باید اون بچه رو سقط کنی، چی داری میگی ناصر؟ میخوای بچمونو بکشی، گوش کن نرگس تو فقط دوازده سالته، حیف نباشه از الان دنبال بچه داری باشی؟ باید کاری میکردم . هیچ کسی از من حمایت نمی کرد . مامانمم که حامیم بود کاری از دستش
برنمیومد، خدایا کمکم کن، صبر کردم تا بره. یه ساک برداشتم یه خورده خوراکی ، یه پتو مسافرتی برداشتم . از اضطراب تا صبح نخوابیدم . بعد نماز صبح که هوا گرگ و میش شد از خونه فرار کردم، اومدم پشت ...
https://eitaa.com/joinchat/4176281780Ce1b6f877e7
دختر دوازده سالشه عقد کرده بوده حامله شده نامزدش میگه باید بچه رو سقط کنی ولی نرگس...
#رمان_آنلاین
#عاشقانه_مذهبی