#داستان_طنز
قسمت اول
منو استخدامو دستمال یزدی😍
به قلم حسین عبداللهیان بهابادی
سال ۷۵ تازه اداره ولایت ما داشت مستقل میشد و رئیس وقت اداره به بنده پیشنهاد داد مسئولیت واحد فرهنگی رو بپذیرم 👨🎨. من هم که بیکار بودم، از خدا خواسته و جواب مثبت دادم و به اتفاق نامبرده، خدمت مدیرکل وقت و رئیس اداره فرهنگی در مرکز استان گسیل شدیم و پس از مصاحبه اولیه و اینکه دوستان پسندیدند😳 خدمت مسئول گزینش رسیده و مورد هجمه سوالات عجیب و غریب قرار گرفتم😘 و تقریبا از همه سوالاتِ شلم شوربایی جان سالم به در کرده ، تا رسیدیم به سوال اصلی .
مسئول گزینش اداره کل ، نگاهی عاقل اندر سفیه به قد و بالای حقیر کرد😏 و با نیشخندی سوال اصلی و آخر خود را پرسید: بگو ببینم در مواقع لزوم استفاده از دسمال را بلدی ؟ و از چه دسمالی استفاده میکنی؟ گیج شده بودم و نمیدانستم چه جوابی باید بدهم ، آخه تا اون روز استفاده از دسمال برای من معنی نداشت و آستین پیراهنم همیشه همراهم بود و کار خودش رو خوب بلد بود و هر قسمت از آستین برا خودش کاربردی داشت . با یه قسمتش صورتم رو خشک میکردم با یه قسمتش اشکم رو پاک میکردم، با یه قسمتش در مواقع لزوم بینیمو بالا میکشیدم( شرمنده، نمیتونم راستشو نگم، هر چند بی کلاسیه😌) ، کمی فکر کردم ، شنیده بودم در مرکز استان در مواقع ضروری از دسمال هایی استفاده میشه که به کاغذی معروفن . برای اینکه خودم رو با کلاس نشون بدم بعد از لحظه ای اندیشه در جواب و با لکنت گفتم : بله از دسمالِ چیز ، دسمالِ کاغذی.
از آستین پیراهنم شرمنده بودم . اما خوشحال بودم که به تمام سوالات درست جواب دادم . اما در کمال ناباوری چند روز بعد متوجه شدم . پذیرفته نشدم و علتش هم فقط پاسخ غلط به همان سوال دسمالی بوده . چرا که جواب درست ؛ دسمال یزدی بوده .
تا اینکه . . .
🆔@chantehh
#داستان_طنز
قسمت دوم
منو استخدامو دسمال یزدی😊
به قلم حسین عبداللهیان بهابادی
. . . سال ۷۵ در آزمون استخدامی به خاطر عدم استفاده از دسمال یزدی پذیرفته نشدم .😭 تا اینکه مجدد و یکسال بعد با اصرار آقای هوشمند دوباره به مدیران وقت جهت استخدام معرفی شدم . با این تفاوت که اینبار عزمم را جهت قبولی جزم کرده بودم . قبل از گزینش یکی دوبار رفتم نماز جمعه و لابه لای سخنرانی امام جمعه راه به راه و بلند فریاد میزدم " تکبیر" به طوریکه بعضیا به من چپ چپ نگاه میکردند😜 اما چاره ای نبود ، توی گزینش بهش نیاز داشتم ، میخواستم وقتی از گزینش برای تحقیقات محلی می آیند از هرکه پرسیدند فلانی نماز جمعه میآید؟ بلافاصله بگوید بله .
بالاخره به من اطلاع دادند برای گزینش به یزد بروم ، با ورود به مرکز استان ابتدا به بازار رفتم و با وسواس بسیار زیاد یک دسمال یزدی خوشگل خریدم . بارها از فروشنده پرسیدم : آقا این دسمال کارایی داره؟ 😘و اون بیچاره که از سوال عجیب و غریب من تنگ اومده بود با ناراحتی جواب داد: آقای عزیز ، این دسمال یزدیه نه قالیچه سلیمان 😡 مطمئن باش به اندازه خودش کارایی داره .( بیچاره خبر نداشت دسمال یزدی در مملکت ما حکم قالیچه سلیمان را دارد ، البته منم بعدها فهمیدم که دیگه دیر شده بود، یعنی سالهای سال خنگ بودم )😒😎.
