#موسیقی 🎼 ارکستر ملی ایران(اجرای ۱۳۹۵) 🎶 به رهبری استاد فریدون شهبازیان 🎙 علیرضا افتخاری 🎵 آلبوم نیلوفرانه(انتشار۱۳۷۵) 📚 شاعر: زنده یاد قیصر امین پور ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی 🪴 سالروز آغاز امامت حضرت صاحب الامر تهنیت باد ┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄ 🆔 @chantehh

#پیام_شهروندان ✍ سرکار خانم فلاح: تو این عکس سمت راستی مرحوم حاج علی غفوری برادر شهید غفوری هستن 😔

#شهدای_بهاباد 🚩 شهید بزرگوار حسینعلی غفوری در سال ۱۳۴۲ در یزد متولد و در سال ۱۳۶۵ در شلمچه به فیض شهادت نائل شد. 📨 ارسالی از سرکار خانم فاطمه فلاح ┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄ 🆔 @chantehh

#پیام_شهروندان ✍ جناب آقای اصغر قاسمی (کل ممد): 📷 عکس اردوی دانش آموزان راهنمایی و دبیرستان 🗓 سال ۱۳۵۹ 🔘 باشگاه شهید دادرس،خانه معلم فعلی یزد ✔️ ایستاده از راست: نفر دوم: عباس اقبال ، چهارم: حسین دهقانزاده، ششم: علی نصیریان، نهم: حسن لقمانی، یازدهم: شیخ عباس دهقان ✔️ ردیف دوم: نفر اول: اکبراحمدی، نفر سوم: شهید محمد مهدی جلیلی، نفر پنجم: کاظم جلیلی ✔️ ردیف جلو: نفر چهارم: اصغرقاسمی ، پنجم: محمود ترحمی، ششم: بخشی بقیه بچه ها ی بافقند.

#ایران_قدیم 🔘 آگهی خواستگاری در روزنامه های قدیم ┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄ 🆔 @chantehh

مردم روستایی به نام آتولئر در صخره ای دورافتاده در ارتفاع ۸۰۰ متری (۲۶۲۴ فوتی) در جنوب غربی چین زندگی می کنند که به دلیل نردبان های متزلزل مشهور شده اند. آتولئر، روستایی ۲۰۰ ساله در استان سیچوان است که در سال ۲۰۱۶ عکس‌هایی از دانش‌آموزان مدرسه‌ای که از صخره بر روی نردبان‌های حصیری ناپایدار پایین می‌آیند - یا به قول محلی‌ها «نردبان‌های آسمان» ظاهر شدند، این روستا سرتیتر خبرهای سراسر جهان شد‌. صعود دو ساعته تنها راه روستاییان برای دسترسی به دنیای خارج بود و آنها مجبور بودند محصولات مزرعه را به پایین صخره حمل کنند تا در نزدیکترین بازار، مایل ها دورتر بفروشند. در سال‌های اخیر، مقامات محلی نردبان‌های دست‌ساز را با نردبان‌های فولادی، جایگزین کردند. نردبان فولادی ۲۵۵۶ پله ای ساخته شده که به طور قابل توجهی شرایط سفر را برای مردم محلی بهبود می بخشد. ┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄ 🆔 @chantehh

#نوستالژی #خاطره_قدیمی ✍ جناب آقای حسن دهقان(حسن مَدَلی) 🔸به نظرم سال ۷۱ یا ۷۲ بود. بنده پارچه فروشی داشتم کنار خانه پدری روبروی کوچه لوطیا، که آقای حسین گرانمایه که ما به ایشان «اخوی» می گفتیم به من مراجعه کرده و اظهار داشتند: حسن تو که خبرنگار هفته نامه ندای یزد هستی برای خنساء هم بنویس. گفتم: چشی بنویسم اخوی؟ گفتن: عنوان اون را بنویس: « زنی اعجاب انگیز در بهاباد » 😁 و ادامه دادن : این زن به نام خنساء در بهاباد زندگی می کند او هرگز به دکتر نرفته و دارو استفاده نکرده، شناسنامه و فامیل ندارد، از محله باغستان از خانه آقای حاج محمدمهدی اخوان و از قلعه از خانه آقای حاج علی گلشن به پائین نرفته،در اتاقی محقر زندگی می کند که هیچگونه وسیله زندگی ندارد و فقط از مال دنیا یک پتو دارد و یک لامپ صد برای روشنایی! پتو را در زمستان برای روکش و چادر را به عنوان زیرانداز و در تابستان هم پتو را زیرانداز و از چادر به عنوان روکش استفاده میکند. غذای او را مردم تامین می کنند و چنانچه ظهر کسی برای او ناهار آورده باشد و غذا خورده باشد، غذای کسی دیگر را برنمی دارد و پس میدهد و نمی گوید بگذارید برای شبم. ┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄ 🆔 @chantehh

... ادامه از قبل ✍ آقای حسن دهقان(حسن مَدلی) این مطالب در شماره ۱۹۵ یا ۲۰۵ هفته نامه «ندای یزد» چاپ شد که بسیار مورد توجه همشهریان و هم استانی های عزیز قرار گرفت و عده ای از بچه ها که دنبال مسخره بازی بودند مطالب نوشته شده را برای خنساء خوانده بودند و کاریکاتوری در کنار همان مطالب یا در همان صفحه بوده به خنساء نشان داده و گفته بودند عکس تو را هم چاپ کرده😊 خنساء هم خیلی خوشحال شده بود و درب مغازه بنده آمده و بسیار در حق بنده دعای خیر و سپاسگزاری کرد و لیکن اصل آن از طرف مرحوم اخوی بود و من هیچ یک از مطالب نوشته شده در مورد خنساء را نمی دانستم. ┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄ 🆔 @chantehh

#موسیقی 🎼 تصنیف یاد ایام 🎙 #استادشجریان 📚 کلام: رهی معیّری ♪تار: داریوش پیرنیاکان ♪نی: جمشید عندلیبی ♪تمبک: همایون شجریان 🗓 کنسرت سال ۱۳۷۱،آمریکا ┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄ 🆔 @chantehh

#نوستالژی #شهدای_بهاباد 🚩 بهشت محمدی، گلزار شهدای بهاباد 🗓 روز عاشورای سال ۱۳۶۳ 📷 آقایان حسن لقمانی و کامران شجاعی 📨 ارسالی از سرکار خانم زهرا شجاعی ┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄ 🆔 @chantehh

#پیام_شهروندان ✍ جناب آقای مهندس محمدمهدی خانی زاده: درود، در مورد مرحومه خنساء ؛ مرحوم علی اصغر گرانمایه که در سال ۱۳۵۳ نمایندگی و خبرنگار روزنامه اطلاعات در بهاباد بودند، عکسی به همراه مشخصات و ویژگی های خنساء تحت عنوان " قاصد خوش خبر " تهیه کردن که در تابستان ۵۳ چاپ شد و یک نسخه از آن قسمت روزنامه را به خودش دادند، هر جا می رفت نشان می‌داد و می گفت:«اصغر ممدا عکس مَنا در روزنامه انداختند» و از این بابت خیلی خوشحال بود.

#روانشناسی به عشق ننه زمزم که دیروز سالگردشون بود . ✅ هرکی هرجایی رسیده از دعای مادرش بوده☝️ 🟣قسمت اول #دکتر_سعید_عزیزی ┄┅┅┅┅❁🌸❁┅┅┅┅┄ 🆔 @chantehh