺘﻪﺍﻡ ﮐﺮﺩﻩ! ﺍﺯ ﺑﺲ ﻫﺮ ﺷﺐ ﺩﯾﺮ مےآید ﺧﺎﻧﻪ، ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﮔﻔﺘﻢ : ﻗﻮﻝ ﻣﯿﺪﯼ ﺩﻳﮕﻪ ﺷﺐﻫﺎ ﺩﯾﺮ ﻧﯿﺎﯾﯽ ﺧﺎﻧﻪ؟ ﻟﺒﺎﺳَﺖ ﺭﺍ ﺁﻟﻮﺩﻩ ﻧﮑﻨﯽ؟ ﮔﻔﺖ: بله ﮔﻔﺘﻢ ﺑﺮﻭ ﺧﺎﻧﻪ، ﺑﭽﻪ ﺭﻓﺖ ﺩﺍﺧﻞ ﺧﺎﻧﻪ. ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺁﻣﺪﻡ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺷﺪﻡ، ﺩﯾﺪﻡ ﺩﺭِ ﺁﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎﺯ ﺷﺪ، ﺑﭽﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪ، ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ ﺑﺎ ﺭﻓﯿﻖﻫﺎﯾﺶ ﺑﺎﺯﻯ! ﯾﺎﺩﺵ ﺭﻓﺖ ﺩﯾﺸﺐ ﺷﻔﺎﻋﺖ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ! ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺗﺎ ﻏﺮﻭﺏ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﺮﺩ. ﻏﺮﻭﺏ ﺑﻪ ﺭﻓﯿﻘﺶ ﻣﺤﻤﺪ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺍﻣﺸﺐ ﺑﯿﺎﯾﻢ ﺧﺎﻧﻪﺗﺎﻥ؟ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ ﺭﻓﯿﻖ، ﭘﺪﺭﻡ ﺭﺍﻫﺖ ﻧﻤﯿﺪﻩ، ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ ﺭﺍﻩ ﻣﯿﺪﻩ! ﺑﻪ ﺁﻥ ﯾﮑﯽ ﮔﻔﺖ: ﺣﺴﯿﻦ ﺍﻣﺸﺐ ﻣﻦ ﺑﯿﺎﯾﻢ ﺧﺎﻧﻪﺗﺎﻥ؟ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ! ﻧﮑﻨﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻣﻨﻮ ﺑﮑﺸﻪ؟! ﻫﯿﭻﮐﺲ ﺑﭽﻪﯼ ﺁﻟﻮﺩﻩ ﺭﺍ ﻧﺒﺮﺩ ﺧﺎﻧﻪﺍﺵ! ﺑﺎ ﻏﺼﻪ ﻭ ﺗﺮﺱ ﯾﮏ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺩﺭِ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎﺩﺭﺵ... ﺭﻓﺖ ﻃﺮﻑ ﺧﺎﻧﻪ... ﭼﯿﮑﺎﺭ ﮐﻨﺪ؟ ﺭﺍﻫﯽ ﺩﯾﮕﺭ ﻧﺪﺍﺭﻩ! ﻫﺮ ﭼﯽ ﺩﺭ ﺯﺩ، ﻣﺎﺩﺭ ﺍﺻﻼً ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﻧﯿﺎﻣﺪ! ﺍﯾﻦ ﺻﺤﻨﻪ، ﻣﻦ ﺭﺍ ﺁﺗﺶ ﺯﺩ...
