eitaa logo
چَنتِه 🗃
3.3هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
2.8هزار ویدیو
30 فایل
چَنته: واژه ای بهابادی به معنی ظرف پارچه ای بزرگ(دولو) که در آن تعدادی کیسه های کوچک قرار داده می شد و معمولا محتوی انواع داروهای گیاهی بود . چنته از ملزومات جهیزیه دختران در قدیم بود. پل ارتباطی و تبلیغات @HOSSYN90
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸سلام_صبحتون_بخیر 🌸دوشنبه تون زیبا 🌸برایتان روز پر خیر و برکتی را از خدا میخواهم 🆔@chantehh
17.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روز دوشنبه روز زیارتی امام حسن علیه السلام امام حسین علیه السلام 🆔@chantehh
9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 آه مِن الفراق خودم ایرانم دلم عراق نگرفتی از من یه سراغ😔 🆔@chantehh
🔻در هنگام جنگ جهانی دوم بعد از چند هفته بالاخره یک سرباز موفق میشود چند روز مرخصی بگیرد. وقتی به محل سکونت خود میرسد چشمش به تعدادی جسد می‌افتد که روی هم انباشته شده اند و عده‌ی مشغول انتقال آنها به درون کامیوتی بودند که به سمت قبرستان میرفت. نزدیک تر که می رود پاهای زنی را میبیند که هنوز کفش هایش را به پا داشته است. او همسرش را می شناسد.سرباز به سرعت به نزد آن افراد رفته و از آنها میخواهد تا جسد همسرش را به او تحویل دهند. بعد از بحث و مشاجره آنها راضی می شوند تا جسد را به او بدهند. او همسرش را در آغوش میگیرد و بعد از بررسی وضعیت او متوجه میشود که همسرش هنوز زنده است. لذا سریعا او را به بیمارستان میرساند و تا زمانی که سلامتی اش را به دست بیاورد از او مراقبت می کند. آن زن ماریا شلموا نام داشت. او چند سال بعد از آن حادثه، در سال ۱۹۵۲ فرزندی را به دنیا آورد که سالها بعد یکی از قدرتمندترین رؤسای جمهور دنیا شد. نام او ولادیمیر بود. ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه! 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 انتخاب داستانک: فاطمه عبداللهیان 🆔@chantehh
✍ سرکار خانم زهره گرانمایه سلام خوبید کوچه شهید ابوالقاسمی(زیرون) که در زمانهای گذشته صدای بازی و شادی بچه ها در اون پیچیده بود الان به لطف همسایه ها باید اسمش را بگذاریم کوچه زاهدان خونه آقای ایمانی که محل رفت و آمد بزرگان و ادیبان استان بود شده پر بلوچ خونه حاج حسن غنی زاده که عید غدیر به عشق مولا علی(ع) سفره پهن میکردن شده پربلوچ خونه سنتی و باصفایی که میشه تبدیلش کنن به یک بوم گردی خونه علی مومن که اولین پیش نماز بودن همینطور الان هر روز صدای بازی بچه بلوچا میاد وما دل نمی‌کنیم بچه هامون را بفرستیم تو کوچه کوچه خواجه ها هم که اصغر مومن و حسن مومن و اینا بودن شده کلا بلوچستان این پیام را بی‌زحمت بگذارید در کانال شاید همسایه ها به خود بیان 🆔@chantehh
چَنتِه 🗃
#پیام_شهروندان #ذره_بین_در_شهر ✍ سرکار خانم زهره گرانمایه سلام خوبید کوچه شهید ابوالقاسمی(زیرون) که
دروود بر همشهریان گلم مدینه گفتیو کردی کبابم متاسفانه ، این درد تنها شما نیست و مختص تمام کشور ما هست . من که با شهرستان ابرکوه مختصر مراوده ای دارم، توی هر کوچه قدیمی این شهر قدم می‌گذارم، پُر است از افغانستانی ، اونم نه یکی دوتا بلکه همه خونه های قدیمی رو قرق کردند ، به طوری که کاملا خود را صاحبخانه و ابرقویی می‌دانند. باور بفرمایید چنان بر این شهر حاکم شده اند که با چشم خودم دیدم به مردم ابرقو تعرض می‌کنند و هیچ کس هم جرأت نمی‌کند به ایشان معترض شود ، از ما که گذشت ، خدا به داد بچه هامون برسه. 🆔@chantehh
من شب که میخوام بخوابم ، کلی برنامه ریزی میکنم که فردا چه مطالبی رو بذارم کانال و دویست بار با خواهر و برادرای گلمون تلفنی و با پیام صحبت میکنیم و سیاست‌های کلی نظام( ببخشید کانال) رو برای روز بعد برنامه ریزی میکنیم . اما یه دفعه صبح که میشه با یه پیام شهروندان کل برنامه ریزی شورای مدیران هوا میره . حالا به بهانه پیام خانم گرانمایه و اینکه کل کوچه زیرون شده زاهدان ، دوباره داستان این کوچه رو بارگذاری مکنم . تا بدونید تو این کوچه چه خبر بوده . حیف و صد حیف😭😱🙊
