#موسیقی آهنگ زیبای #شمالی سلام ، عصرتون به خیر 🆔@chantehh

#پیام_شهروندان #لطف_مردم سلام ضمن خدا قوت و دستمریزاد به شما بابت کار بسیار عالی که کانال چنته را تشکیل دادید و پل ارتباطی خوبی بین گذشته بهاباد و امروز برای نسل جدید شدید و همگرایی خوبی بین اقوام و محلات در گذشته و امروز ایجاد کردید و در عین رعایت احترام همه بدون تبعیض ذکر نام همه می کنید و از همه مهمتر با لطایف الحیل بسیار خوب خنده وشادی را بر لب هر مشترکی می گذارید پیشنهاد می کنم عکس و فیلم که از گذشته افراد و وقایع برايتان می آید خواهش کنيد تاریخ گرفتن عکس یا فیلم و محل آن را در صورت ممکن قید کنند تا اطلاعات کامل‌تر باشد خداوند پدر و مادر شما که از همسایگان نایاب در روزگاران بودند را رحمت کند هرگز بی آلایشی و دلسوزی و غمخوار بودن زمزم را در کمک کردن در کاری اگر در خانه یکی از همسایگان بود را فراموش نمی کنم عمری باشد خاطراتي از این امور دارم که برایتان خواهم نوشت 🔸ارادتمند الحقیر عباس عالمی زاده

حال که عباس آقای عالمی زاده مثل همه ی همشهریای با محبت، پیام دلگرم کننده برامون فرستادن جا داره یادی کنیم از مادر بزرگوارشون، مادر شهید مرحومه مریم عالمی یا همون «مریم اُم گُرثُم» خودمون. و این دو همسایه که واقعا انگاری «همسایه از همسایه ارث می بره» رو برای این دو نفر گفتن. به قول خودشون «سِواجدایی» نداشتن، هر روز صبح با طلوع آفتاب چشماشون تو چشم هم باز می شد و تابستونا که ما مدرسه نمی رفتیم با صدای مریم که بالاسرمون نشسته بودن و حرف میزدن از خواب بیدار می شدیم و با اوقات تلخی بچگانه بالشمون رو ور میداشتیم و در حالیکه زیر لب غرولند کنان میگفتیم «مریم هم کار و کاسبی ندارن کله صبحی» 😁 میرفتیم اتاق بغلی. چه میدونستیم حالا باید حسرت بخوریم کاش یه بار دیگه مریم و ننه ای بودن و بالاسرمون اینقدر حرف میزدن و ما فقط نگاشون میکردیم و هر لحظه شو با تمام وجودمون نفس میکشیدیم و زندگی می کردیم، ولی دریغ.... 😔 مریم خانم! همسایه ی ادیب و باسواد و خوش صحبت خودمون! دلمون خیییییلی براتون تنگ شده 💔💔

#یک_نکته_از_هزاران 🔸توانایی زندگی در لحظه اکنون و داشتن رضایتِ خاطر در لحظه‌ی حال را بسیاری از مردم ندارند. وقتی در حال خوردن سوپ هستید، به دسر فکر نکنید. وقتی در حال خواندن کتاب هستید، دقت کنید، ببینید افکار شما کجا هستند. هنگام مسافرت به جای اینکه فکر کنید هنگام برگشتن به خانه چه کارهایی باید انجام شود، در همان مسافرت باشید.اجازه ندهید لحظه اکنون که غیر قابل وصف است از دست برود. همه دارایی شما لحظه حال است ... 📚لحظه‌ى حال 🔹وين داير 🆔 @chantehh