💭ﺩﯾﺪﻡ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﺎﻻ ﭘﺸﺖ ﺑﺎﻡ، ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﺎﻻ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽﮐﻨﺪ!! ﺑﭽﻪ ﺩﺭ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﻪ!! ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﭽﻪ، ﺑﭽﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺎﻧﻪ!!! ﺑﭽﻪ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﺪ ﻣﺎﺩﺭ ﭼﻘﺪﺭ ﺩﻭﺳﺶ ﺩﺍﺭﻩ! ﭼﯿﮑﺎﺭﺵ ﻛﻨﻪ؟ ﺑﺎﻷﺧﺮﻩ ﻭﻗﺘﻰ ﺁﺩﻡ ﻧﻤﻴﺸﻪ؟!! ﺩﯾﺪﻡ، ﺑﭽﻪ ﺭﻭﯼ ﺷﮑﻤﺶ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪ، ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﺧﺎﮎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ! ﺍﻭﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﻧﺎﻟﻪ ﺯﺩن...! ﻣﺎﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺻﺤﻨﻪ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ، ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﺗﺤﻤﻞ ﮐﻨﺪ... ﺩﻭﯾﺪ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ! ﺑﭽﻪ ﺭﺍ ﺑﻐﻞ ﮐﺮﺩ... ﺍﯾﻦ ﺧﺎﮎﻫﺎ ﻭﮔِﻞﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﭘﺎﮎ ﮐﺮﺩ... ﺑﭽﻪ ﮐﻪ ﮐﻤﯽ ﺁﺭﺍﻡ ﺷﺪ، ﮔﻔﺖ: ﻣﺎﺩﺭ؟ ﮔﻔﺖ: ﺟﺎﻧﻢ... ﮔﻔﺖ: ﻣﺎﺩﺭ، ﻣﻦ ﺍﻣﺸﺐ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﻧﻤﯽﻓﻬﻤﯿﺪﻡ... ﮔﻔﺖ: ﻣﺎﺩﺭ، ﭼﯽ ﺭﺍ ﻓﻬﻤﯿﺪﯼ؟!ﮔﻔﺖ: ﻣﺎﺩﺭ ﺟﺎﻥ، ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺩﯾﺮ ﺁﻣﺪﻡ ﺧﺎﻧﻪ، ﻏﺬﺍ ﻧﺪﻩ، ﺷﻼﻗﻢ ﺑﺰﻥ، ﺍﺯ ﻏﺬﺍ ﻣﺤﺮﻭﻣﻢ ﮐﻦ، ﺍﻣﺎ ﻣﺎﺩﺭ، ﺩﯾﮕﻪ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺮﻭﯾﻢ ﻧﺒﻨﺪ...! ﺍﻣﺸﺐ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺟﺰ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ؛ ﺧﺎﻧﻪﺍﯼ ﻧﺪﺍﺭﻡ!خدایا، ﺩﺭِ ﺧﺎﻧﻪ ﯼ ﻟﻄﻒ ﻭ ﻣﺤﺒﺘﺖ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﻣﺎﻧﺒﻧﺪ! ﺑﺨﺸﯿﺪﻩ ﺷﺪﯾﻢ، ﭘﺎﮎ ﺷﺪﯾﻢ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺻﺒﺢ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺑﻪ ﺧﺎﮐﯽ ﺑﺎﺯﯼ ﻭﮐﺜﺎﻓﺖ ﮐﺎﺭﯼ!
”پرودگارا ﻓﻬﻢ ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻋﻄﺎ ﮐﻦ...
ﮐﻪ ﺟﺰ ﺩﺭِ ﺧﺎﻧﻪ ﺗﻮ ﺧﺎﻧﻪﺍﯼ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ...
ﻣﺎ ﺭﺍ ﺟﺰ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﺤﺘﺎﺝ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻧﮑﻦ!
ﻧﮕﺬﺍﺭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﺑﻔﻬﻤﻴﻢ!