احتمالا قسمت ۲۴ کوچه پس کوچه های شهر من 🔸ماه رمضان و ما بچه های نوجوون و اما . . . غروب که میشد دیگه داشت دلامون غنج میرفت وچشمامون جز سیا پَته ای چیزی نمیدید😇 خصوصأ اگر روزای بلند تابستون بود که دیگه واویلا . تو کوچه مینشستیم و همراه با آهنگ زیبای گوسفندان عمو که در طویله چیزی برای خوردن نداشتند چشممان به خورشید بود والتماسش میکردیم که جان ما بجنب دلمون داره از حلقمون در میاد(به قول ننه زمزم) 😍 وحتی گاهی ریش نداشتمون را گرو میذاشتیم تا شاید عموعلی (عبداللهیان) که مؤذن و خادم مسجد فاطمیه بودند اذان را زودتر بذارند. اما انگار تو اون روزای داغ ماه رمضون تنها چیزی که خریدار نداشت دل گشنه و زبون دراز و خشک شده ما بچه ها بود😏. البته از حق نباید گذشت که با پخش اذان دلمان خش میشد چرا که لشکری از بچه های هم سن وسال راهی مسجد فاطمیه میشدیم . از خونه حاج علی خانی که سر کوچه زیرون بود تا خونه احمد توسلی و مَحَد یحیا(محمد رزاقی) وایضأ آق دیی(حسین غنی زاده) هرکدوم گردانی از بچه داشتند.😉 اصلأ من مانده ام اون زمونا که نه تلفنی بود و نه از موبایل خبری بود و نه از دیجیتال اثری بود و نه از فضای مجازی، این بزرگترای ما چطوری اینقد با هم هماهنگ بودند که تمامی خونه ها بچه های هم سن هم داشتن اونم نه یکی نه دوتا بلکه بیش از ده تا 😜🤣. مثلأ هم سن من توی همه خونه های کوچه زیرون گیر میومد ویا هم سن مهدی ما توی همه خونه ها بود یا هم سن فاطمه ما توی همه خونه ها پیدا میشد . یا للعجب به این قدیمیا و حس ششمشون . نور به قبرشون بباره هرچه بوده بین خودشون بوده . به قول خنسا مگه ما فضولیم . . .😁 القصه لشکر نوجوونای محله میرفتیم مسجد . عموعلی به عنوان همه کاره مسجد فاطمیه جای مخصوص خودشون رو داشتند و سمت راست امام جماعت نفر اول می ایستادند و امان از اینکه کسی به خودش اجازه بده نگاه چپ به این مکان مقدس بندازه اونوقت بود که به دلیل جای غصبی نمازش باطل بود😱 . آقای ایمانی گاهی اوقات سر معرفی کردن بانی با دیگران بحثشون میشد حسین عالمی کار پذیرایی رو خونوادگی انجام میدادند وجالب اینکه مهدی عالمی در هنگام پذیرایی کلامی حرف نمیزد واگه حتی قبولی طاعات را براش آرزو میکردی امکان نداشت جواب بده و به طرز محیرالعقولی بداخلاق میشد وترسش این بود اگه روی خوش نشون بده نکنه حسین عبداللهیان دوتا کیک برداره 😡😡😢. نماز خودش حکایتی داشت در حالی که تمامی مساجد نمازشون رو خونده بودن و افطارشون رو خورده بودند و ماها حرص سریالهای رمضونی رو میخوردیم آشیخ حسن نفیسی تازه داشتند شک کشیدن مس سر و پاشون رو برطرف میکردن .😊 همه حواسمون به رسول خاله(گرانمایه) بود تا قدقامت الصلاه مخصوص خودش رو بگه وقشنگتر اینکه نه میفهمیدیم رسول چی میگه نه حوصله ولضالین های فوق کشیده آقای نفیسی روداشتیم که شاید بعضی از کلماتشون تا سر چهار کوچه انتهای کوچه زیرون کش میومد 😲. خلاصه به هزار زحمت نماز دوم رو میخوندیم وبرای بیرون رفتن از مسجد مسابقه میگذاشتیم و بی خیال دعا خوندن آقای ایمانی در پایان نماز میشدیم .☺️( به یاد زنگ خوردنهای مدرسه ) . گاهی اوقات هم که با بی مبالاتی وشلوغ بازی صفو بهم میریختیم واز جلوی آقای ایمانی رد میشدیم وپامون به ایشون میخورد و تمرکزشون به هم میخورد یا تِرنجِکومون میگرفتند ویا وسط دعا از دعاشون بی نصیبمون نمیذاشتن.( با افعال معکوس). 🤣🤣🤣 ادامه دارد. . . 🆔@chantehh
سلام دیروز عصر رفته بودم در عابر بانک ملی یکی از عابر بانک ها کسی بود یکیش هم یک بچه بلوچ نشسته بود کسی هم باهاش نبود هرچی هم بهش گفتم بیا پایینت کنم من کارم را انجام بدم نیومد این عکس را از داخل ماشین گرفتم. 🆔 @chantehh
💕زمین بدجور گرد است !!! در دنیا قانونی وجود دارد به نام قانون "کارما" قانون کارما یعنی اگر بزنی یک روزی میخوری یعنی اگر شکستی یه روز خودت هم میشکنی خلاصه کنم برایت قانون کارما همان ضرب المثل معروف است که میگوید از هر دستی بدهی از همان دست پس میگیری آن زمان که دلی را شکستی آن زمان که اشک کسی را دراوردی آن زمان که زخمی زدی بترس از قانون کارما که اگر توبه کنی و پشیمان هم شوی سودی ندارد و این قانون چه بخواهی چه نخواهی بر زندگی تو پیاده میشود ... بترس از قانون کارما ... کارما یعنی زمین بدجور گرد است ... 🆔@chantehh
17.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 موضوع: فرزند پروری و کنترل خشم ♦️بررسی علل پرخاشگری: ✍ در مقابل آدم لجباز که نسبت به نقاط ضعف ما بی اهمیته چیکار باید کرد؟؟🤔 در برابر فشارهای عصبی زن و مرد چطور؟ 🆔@chantehh