#صبح_بخیر
در سحرگاه سر از بالش خوابت بردار!
کاروانهای فرومانده خواب از چشمت بیرون کن!
باز کن پنجره را!
تو اگر باز کنی پنجره را
من نشان خواهم داد،
به تو زیبایی را.
بگذار از زیور و آراستگی
من تو را با خود تا خانه خود خواهم برد
که در آن شوکت پیراستگی
چه صفایی دارد
آری از سادگیش،
چون تراویدن مهتاب به شب
مهر از آن می بارد.
باز کن پنجره را
من تو را خواهم برد
به سر رود خروشان حیات،
آب این رود به سرچشمه نمی گردد باز؛
بهتر آنست که غفلت نکنیم از آغاز.
باز کن پنجره را!
صبح دمید!!
#حمید_مصدق
صبحتون بخیر و شادی 🌻
📷 روستای زیبای «جنگل» بهاباد، عکس از آقای مهدی حدادزاده
🆔 @chantehh
#صبح_بخیر
آه، ای عشق تو در جان و تن من جاری
دلم آن سوی زمان
با تو آیا دارد
ــ وعده ی دیداری ؟
ــ چه شنیدم ؟
تو چه گفتی ؟
ــ آری ؟
#حمید_مصدق
📷 روستای زیبای جنگل در بهاباد-عکس از آقای مهدی حدادزاده
🆔 @chantehh
🖤 امروز بیست و دوم شهریورماه؛ چهارمین سالگرد مسافرت آسمانی و همیشگی نازنین مادرمان است.
چهار بار دیگر زمین به دور خورشید گشت و حسرتِ گشتن ما به دور خورشید زندگیمان اینک چهارساله شد و چه حسرت اندوهباری!
از همه ی دوستان و همراهان چنته اجازه می گیرم با این پست، یاد و نام و خاطره ی مادر عزیزمان را گرامی بدارم که چون اسمش زلال بود و مصاحبتش نوشین و گوارا!
دلم برای کسی تنگ است
که آفتاب صداقت را
به میهمانی گلهای باغ می آورد
و دستهای سپیدش را
به آب می بخشید
دلم برای کسی تنگ است
که همچو کودک معصومی
دلش برای دلم می سوخت
و مهربانی را
- نثار من می کرد
دلم برای کسی تنگ است
که تا شمال ترین شمال
و در جنوب ترین جنوب
همیشه در همه جا
- آه با که بتوان گفت
که بود با من و
- پیوسته نیز بی من بود
و کار من ز فراقش فغان و شیون بود
کسی که بی من ماند
کسی که بی من نیست
کسی ...
-دگر کافی ست
#حمید_مصدق
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
🆔 @chantehh
#صبح_بخیر
گاه می اندیشم،
خبر مرگ مرا با تو چه كس می گوید ؟
آن زمان كه خبر مرگ مرا
از كسی می شنوی ، روی تو را
كاشكی می دیدم .
شانه بالا زدنت را،
– بی قید –
و تكان دادن دستت كه:
– مهم نیست زیاد –
و تكان دادن سر را كه:
– عجیب ! عاقبت مرد ؟
– افسوس !
– كاشكی می دیدم !
من به خود می گویم :
«چه كسی باور كرد
جنگل جان مرا
آتش عشق تو خاكستر كرد ؟»
#حمید_مصدق
سلام🙋
صبحتون بخیر 🌻
📸 طبیعت زیبای پائیزی روستای بنیز در بهاباد
┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄
🆔 @chantehh
#صبح_بخیر
آسمانها آبی
پر مرغان صداقت آبی ست
دیده در آینه صبح تو را میبیند
از گریبان تو صبح صادق
می گشاید پر و بال
تو گل سرخ منی
تو گل یاسمنی
تو چنان شبنم پاک سحری؟
نه!از آن پاکتری
تو بهاری؟
نه
بهاران از توست
از تو میگیرد وام
هر بهار این همه زیبایی را
هوس باغ و بهارانم نیست
ای بهین باغ و بهارانم تو
سبزی چشم تو
دریای خیال
پلک بگشا که به چشمان تو دریابم باز
مزرع سبز تمنایم را
ای تو چشمانت سبز
در من این سبزی هذیان از توست
زندگی از تو و
مرگم از توست
#حمید_مصدق
📸 طبیعیت بهاری بنستان در شهرستان بهاباد
┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄
🆔 @chantehh
#صبح_بخیر
ای مهربانتر از من
با من
در دستهای تو
آیا کدام رمز بشارت نهفته بود؟
کز من دریغ کردی
تنها تویی
مثل پرندههای بهاری در آفتاب
مثل زلال قطره باران صبحدم
مثل نسیم سرد سحر
مثل سحر آب
آواز مهربانی تو با من
در کوچه باغهای محبت
مثل شکوفههای سپید سیب
ایثار سادگی است
افسوس آیا چه کس تو را
از مهربان شدن با من
مایوس میکند؟
#حمید_مصدق
📷 طبیعت زیبای روستای فودیج بهاباد
┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄
🆔 @chantehh
🖤 امروز پنجم آبان ماه؛ چهارمین سالروز درگذشت زنده یاد علیرضا امیری است.
