زیر چتر شهدا 🌹 🌱
#قسمتاول "۷ روز از عملیات والفجر ۸ می گذشت که من از مرخصی به هفت تپه اندیمشک رفتم. حدود ۷ الی ۸ رو
#قسمتدوم
ابتدا به گردانی که حمید در آنجا بود رفتم و بچه های گردان گفتند که حمید به هفت تپه رفته است و از من و شما سالمتر است.
سپس به گردان یا رسول که پسر دایی حسن در آنجا بود رفتم.
جویای حال او از دوستانش شدم.
کسی از او خبر درستی نداشت و این موضوع مرا نگران کرد.
با ناراحتی به محل خدمتم برگشتم.
فردای آن روز با دوستانم کنار بو فلفل نشسته بودم که دیدیم یک نفر سوار بر قایق موتوری به سمت ما می آید.
قایقران به نزدیکی ما که رسید قایق را خاموش کرد و از پله ها بالا امد و از ما پرسید؛ تعاون رزمندگان لشکر ۲۵ کربلا کجاست؟
ما گفتیم: همین جا است.
قایقران پرسید: هاشم میرعرب کیه؟
من نگاهی تعجب آمیز به دوستانم کردم و گفتم منم.
قایقران گفت: من پیک مرتضی قربانی فرمانده لشکر ۲۵ کربلا هستم و دستور دارم شما را به نزد او ببرم.
من سوئیچ و مدارک کارت پلاکها را به همکارانم دادم و با او سوار بر قایق شدم و حرکت کردیم.
بعد از طی مسافتی ، پیک فرمانده قایق را در نیزار پنهان کرد و یک موتور سواری را از لا به لای نی ها بیرون کشید و دو نفر سوار بر آن به سمت کارخانه نمکی که در نزدیکی شهر فاو عراق بود رفتیم.
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃🌺🍂🍃
┗╯\╲
@chatreshohada