ﺍﻟﻬﻲ ﺩﺭِ ﺭﺣﻤﺘﺖ ﺑﻪ ﺭﻭﻳﻤﺎﻥ ﻣﺒﻨﺪ.“
📚هر شب یک #داستان جذاب و خواندنی در کانال رسمی روستای سنگک📚✍🏻
@channelsangak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🌸🌿بنام خدای بی همتا 🌿🌸🌸
آرامش آسمان شب
سهم قلبتان باشد💫🌸
و نور ستاره ها
روشنى ِ بى خاموش
ِ
تمام لحظه هايتان
شبتون قشنگ و آرام💫🌸
@channelsangak
﷽❣ سلام امام زمانم ❣﷽
عاقبت نور تو پهنای جهان میگیرد
جسم بی جان زمین از تو توان میگیرد
سالها قلب من از دوریتان مرده ولی
خبری از تو بیاید ضربان میگیرد
اللهم عجل لولیک الفرج 💕
🌿جهت تعجیل درفرج پنج ذکر صلوات 🌿
@channelsangak
🌿🌿☘بنام خداوند متعال ☘🌿🌿
🌿☘با عرض سلام و ادب محضر شماعزیزان گرانقدر
🌿صبح شما خوبان بخیر و سلامتی
🍃🌸امروز رو با امید زندگی کنیم
مثل چشمه زلال باشیم
مثل رود جاری
و مثل خورشید بخشنده 🌸🍃
🍃ان شالله امروز پراز
🌸خیر و برکت باشه
🍃دلتون به پاکی صبح
🌸زندگیتون
🍃سرشار از آرامش
🌸🍃 تون
پراز حس خوب زندگی🌸🍃
@channelsangak
آقا عبدالله بن الحسن(ع) و شهادت در کربلا
عبدالله بن حسن بن علي بن ابيطالب
«عبدالله» کودک چند ساله امام مجتبی(علیه السلام) است. مادر عبدالله دختر «شلیل بن عبدالله بجلّی» بوده است. (1)
شیخ مفید چنین نقل میکند: پس از آن که «مالک بن نسر کندی» با شمشیرش به سر مبارک امام حسین(علیه السلام) زد، امام پارچهای درخواست فرمود و با آن سر مبارکش را محکم بست و عمامهای بر کلاه خود بست. شمر و دیگران هم به جایگاه خود بازگشتند. زمانی گذشت تا امام بار دیگر به میدان بازگشت و آنها هم بازگشتند و آن حضرت را محاصره کردند.
عبدالله پسر امام مجتبی(علیه السلام) هنوز به حد بلوغ نرسیده بود و در خیمهگاه با زنان به سر میبرد. هنگامی که متوجه حمله دشمن به جانب امام شد، از خیمهگاه بیرون دوید. او سراسیمه و شتابان رو به جانب امام حسین(علیه السلام) رفت و در کنار عمویش ایستاد. حضرت زینب (علیهاالسلام) او را دنبال کرد و به او رسیده بود. او تلاش کرد که آن کودک را نگه دارد. امام حسین(علیه السلام) به خواهرش فرمود: «احبسیه یا اخیه؛ ای خواهرم! او را نگهدارید.» آن کودک از این که بازداشته شود، سخت امتناع میورزید. او به عمهاش گفت: «والله لا افارق عمّی(2)؛ سوگند به خدا، از عمویم جدا نمیشوم.»
نحوه شهادت عبدالله بن الحسن(علیه السلام)
ناگاه «ابجر بن کعب» شمشیر خود را به سوی امام پایین آورد. عبدالله فریاد زد: «ای پسر زن ناپاک! وای بر تو! آیا میخواهی عمویم را بکشی؟» بَحر قصد ضربه زدن به امام را داشت.ناگاه عبدالله دستش را پیش آورد تا ضربه را از امام دور سازد. ولی دست مبارکش تا پوست قطع شد و دست آویزان گشت.
کودک فریادش بلند شد: «یا امتاه؛ ای مادرم!» حسین(علیه السلام) او را در بر گرفت و به سینه چسبایند و فرمود: «ای فرزند برادرم! بر آنچه به تو رسیده صبر کن و آن را به حساب خیر بگذار؛ چرا که خداوندا تو را به پدران صالحت ملحق خواهد کرد.»(3)
امام دست خود را به آسمان بلند کرد: «پروردگارا! قطرات باران را از اینها دریغ بدار و برکات زمینت را از اینها باز دار؛ پروردگارا! پس اگر تا هنگام (مرگ) آنها را مهلت داده و بهرهمند میسازی، بین آنها تفرقه بینداز و هر کدام را به راهی جداگانه بدار؛ و سردمداران را هرگز از اینها راضی مدار؛ چرا که اینها ما را دعوت کردند تا که یاریمان کنند، سپس بر ما دشمنی کردند و ما را کشتند.» (4)
ابوالفرج گوید: در نهایت عبدالله به دست «حرملة بن الکاهل الاسدی» به شهادت رسید.(5) در زیارت ناحیه مقدسه آمده: «السلام علی عبدالله بن الحسن بن علی الزکی» و سپس بر قاتل او به نام «حرملة بن کاهل الاسدی» نفرین شده است. (6)
📓 پینوشتها:
1- ابصار العین، ص 73 .