📣📣🤣🤣🤣 دوستان عزیز امروز پیش از ظهر گفتم ۱۹۰۰ نفریم اگر بعد از ظهری نفری ۲ نفر دیگر رو عضو کانال کنیم میشه ۲۰۰۰ نفر . قبل از نماز مغرب و عشا با خودم گفتم سری به چنته بزنم و آماده بشم برای جشن ۲۰۰۰ تاییهای فردا . با نگاهی به چنته و اینکه از ۱۹۲۰ تا رسیده بود به ۱۹۲۴ تا شوکه شدم از اینهمه جدیت و همراهی شما دوستان😭😜. بعضی از دوستان هم پیام داده بودند که آقا ریاضیاتت ضعیفه و ۱۹۰۰ ضربدر ۲ نمیشه ۲۰۰۰ . از این تذکرشون یاد نکته ای افتادم و خواستم اونو براتون بنویسم کم کم خودش شد یه داستان طنزی که در پایین میخونیدش. و در پایان دو نکته: اول اینکه تشکر از دو نفری که به حرف ما گوش دادن و هر کدوم دو نفر رو عضو کردن و ما شدیم ۱۹۲۴ نفر🤣🤣🤣 و نکته دوم اینکه بقیه امشب تا صبح وقت دارن سعی خودشون رو بکنند تا ۲۰۰۰ نفری بشیم😜 😂و انشاالله صبح با داستان‌ها و کلیپهای طنزمون جشن ۲۰۰۰ تایی ها رو بگیریم ، البته اگرم بیشتر شدیم قرار نی تب و لرز کنیم ، قدمشون رو چشم ، اصلا از قدیم میگفتن قدم نو رسیده مبارکه🤣🤣🤣

#طنز #داستانک_طنز_یهویی 🌱 کلاس درس آسیمحمود😍 اواخر دهه ۶۰ و بعد از پایان جنگ به اتفاق علی پورخواجه، حسین وارسته ، حسن دهقان( مَدَلی )، به عنوان دانش آموزان فلک زده ی از جنگ برگشته در کلاسهای درسی دوم تجربی و در دبیرستان سید مصطفی خمینی که کنار ملاعبدالله بود و الان نمیدونم چشی شده به عنوان مستمع آزاد درس میخوندیم و به عنوان ۴ عدد خرس گنده محترم 🐼 در صندلی آخر مثل وَزَغ 🐸 زُل میزدیم به تخته سیاه و از آنچه رضا زینلی( رئیس کل موزه فعلی ) و حسین فلاح و حسین امینی پور پاسخ میدادند طوری متعجب میشدیم و دهان فراخمان باز می‌ماند که زبون کوچکوی بُنِ حلقمون پیدا میشد😵. و اینچنین بود که در مقابل ما خرسهای گنده تعدادی هم خرس کوچکو🐻‍❄️ در کلاس بودند . مرحوم آسید محمود دبیر مجموعه ریاضی ما بودند . و کلی هیبت و جبروت داشتند با نگاه چپ ایشون به دانش آموزی ، کمترین اتفاق ممکن براش این بود که اجازه بگیره و بره دسشویی ( تازه بلانسبت شما اگربه اجازه گرفتن می رسید😄 ). از رسومات کلاسداری آقای رضوی این بود که به محض ورود به کلاس از درس قبلی امتحان میگرفتند. و همون لحظه برگه هامون تصحیح میشد و نمره محترمه( نمیدونم چرا محترمه ) در دفتر ثبت میشد . و در این مسیر بدون استثنا نمره حقیر یا دو بود و یا سه .( آبروی سه خرس دیگر نزد بنده محفوظه ، خیالشون راحت🤣 ). کم کم و بعد از چند ماه یادم اومد باید کمی هم خجالت بکشم و نمره ای بهتر از ۲ و ۳ هم وجود داره و اینچنین شد که جلسه بعد به فکر جبران افتادم😜😊 ، بنابراین بعد از طرح سوال از سوی آسیمحمود تمام سعی خودم رو گذاشتم روی حل مسائل نه اینکه فکر کنید روی مسئله فکر کردم ، نه ، سخت در اشتباهید . تمام سعی خودم را کردم تا از روی دست بغل دستیام که حسین وارسته و حسن مَدَلی و علی پورخواجه بودند تقلبی کنم( چقدر بدبخت بودم من!!!!😂😂 ) . نهایت امر اینکه امتحان تمام شد و نوبت ثبت نمره در دفتر کلاس رسید . آسید محمود که اسمها رو با ابهت وکمی به سبک آقای ایمانی و با لهجه تهرونی میخوندند گفتند : رضا زینلی ، گفت ۲۰، حسین فلاح ۱۸، امینی پور ۱۹، حسین آقا اخوان گفت ۱۷ و خوندند و خوندند تا رسیدن به اسم خرسهای اکبر 😍 وارسته ۸، پورخواجه ۹، عبداللهیان، با خوندن اسمم با کلی ذوق و با صدای رسا به نحوی که انگار کریستوف کُلُمب هستم گفتم ۵ 😲، با گفتن ۵ و اونهم با اون اعتماد به نفس ، آسیمحمود هم سر ذوق اومدن و با شوق گفتند : آفرین، بارک الله، و با تشویق ایشون کل کلاس از خنده منفجر شد( نا مردا😭😜 ) آسید محمود با کمی لبخند که باعث دلداری من بود گفتن: من جدی گفتم آفرین . این ۵ آقای عبداللهی بسیار ارزشمندتر از ۲۰ زینلیه😉، این عبداللهی دفعه قبل ۳ شده بود و این دفعه شده ۵ .پس معلوم میشه تلاش کرده و حتما دفعه بعد ۷ میشه . و من که با این تعریفها در دلم قند آب میشد . با خودم میگفتم اگر اندیشمندانی مثل خرسهای اکابر کلاس😅 دفعه بعد ۸ و ۹ شدند حتما من هم ۷ میشم ، چون هر چه داشتم از تقلب کردن از روی دست این بزرگواران داشتم .🤣🤣🤣🤣. 🆔@chantehh