آقای فاضل برهانی با ارسال تصاویری از دوست صمیمی آسمانی خود یاد و خاطره ی او را اینچنین زنده نگه داشته است:
دلم برای کسی تنگ است
که آفتاب صداقت را
به میهمانی گلهای باغ می آورد
و دستهای سپیدش را
به آب می بخشید
دلم برای کسی تنگ است
که همچو کودک معصومی
دلش برای دلم می سوخت
و مهربانی را
- نثار من می کرد
دلم برای کسی تنگ است
که تا شمال ترین شمال
و در جنوب ترین جنوب
همیشه در همه جا
- آه با که بتوان گفت
که بود با من و
- پیوسته نیز بی من بود
و کار من ز فراقش فغان و شیون بود
کسی که بی من ماند
کسی که بی من نیست
کسی ...
-دگر کافی ست 😔
#حمید_مصدق
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
🆔 @chantehh
ای مهربانتر از من
با من
در دستهای تو
آیا کدام رمز بشارت نهفته بود؟
کز من دریغ کردی
تنها تویی
مثل پرندههای بهاری در آفتاب
مثل زلال قطره باران صبحدم
مثل نسیم سرد سحر
مثل سحر آب
آواز مهربانی تو با من
در کوچه باغهای محبت
مثل شکوفههای سپید سیب
ایثار سادگی است
افسوس آیا چه کس تو را
از مهربان شدن با من
مایوس میکند؟
#حمید_مصدق
🍁 انارچینی و پائیز در بهاباد
📷 عکس از: خانم فاطیما امینی (علی اصغر)
┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄
🆔 @chantehh
در سحرگاه سر از بالش خوابت بردار!
کاروانهای فرومانده خواب از چشمت بیرون کن!
باز کن پنجره را!
تو اگر باز کنی پنجره را
من نشان خواهم داد،
به تو زیبایی را.
بگذار از زیور و آراستگی
من تو را با خود تا خانه خود خواهم برد
که در آن شوکت پیراستگی
چه صفایی دارد
آری از سادگیش،
چون تراویدن مهتاب به شب
مهر از آن می بارد.
باز کن پنجره را
من تو را خواهم برد
به سر رود خروشان حیات،
آب این رود به سرچشمه نمی گردد باز؛
بهتر آنست که غفلت نکنیم از آغاز.
باز کن پنجره را!
صبح دمید!
#حمید_مصدق
📷 طبیعت زیبا و پائیزی روستای «دوقله» در بهاباد
📨 ارسالی از خانم زهرا جلیلی
┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄
🆔 @chantehh
با من اکنون چه نشستنها، خاموشیها
با تو اکنون چه فراموشیها
چه کسی میخواهد
من و تو ما نشویم
خانهاش ویران باد
من اگر ما نشوم،
تنهایم
تو اگر ما نشوی،
خویشتنی
از کجا که من و تو
شور یکپارچگی را در شرق
باز برپا نکنیم
از کجا که من و تو
مشت رسوایان را وانکنیم
من اگر برخیزم
تو اگر برخیزی
همه برمیخیزند
من اگر بنشینم
تو اگر بنشینی
چه کسی برخیزد؟
چه کسی با دشمن بستیزد؟
چه کسی پنجه در پنجه هر دشمن دون آویزد
#حمید_مصدق
سلام✋
صبحت بخیر بچه ی باباد 😍
📷 نمائی زیبا از طبیعت زعفرانی روستای «ده جمال» بهاباد که آقای ابراهیم عسکری ارسال کردند.
┄┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┄
🆔 @chantehh
4.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#موسیقی
🎼 تو بارون که رفتی
🎙 سیاوش قمیشی
شب سردیست
و من با دل سرد
به خودم میگویم:
خبری نیست، بخواب!
باز هم خواب محبت دیدی
#حمید_مصدق
🌱 شبتون پر از آرامش و خوابهای رنگ رنگ قشنگ
┄┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┄
🆔 @chantehh