2- الارشاد، ج 2، ص 110 .
3- همان .
4- همان، ص 111 .
5- مقاتل الطالبیین، ص 89 .
6- اقبال الاعمال، ج 3، ص 75 .
برگرفته از كتاب یاران شیدای حسین بن علی علیهماالسلام، استاد مرتضی آقا تهرانی
@channelsangak
🌿🌿☘بنام خداوند متعال ☘🌿🌿
#آیات_الاحکام #وصیت
▪️كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ لِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقينَ ؛
📚#بقره-180
بر شما مقرر شده است: «هنگامى كه مرگ يكى از شما فرارسد، اگر چيز ارزشمندى (مالى) از خود به جاى گذارده، براى پدر و مادر و خويشاوندان، بهطور شايسته وصيّت كند. اين وظيفه اى است بر پرهيزگاران».
▫️امام علی علیه السلام :
کسی که [دربارهی مالش] وصیّت کرده و ظلم نکند و دراینباره ضرری هم به کسی نرساند، مانند کسی است که در زمان حیاتش آن مال را صدقه داده است و کسیکه هنگام مرگ، در خصوص مالش برای خویشاوندانی که به طور طبیعی از مال او چیزی به ارث نمیبرند، وصیّت نکند، همانا اعمالش به خطا و معصیت پایان پذیرفته است.
📚تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۸۳۴ فقه القرآن ج:۲، ص۳۱۶
@channelsangak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🏴بنام یزدان پاک🏴🏴
🏴یادمان محرم ۱۴۰۱🏴
نوحه سرایی جناب آقای محمد رضا جمالی
هدیه نثار روح پاک پدرو برادر عزیزش و کلیه در گذشتگان از خاندان محترم جمالی و قربانی بخوانیم فاتحه مع الصلوات 🖤
@channelsangak
🏴🏴بنام خدای بی همتا 🏴🏴
گزینههای جنگ روی میز آمد
گزارشهای تازه از عراق حاکی از آن است که پس از ورود لشکر عمربنسعد به کربلا، نامهای بین او حسینبنعلی ردوبدل شد. حسین در این نامه و در پاسخ به پسر سعد گفته من با درخواست مردم کوفه آمدهام و اگر نظرشان عوض شده، برمیگردم. گفته میشود پس از انتقال این پیام به عبیدالله، او به عمربنسعد گفته تنها درصورت بیعت با یزید میگذارد حسین برگردد.
از آنجا که حسینبنعلی حاضر به بیعت نیست، خودِ عبیدالله هم لشکری فراهم کرده و راهی کربلا شده. او همچنین خروجیهای شهر را قرق کرده تا کسی به یاری حسین نرود. او طی فراخوانهایی هزاران نظامی خود را از مناطق مختلف به جنگ فراخوانده است.
در این بین حسینبنعلی طی نامهای محرمانه، از حبیب بن مظاهر، دوست دوران کودکی خود، دعوت کرد تا به او ملحق شود. گفته میشود حبیب پس از دریافت نامه بهدلیل جو امنیتی کوفه، بههمراه مسلمبنعوسجه، مخفیانه و در پوشش لباس سپاهیان یزید به سمت کربلا روانه شد.
منابع حاضر در کربلا نوشتهاند حبیب پس از ملحقشدن به سپاه بنیهاشم، به سمت قبیلۀ بنیاسد رفته تا مردم را به یاری حسینبنعلی بیاورد. مردم این قبیله به همراه حبیب در راه کربلا بودند که با سپاه عمربنسعد مواجه شده و مجبور به بازگشت میشوند و حبیب تنهایی به لشکر حسین برمیگردد.
کارشناسان میگویند اوضاع در عراق هرلحظه بحرانیتر میشود و یزید با هدف افزایش هژمونی خود در منطقه، بنا دارد از گزینههای جنگی استفاده کند.