#نوستالژی #ارسالی_شهروندان 📷 تو خاطره بالا اسم نوشین روان جناب استاد حاج میرزامحمد ایمانی اومد، این دو تا تصویری که آمحسن آقای هوشمند محبت کرده و برامون فرستادن، حاج آقای ایمانی را در زمان تحصیل نشون میده. 🆔 @chantehh

واقعیت شبی اومدم نماز و کتاب یلدای دومین روز رو هم اُوردم که ادامه داستان رو براتون تعریف کنم اما داستان کلاس درس آسیمحمود فی البداهه پیش اومد ، بنابراین برای اینکه اوقات شریف و مبارکتون تلخ نشه و نگید بی نظمید😭😭، گذاشتمش برا فردا .

#نسب_شناسی_بهاباد امشب از مریم عالمی مادر بزرگوار شهید یاد کردیم، ایشون یکی از نسب شناسان با حافظه ی عجیب و غریبی بودن و منبع مهم و موثقی از تاریخ شفاهی بهاباد! تو این فیلمی که در پست بعدی می بینید، بنده مشغول تحقیق در مورد فرزندان حاج مهدی بودم. . 👇👇

#نوستالژی 🎥 حاج مهدی چند تا زن داشتن که دو تاشون عبارت بودن از : سکینه خاتون میرابول و زینب سلطان فاطمه حاج مهدی ( زن حاج عبدالله جد بزرگ ما ) که نامشون میاد دختر« سکینه بیگم» بودن که مریم در این فیلم حکایت اختلاف دو تا زن حاج مهدی با هم را روایت می کنن👆👆 🆔 @chantehh

#پیام_شهروندان #لطف_مردم سلام و عرض ادب. حسین آقای خوش قلب و خوش کلام. مدتها بود جای خالی خاطرات خوشی های گذشته و البته داستان ها بزرگان در روزانه های زندگی به اصطلاح مدرن امروزی به فراموشی سپرده شده بود. تا اینکه کانال چنته این نیاز اساسی را جبران کرد. خدا رحمت کند پدر و مادرتون را و عاقبت به خیر باشید. مدت هاست که توفیق زیارتتون از بنده سلب شده.البته ۲۲ بهمن سال گذشته یه لحظه زیارتتون کردم تا مشغول جمع و جور کردن فرزندان بودم از دیدم پنهان شدید. البته اینکه دیدن شما چشم بصیرت می خواهد.🌹🌹🌹 🔹شرمنده ی لطف و محبت همیشگی آقا مجتبی کاظمی بهابادی عزیز هستم. ❤️❤️ حسین عبداللهیان بهابادی