eitaa logo
چَنتِه 🗃
3.6هزار دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
3.6هزار ویدیو
32 فایل
چَنته: واژه ای بهابادی به معنی ظرف پارچه ای بزرگ(دولو) که در آن تعدادی کیسه های کوچک قرار داده می شد و معمولا محتوی انواع داروهای گیاهی بود . چنته از ملزومات جهیزیه دختران در قدیم بود. پل ارتباطی و تبلیغات @HOSSYN90
مشاهده در ایتا
دانلود
تاریخ بهاباد ✍ آقای (به نقل از وبلاگ بهاباد؛ دیروز، امروز، فردا) 🔸بخش اول ازگذشته پيش از اسلام بهاباد و حتي اوايل دوره اسلامي منابعي سراغ نداريم . گر چه قبرهاي شمالي و جنوبي فراوان در بهاباد حكايت از قدمت ديرينه شهر دارد . نخستين بار نام بهاباد را مقدسي در قرن چهارم (بهاوذ ) ضبط كرده است . در ۵۳۷ ه . ق در زمان سلطنت محمد بن ارسلان شاه سلجوقي( ۵۵۱-۵۳۷) نام بهاباد مكرر در كتابهاي تاريخي ديده مي شود . به نوشته محمدبن ابراهيم باستاني پاريزي در تاريخ كرمان در ميان بافق و بهاباد سپاهيان سلجوق شاه بر سواران يزدي در جنگي پيروز شدند . در تاريخ ۵۷۸ بهاباد جزء يزد بود . در سال ۶۰۱ هنگام آمدن ملك زوزون و تغان تكين از خراسان به كرمان جمعي از سواران و پيادگان فارسي در شهر كرمان شورش كردندو راور و كوهبنان و بهاباد را گرفتند. در هنگام هجوم مغولان بهاباد با راور و خبيص (شهداد)در دست خواجه رضي ازحكام محلي بود. در همان هنگام به نوشته ياقوت حموي بهاباد از قراء كرمان شمرده مي شد و در كنار آبادي لوبيان قرار داشت. ياقوت در قرن هفتم مي گويد توتياي بهاباد و كوهبنان معروف است و به تمام ممالك صادر مي گردد. به نوشته سون هدين ،ماركو پولو در نيمه قرن هفتم از بهاباد به طبس رفته است. در ۷۶۶ شاه شجاع، حكومت بافق.بهاباد و كوهبنان را به اختيار الدين حسن واگذاركرد. در ۱۰۳۴ به نوشته محمد بن مفيد بن محمود بافقي ميرزا خليل الله از اعيان و اشراف بهاباد به وزارت تامه منصوب شد.(وزير خطه يزد)كه يكي از شعرا تاريخ انتصاب وي را به حروف ابجد (كعبه يزد را خليل آمد)در آورده است. به گفته مرحوم بافقي در اوايل قرن دهم هجري فاضل عالم و فقيه منطقي امامي جامع معقول و منقول دانشمند بزرگ ملا عبدالله بهابادي كه در حوزه هاي علميه به ملا عبدالله صاحب حاشيه معروف است پا به عرصه وجود گذاشت.پدرش شهاب الدين از جمله اشراف و اعيان بهاباد و از منزلت و مرتبت خاص بر خوردار بوده است. 🔹ادامه دارد... 🆔 @chantehh
چَنتِه 🗃
تاریخ بهاباد #تاریخ_بهاباد ✍ آقای #محمدرضا_خادمی (به نقل از وبلاگ بهاباد؛ دیروز، امروز، فردا) 🔸بخش
تاریخ بهاباد ✍ آقای (به نقل از وبلاگ بهاباد؛ دیروز، امروز، فردا) 🔸بخش دوم از ۱۰۴۰ تا ۱۰۸۴ حکومت بافق و بهاباد و نواحي اطراف آن در دست مين باشيان و يوزباشيان بود. در ۱۱۳۲ در حمله محمود افغان به كرمان قلعه بهاباد به سختي مقاومت كرد. در ۱۱۷۲ پس از اينكه خدامراد خان زند به سرداري برگزيده شد براي تنبيه شاهرخ خان كه ۱۸ سال در ناحيه كرمان از جمله بهاباد حكومت كرده بود لشگر كشيد. شاهرخ خان قلعه بهاباد را كه محلي از محال كرمان بود در محاصره داشت . در ۱۱۹۲ مرحوم حاج مهدي مسجد جامع و مجموعه اطراف آن را احداث كرد.