@channelsangak
☘☘🌿بنام خالق مهربانی 🌿☘☘
#حضرت عیسی(ع) ومرده ایی که زنده شد
☀️روزي حضرت عيسي (عليه السلام) بر دهکده
اي عبور کردند و ديدند که همه اهالي آن و پرندگان و چهارپايان يک جا از دنيا رفته اند - چون کسي مباشر دفن آنان نشده بود - رو به اصحاب و حواريان خويش کرد و فرمودند:
☄آنان با اجل طبيعي خود نمرده اند، بلکه با قهر الهي و غضب پروردگار در اثر گناهان خود دچار بلا شده اند چرا که اگر متفرق و جدا جدا مرده بودند يک ديگر را دفن مي نمودند. حواريون عرض کردند: اي روح خدا! و اي کلمه حق! از خدا بخواه که آنان را زنده کند، تا به ما خبر دهند که کردار آنان چه بوده است، تا ما نيز از آنها اجتناب ورزيم؟ عيسي (عليه السلام) از پروردگار خود درخواست کردند. وحي رسيد که آنان را صدا کن. عيسي (عليه السلام) شبانه برخاست و به جاي بلند و مرتفعي رفت و ندا داد: اي اهل آبادي! پس جواب دهنده اي پاسخ داد:
👈بلي! اي روح خدا! و اي کلمه پروردگار!
عيسي (عليه السلام) فرمود: واي بر شما! اعمال تان چه بود تا به چنين سرنوشتي گرفتار شده ايد؟
💥در پاسخ شنيد: ما طاغوت را مي پرستيديم و علاقه شديدي به دنيا داشتيم با خوفي اندک از خدا، و با آرزوي طويل و دراز و غوطه در لهو و لعب.
❣عيسي (عليه السلام) فرمود: علاقه و محبت شما نسبت به دنيا چگونه بود؟
☄صاحب صدا گفت! نظير محبت و علاقه طفل شيرخواره به مادر - و شيرش - هنگامي که دنيا به ما رو مي آورد خوشحال و شادمان بوديم و هنگامي که از ما روي بر مي تافت گريان و محزون مي شديم.عيسي (عليه السلام) پرسيد؟ عبادتان از طاغوت چگونه بود؟
☄پاسخ داد: شب با سلامت و عافيت به خواب رفتيم و همان دم در قعر آتش هاويه قرار گرفتيم. پرسيد: هاويه چيست؟ گفت: همان سجين است. پرسيد: سجين چيست؟ گفت کوه هايي از پاره هاي آتش که تا روز رستاخيز روي ما شعله ور مي شوند. پرسيد: چه گفتيد و چه شنيديد؟ گفت: درخواست کرديم که ما را به دنيا بازگرداند تا زهد و پارساي را پيشه سازيم و تلافي گذشته ها را بنماييم. پاسخ دادند:
❌دروغ مي گوييد، اگر راست مي گفتيد زماني در دنيا بوديد، عمل مي کرديد.
❣حضرت عيسي (عليه السلام) فرمود: پس چرا جز تو ديگري سخن نمي گويد؟
☄پاسخ داد: اي روح خدا! آنان زير لجام هاي آتشين قرار دارند که سرهاي آن لجام ها در دست فرشته گان عذاب و ملائکه غلاظ قرار دارد. اما من هر چند در ميان آنان بودم، ولي از نظر عمل از آنان نبودم و اعمال آنان از من سر نمي زند چون عذاب الهي نازل گرديد، مرا نيز فراگرفت و من رشته مويين درکنار آتش معلق هستم، نمي دانم به آتش مي افتم و يا نجات پيدا خواهم کرد.
❣عيسي (عليه السلام) رو به حواريون نمود و فرمود:
🍃اي دوستان! به خدا سوگند! گذراندن با نان خشک و نمک نيم کوفته و خوابيدن بر خاکروبه ها بسيار بهتر و نيکوتر است، در صورتي که همراه با عافيت ديني باشد... هذه الدنيا فاحذروها.
📚هر شب یک #داستان جذاب و خواندنی در کانال رسمی روستای سنگک📚✍🏻
@channelsangak
•┈┈••••✾•🌿🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸الهی که
✨هیچ وقت غم نبینید
🌸و نور خدا
✨همیشه زینت بخش
🌸زندگیتون باشه
✨آرزو میکنم وجودتون
🌸پر شه
✨از عشق به خــــدا
🌸پر شه از خوشبختی
✨و پر شه از خیر و برکت الهی
🌸مهرتون ماندگار
آخرین شب تیرماهتون بی غم 🌙
🌸🍃 @channelsangak 🌸🍃
❣#سلام_امام_زمانم❣
📖 السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ...