صبح در حالیکه حسابی به خودم رسیده بودم . و نصف دسمال یزدی را از جیبم بیرون گذاشته بودم( برای اینکه خوب دیده شود) به محضر مرحوم علیرضا میرجلیلی رسیدم .( بعید میدونم شب اول قبر سوال و جواب نکیر و منکر به این اندازه استرس به جون میت بیاندازد ).😳
در حالیکه به وضوح از هیبت مسئول گزینش تمام بدنم روی ویبره رفته بود، به اولین سوال او جواب دادم و . . .
ادامه دارد . .
🆔@chantehh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این مکان مجهز به محضر مداربسته است در محضر مداربسته معصیت نکنید :)
https://eitaa.com/chsnteh
این کامپیوتر ذغالی چقدر ارزش دارد؟
🔸 در حالی که شاید یه سری زورشون بیاد برای این کامپیوتر حتی پول بدن، این کامپیوتر مربوط به اپل و متعلق به استیو جابز سال 1976 بود و به قیمت 905 هزار دلار فروخته شد.
.
https://eitaa.com/chsnteh
توجه توجه
با سلام به منظور حفاظت از گونه های دارویی و صنعتی جنگلها و مراتع، بهره برداری از آن ها در سال ۱۴۰۳ در استان یزد، ممنوع می باشد.
🍀🍀 روابط عمومی اداره منابع طبیعی و آبخیزداری شهرستان بهاباد 🍀🍀
eitaa.com/Chsnteh
https://eitaa.com/chsnteh
ایستاده ازچپ : مرحومین امیر شجاعی ، محمدمهدی ترحمی ، شهید امینی پور ، محمدمهدی امینی ، علی صالحی ، محمدعلی زینلی ، مرحوم سید محمد رضوی و ناشناس
نشسته از راست: حسن گرانمایه ( وهاب ) سید مهدی رضوی ، حاج محمدعلی حاتمی ، و ناشناس
https://eitaa.com/chsnteh
مرحوم آشیخ علی مومن ( ابوالقاسمی) امام جماعت مسجد فاطمیه
https://eitaa.com/chsnteh
از راست : مرحوم حاج حسن پورخواجه ، مرحوم حاج حسن غنی زاده ، حاج حسن گرانمایه ، حاج محمدعلی حاتمی ، مرحوم حاج امیرشجاعی، آغ علی رضوانی نژاد ، حاج محمد رزاقی ، مرحوم حاج حسین گرانمایه ( اخوی )
مکان ثبت عکس: دانشگاه کندئو
💕الهی با نام و یادت
🌺روزمان را آغاز میکنیم
💕خدایا به اندازه مهربانیت
🌺در کار همه برکت
💕در مشکلشان گشایش
🌺در وجودشان سلامتی
💕در زندگَیشان
🌺خوشبختی قراربده
💕الهی به امیـد تو 🌺
https://eitaa.com/chsnteh
یکی از دختر خانومها تعریف میکرد میگفت :
بچه که بودم یکی از سوالات امتحان جغرافیم این بود ؛
اسم قمر زمین چیه؟ منم نوشتم :
قمر بنی هاشم عباس :)
معلم که برگه رو بهم تحویل داد پائینش نوشته بود ؛
به احترام قمربنیهاشم بیست !
چند ماه بعد اون معلم توی یه تصادفی از دنیا رفت !
خوابشو دیدم و بهش گفتم :
آقا چخبر دلمون براتون تنگ شده !
گفت اینجا وقتی کارناممو دادن بهم پائینش نوشته بودن :
به احترام قمر بنی هاشم
بیست 20ــــــــــــ
یکی از دختر خانومها تعریف میکرد میگفت :
بچه که بودم یکی از سوالات امتحان جغرافیم این بود ؛
اسم قمر زمین چیه؟ منم نوشتم :
قمر بنی هاشم عباس :)
معلم که برگه رو بهم تحویل داد پائینش نوشته بود ؛
به احترام قمربنیهاشم بیست !
چند ماه بعد اون معلم توی یه تصادفی از دنیا رفت !
خوابشو دیدم و بهش گفتم :
آقا چخبر دلمون براتون تنگ شده !
گفت اینجا وقتی کارناممو دادن بهم پائینش نوشته بودن :
به احترام قمر بنی هاشم
بیست 20ــــــــــــ
https://eitaa.com/chsnteh