البته مسجد كوچكي بوده كه پس از تخريب از نواحداث ميكند. در ۱۲۴۷ عبد الرضاخان حاكم محل قلاع بافق و بهاباد را تسخير كرد و علم طغيان بر افراشت.اما سرداران قاجار يوسف خان و سليمان خان شورش او را در هم شكستند. از ۱۲۶۴ مردم بهاباد براي نپيوستن آنجا به كرمان جنگ كردند زيرا مي خواستند در ولايت يزد بمانند. در اواخر قرن دوازدهم خانمي ثروتمند به نام بيچه عظيمه و خواهر ديگرش بيچه خديجه در بهاباد زندگي مي كردندكه احداث روستاي عظيم آباد و ساختن برج آن آبادي كه هنوز قسمتي از آن باقي مانده است منصوب به آنها مي باشد. مرحوم حاج مهدي بزرگ ابتدا به عنوان سركاري كارهاي بيچه عظيمه انتخاب و سپس به همسري او در مي آيد. در سالهاي حدود ۱۲۵۰ بعد از وفات مرحوم حاج مهدي يكي از فرزندان ارشدش به نام ملا عليرضا به عنوان كلانتر بهاباد منصوب مي شود و روستاي علي آباد ملا عليرضا در منطقه جلگه از مستحدثات او مي باشد. در اوايل قرن سيزدهم هجري قمري پس از فوت مرحوم ملا عليرضا چون پسرش هنوز متولد نشده بود، داماد ملاعليرضا بنام سيد رضي كلانتر بهاباد مي شود . در همين زمان به علت ناسازگاري سيد رضي با اولاد حاج مهدي دو دستگي و زد و خورد در بهاباد شروع ميشود .به علت همين اختلاف اولاد حاج مهدي به يزد رفته و ماليات يك سال بهاباد را مي پردازند و كلانتري بهاباد را براي (حسين مهدي حاج حسين حاج مهدي بزرگ )اختلاف اوج ميگيرد به حدي كه اطرا ف منزل كلانتر بزرگ حسين مهدي ومنزل سيد رضي افرادي مسلح نگهباني مي دادند . در ارديبهشت ۱۲۹۱ آقاي حسين كلانتر به وسيله كارد و دشنه توسط سيد رضي و همدستانش كشته شد .اين حادثه باعث تيرگی و نزاع مي شود . در همين سال فرزند كلانتر بزرگ بنام محمد ، كلانتر مي شود كه به كلانتر كوچك شهرت دارد و چندين سال با اقتدار در بهاباد حكومت مي كند. در سال ۱۳۳۷ که به سال وبايي مشهور است محمد كلانتر و دو پسرش به نامهاي علي اكبر و علي اصغر هر سه از دنيا رفتند.اختلاف و دودستگي كه متاسفانه در بهاباد شروع شده بود تا سالهاي نزديك انقلاب اسلامي همچنان ادامه داشت كه خوشبختانه با پيروزي انقلاب اسلامي وحدت و همدلي ميان همه اهالي بهاباد برقرار گرديد. پس از فوت كلانتر كوچك عنوان كلانتري به كدخدايي تبديل مي شود و پسر برادر كلانتر كوچك مرحوم آقاي غلامحسين كلانتري كدخداي بهاباد مي شود.مرحوم آقا غلامحسين شخصي با همت بوده و خدمات زيادي نيز به منطقه كرده است.اين منصب گاه به گاه بين مرحومان كلانتري و آقاي محمد بهابادي دست به دست مي گشته است. از سال ۱۳۲۱ ه.ش زمان فوت آقا غلامحسين كلانتري تا سال ۱۳۴۸ اداره امور بهاباد بر عهده نوه محمد كلانتر ، آقاي محمد تقي خان تقويه بوده است هر چند كه آقاي جواد صالحي برادر زاده كلانتر نيز چند گاهي عنوان كدخدايي داشته است. مرحوم محمد تقي تقويه در احداث خيابان بهاباد،برق كشي اوليه و شبكه آبرساني پيشقدم بوده است. در سال ۱۳۴۸ بخشداري بهاباد تاسيس و اين منطقه به بخش تبديل گرديد.. 🆔@chantehh
چَنتِه 🗃
تاریخ بهاباد #تاریخ_بهاباد ✍ آقای #محمدرضا_خادمی (به نقل از وبلاگ بهاباد؛ دیروز، امروز، فردا) 🔸ب