🌱سلام بر گوشهی روشن قبایت که آسمان را بر ما زمینگیران دوریات میتکاند.
سلام بر تو و بر ریسمان مهربان دستانت که تنها راه نزول ملکوت آسمانها بر برهوت غفلت زمیناند...
اللهم عجل لولیک الفرج 💕
🌿جهت تعجیل درفرج پنج ذکر صلوات 🌿
@channelsangak
🌺🌺🌿بنام خدای بی همتا 🌿🌺🌺
🌺🍃با عرض سلام و ادب محضر شماعزیزان گرانقدر
🌺🌿صبح یک شنبه تون بخیر و سلامتی
🌺آدمهای مهربون زندگیمون
💓مثل تیکه های پازلن،
🌺مواظبشون باشین
💓که اگه یه روزی نباشن
🌺نه جاشون پُر میشه
💓نه چیزی جای اونارو میگیره
🌺چه زیبا گفت مولانا :
💓ﺩﻧﯿﺎ ﻫﻤﻪ ﻫﯿﭻ ﻭ ﺍﻫﻞ ﺩﻧﯿﺎ ﻫﻤﻪ ﻫﯿﭻ
🌺ﺍﯼ ﻫﯿﭻ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﯿﭻ ﺑﺮ ﻫﯿﭻ ﻣَﭙﯿﭻ
💓ﺩﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻋﻤﺮ ﭼﻪ ﻣﺎﻧﺪ ﺑﺎﻗﯽ؟
🌺ﻣﻬﺮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺤﺒﺖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺎﻗﯽ ﻫﻤﻪ ﻫﯿﭻ
@channelsangak
🏴🏴بسم الله الرحمن الرحیم 🏴🏴
💠روزی شخصی خدمت حضرت علی(ع) میرود و میگوید یا امیر بنده به علت مشغله زیاد نمیتوانم همه دعاها را بخوانم،چه کنم؟
🔸حضرت علی(ع) فرمودند:↯
خلاصه تمام ادعیه را به تو میگویم ، هر صبح که بخوانی گویی تمام دعاها را خواندی
❶ (الحمدلله علی کل نعمه)
خدایا شکرت برای هر نعمتی که به من دادی
❷ (و اسئل لله من کل خیر)
و از خداوند میخواهم هر خیر و خوبی را
❸ (و استغفر الله من کل ذنب)
خدایا مرا ببخش برای تمام گناهانم
❹ (واعوذ بالله من کل شر)
خدایا به تو پناه می برم از همه بدی ها.
@channelsangak
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🍀🍀🌿بنام خداوند کریم🌿🍀🍀
#برای_زنگی_سالم:
👈 شاد زندگی کنید .
👈 با ملايمت، سخن بگویيد .
👈 باملایمت غذابخورید .
👈 غذاهارا زیاد بجوید .
👈 بین غذا مایعات نخورید .
👈 صبح ناشتا آب ولرم بنوشید .
👈 نفس های عمیق بكشيد .
👈 با نوشابه قهرکنید .
👈 دورسوسیس وکالباس راخط بکشید .
👈 لباس های تمیز بپوشيد .
👈 صبورانه كار كنيد .
👈 به گذشته هافکر نکنید .
👈 نجيبانه رفتار كنيد .
👈 همواره پس انداز كنيد .
👈 مایعات بیشتری بنوشید .
👈 غذاهای خوب بخوريد .
👈 از غذاخوردن لذت ببرید .
👈 خوراکی های رنگی(جوهردار)نخورید .
👈 هرروز ورزش کنید .
👈 ازسبزی ومیوه زیاد استفاده کنید .
👈 به اندازه كافى بخوابيد .
👈 گاهی از آفتاب استفاده کنید .
👈 ازداروهای شیمیایی استفاده نکنید .
👈 ازگیاهان دارویی استفاده کنید .
👈 غذاهای طبیعی وسالم را انتخاب کنید .
👈 خلاقانه بينديشيد .
