در میان قفسه های کتابخانه
اینجا بگید( با ذکر اسم مستعار)
گویا تبسمی از دیار شادی و گویا تحسری از میان هزاران تیناب شده ام
آلارا
در میان قفسه های کتابخانه
اینجا بگید( با ذکر اسم مستعار)
زندگی با من نساخت باشد زندگی بعدی!
در میان قفسه های کتابخانه
اینجا بگید( با ذکر اسم مستعار)
در اخر اتفاقی که ازش میترسید ،رخ داد..
در میان قفسه های کتابخانه
اینجا بگید( با ذکر اسم مستعار)
سر انجام جمله ی "دیگه نمیکشم" به حقیقت پیوست.
در میان قفسه های کتابخانه
اینجا بگید( با ذکر اسم مستعار)
وقتی که بلند ترین قهقهه را میان جمع انسان های معمولی سر داد،حالا او یک آزاده بود..آزاده ای سرخوش.
هینا
در میان قفسه های کتابخانه
اینجا بگید( با ذکر اسم مستعار)
و درنهایت از خون هزاران ستاره نوشیده بود و عقلش را با نور ستاره جایگزین کرده بود . حالا میتوانست کیهان را سلاخی کند.
هستی
در میان قفسه های کتابخانه
آغاز همان پایان است خردم کن طاهره مافی
همیشه این ما نیستیم که انتخاب میکنیم کی و چی باشیم؛ گاهی دیگران مجبورمون میکنن!
ویکتوریا چاپل
در میان قفسه های کتابخانه
همیشه این ما نیستیم که انتخاب میکنیم کی و چی باشیم؛ گاهی دیگران مجبورمون میکنن! ویکتوریا چاپل
گاهی فقط نیازه یکمی همه چیزو ساده بگیریم
ویکتوریا چاپل