تاریخ بهاباد ✍ آقای (به نقل از وبلاگ بهاباد؛ دیروز، امروز، فردا) 🔸 بخش سوم مارکوپولو جهانگرد مشهور ونیزی در جریان سفر تاریخی خود از ونیز تا چین از بهاباد گذشته و به طبس رفته است . مسیر مارکوپولو که به راه مارکوپولو شهرت دارد از تمام مشرق ایران می گذرد . او از هرمز به طور مستقیم از طریق کرمان به کوهبنان رفته و از آنجا به بهاباد و طبس ، سپس به منطقه بین سبزوار و شاهرود در شمال می رود . این راه بعد با یک زاویه قائمه به طرف مشرق می پیچد و از طریق سبزوار و مشهد به آسیای مرکزی می رسد . ( کویرهای ایران ، سون هدین ، ص ۴۵۶) از این روی من محتمل می دانم که مارکوپولو همانطور که سرهنری یول حدس زده است یا مستقیماً از کوهبنان و یا با یک قوس کاملاً جزئی غربی از طریق بهاباد به طبس رفته است . چون از این ده، یک راه کاروان رو مستقیم که از کویر می گذرد به طبس منتهی می شود . به این ترتیب مارکوپولو در ظرف هشت روز ۲۴۰ کیلومتر راه رفته است و در عوض ۱۶۵ کیلومتر راه بین کرمان تا کوهبنان را هفت روز طی کرده است . پس او فقط روزی شش کیلومتر بر سرعتش افزوده است و برای راه مورد بحث احتیاجی به سرعت بیشتر وجود نداشته است . بهاباد از طریق هوایی در ۸۵ کیلومتری کوهبنان قرار دارد و آن سوی بهاباد کویر حقیقی شروع می شود . از قرائن و شواهد چنین بر می آید چون مارکوپولو پس از مدت ها در زندان جنوا به شرح سفر تاریخی خود پرداخته به همه مناطق و منازل و حتی برخی از شهرهای بزرگ اشاره نکرده است و ظاهراً کوهبنان و روستاهای اطراف تا بهاباد را با هم فرض کرده و می نویسد: « در این نواحی که توتیا برای چشم خوب است چنانکه شرح می دهم تولید می شود و چنانکه قبلاً شرح دادیم توتیای کوهبنان و بهاباد شهرت داشته است .» برای اثبات این مطلب که مارکو کوهبنان و بهاباد را یکجا با هم فرض کرده اشاره به این مطالب از یاقوت و سون هدین به این فرض کمک می کند . یاقوت می نویسد : «کوهبنان؛برجی است در کرمان که بهاباد هم جزء آن است جایی که توتیا تهیه شده و عرضه می شود و بهاباد محلی است در کرمان . در اینجا و کوهبنان مردم توتیا درست می کنند . چیزی که به تمام دنیا فرستاده می شود.» به این ترتیب در کوهبنان همان صنعتی وجود دارد که در بهاباد و از این روی می توان پذیرفت که هر دو محل مرتباً با همدیگر در ارتباط بوده اند و دیگر اینکه مسافری که قصد سفر به طرف شمال را داشته است خیلی آسان می توانسته است به این فکر بیفتدکه از کوهبنان به بعد از راه بهاباد استفاده کند . ( کویرهای ایران ، سون هدین ، ص ۴۶۰) حال با توضیح مطالب محققین خارجی نظیرآقایان آلفونس گابریل و سون هدین که خط سیر مارکو را بررسی و طی نموده اند بر ما ثابت می گردد که مارکوپولو در جریان سفر تاریخی خود از بهاباد عبور کرده است . « خط سیر مارکوپولو در ایران به ظاهر از تبریز به قزوین ، ساوه ، کاشان ، یزد ، کرمان و سپس هرمز بوده و چون در آنجا نتوانسته از راه دریا به چین برود برگشته و تا کوهبنان خط سیر وی روشن است . (شهداد و جغرافیای تاریخی دشت لوت ، احمد مستوفی ، ص ۱۷۸) 🆔 @chantehh