👈 ناملایمات راجدی نگیرید .
👈 از طبیعت لذت ببرید .
👈 حسادت نورزید .
👈 با دیگران مهربان باشید .
👈 کینه را ازخود دورکنید .
👈 صادقانه عشق بورزید .
👈 هوشمندانه خرج كنيد .
👈 باخونواده مهربان باشید .
👈 خوشبختی یک سفر است
نه یک مقصد، هیچ زمانی
بهتر از همین لحظه
برای شاد بودن وجود ندارد، خوب زندگی کنید و از حال لذت ببرید👌
@channelsangak
➖➖➖➖➖➖➖➖
☘☘🌿بنام خدای مهربان 🌿☘☘
#حکیم_و_نحوه_پاسخ_به_سوال
شخص ثروتمندی خواست حکیمی را در میان جمعی مسخره کند.
به حکیم گفت:چه شباهتی بین من و تو هست؟
حکیم پاسخ داد:
دو چیز ما شبیه یکدیگر است:
جیب من و کله تو که هر دو خالی است.
و جیب تو و کله من که هر دو پر است.
🔻لذا حضرت فرمود: حكيم، عطش پرسنده را فرو مى نشاند.
♦️زیرا؛ پاسخی میدهد که شخص به جواب قانع کننده خود برسد و دوباره سوال به ذهن شخص نیاید.
@channelsangak
35.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴🏴بسم الله الرحمن الرحیم 🏴🏴
🏴🏴🏴یادمان محرم الحرام ۱۳۹۸🏴🏴🏴
با عرض سلام و احترام خدمت شما عزیزان گرانقدر مداحی برادر عزیز مان ذاکر خوش الحان آستان ملک پاسبان آقا امام حسین علیهالسلام جناب آقای مهدی مرشدی در روز تاسوعا ی سال ۹۸میباشد خداوند به ایشان و خانواده محترمشان سلامتی عنایت فرماید و روح پدر گرانقدر شان هم قرین دریای رحمتش نماید
@channelsangak
#تصاویری
از تعذیه جناب قاسم در حسینیه سید الشهدا
مورخه ۱۴۰۲/۵/۱
@channelsangak
چون به میدان رفتن تو بر عمویت مشکل است.
دستیابیِ تو بر این آرزویت مشکل است.
دیگر از هجران مگو ای یادگار مجتبی
بر مشام جان فراق عطر و بویت مشکل است.
بر دلم آتش مزن ای میوهی قلب حَسن
چون مرا بشنیدن این گفتگویت مشکل است.
سنّ تو جانا مناسب با چنین پیکار نیست
جنگ تو با لشکری در روبرویت مشکل است.
سخت باشد ناسزا بشنیدن از هر ناکسی
گفتگو با دشمن بی آبرویت مشکل است.
ای که واجب نیست در این سنّ تو صوم و صلات
تشنه لب در کربلا با خون وضویت مشکل است.
بهر میدان رفتن خود اشک بر دامن مریز
نورِ چشمم جنگ کردن با عدویت مشکل است.
ای که از داغ حسن گَرد یتیمی بر سرت
دیدن اندر خاک خون رخسار رویت مشکل است.
چون به جان مجتبی دادی قسم اینک برو
گرچه دل برکندن از روی نکویت مشکل است.
میروی و میکنم سوی تو با حسرت نگاه
گرچه در هجران نظر کردن بسویت مشکل است.
تا سلامت بینمت کردم شتاب از خیمهگاه
لیک با انبوه دشمن، جستجویت مشکل است.
بس که ابر خاک و خون بگرفته روی ماه تو
از پسِ این پردهها دیدار رویت مشکل است.
در دَمِ جان دادنت گفتی عمو جانم بیا
غرق در خون دیدن تو بر عمویت مشکل است.
#ارسالی آقای اسدالله شناور
@channelsangak
🌸🍃بنام خدای بی همتا 🌸🍃
#داستان_شب
#بوذرجمهر_و_خزانه_دار_انوشیروان
انوشيروان عادل وزيرى داشت بهنام بوذرجمهر که در سياست و عقل لنگه نداشت. اين وزير داراى پنج پسر و پنج دختر بود. يک روز دختر کوچک وزير که خيلى عزيز کرده بود، آمد پيش پدرش و گفت: ‘من در بازار يک گل الماسى ديدم و عاشقش شدم. پول بده تا آن را بخرم.’ بوذرجمهر گفت: ‘اى فرزند پول من کفاف اين خرجها را نمىدهد’ . دختر گفت: ‘تو وزير انوشيروان و عقل او هستي، چطور براى يک گل الماسى پول نداري. اگر تا سه روز ديگر، آنرا برايم نخرى خود را مىکشم.’
فردا بوذرجمهر به نزد انوشيروان رفت. انوشيروان ديد بوذرجمهر خيلى ناراحت است. علت را پرسيد. بوذرجمهر آنچه را بين خود و دخترش گذاشته بود براى او گفت. و بعد اضافه کرد که : ‘شما خوب است يک مقدار به معاش من مدد برسانى تا بتوانم جواب بچههايم را بدهم.’ انوشيروان خزانهدار را صدا زد و گفت: ‘در اين ماه هر چه بوذرجمهر پول خواست به او بده.’ بوذرجمهر رفت.
خزانهدار شاه گفت: ‘همهٔ چيزها در دست بوذرجمهر است. ماليات در دست او است. هست و نيست سلطان در دست او است. آنوقت براى اين که خودش را به شما پاک نشان دهد، مىگويد پول يک گل الماس را ندارم.’ انوشيروان در فکر فرو رفت و با خود گفت: ‘سلطان هم بايد يک خرده عقل داشته باشد، دروغگو را بشناسد، راستگو را بشناسد’ . در آن زمان، انوشيروان يک زنجير به در بارگاه نصب کرده بود که يک سرش به زنگى وصل و در اتاق خودش بود. اگر رعيتى با او حرفى داشت، زنجير را تکان مىداد. زنگ صدا مىکرد و انوشيروان براى شنيدن حرفهاى رعيت نزد او مىآمد. انوشيروان با خودش فکر کرد: ‘شايد محافظين نمىگذارند کسى به زنجير نزديک شود.’ بوذرجمهر را خواست و گفت: ‘امروز بگو جار بزنند که من بار عام مىنيشينم و هر کس مىخواهد بيايد’ جار زدند. مردم شهر جمع شدند. انوشيروان بوذرجمهر را دنبال نخود سياه فرستاد. آن وقت رو به جمعيت کرد و گفت: ‘هر کس از وزير من، بوذرجمهر، گله و شکايتى دارد بدون واهمه بگويد.’ از هيچکس صدا درنيامد. انوشيروان با عصبانيت گفت: هيچکس شکايتى ندارد؟’ همهٔ مردم فرياد زدند: ‘شکايتى نداريم’ . پيرمردى بلند شد و گفت: ‘يک نفر در اين شهر هست که روزى يکبار براى من آذوقه مىآورد. دو روز است که نيامده، من از او شکايت دارم’ انوشيروان گفت: ببين ميان جمعيت هست؟’ پيرمد گفت: ‘نگاه کردهام. اگر بود يقهاش را مىگرفتم و مىپرسيدم که چرا نيامده.’ انوشيروان فرستاد دنبال بوذرجمهر. وقتى بوذرجمهر آمد. پيرمرد گفت: ‘قربان اين همان شخص است’ .
سلطان، خزانهدار را خواست و به او گفت: ‘اى حرامزادهٔ بخيل، هيچکس از بوذرجمهر شکايتى نداشت تو مىخواستى وزيرى را که نمىگذارد کسى در مملکت گرسنه بخوابد، از من جدا کني؟ خزانهدارى مثل تو به درد من نمىخورد’ . بعد از بوذرجمهر پرسيد: ‘چرا آذوقهٔ پيرمرد را اين دو روز ندادي؟’ بوذرجمهر گفت: ‘چون مىدانستم که اين خزانهدار براى من مايه مىگيرد، من مخصوصاً آذوقه پيرمرد را نبردم که بدانى چطور مملکت را اداره مىکنم.
📚هر شب یک #داستان جذاب و خواندنی در کانال رسمی روستای سنگک📚✍🏻
@channelsangak
•┈┈••••✾•🌿🌿•✾•••┈┈•