eitaa logo
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
18.6هزار دنبال‌کننده
779 عکس
403 ویدیو
7 فایل
عضو انجمن رمان آنلاین ایتا🌱 https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/7 رمان به قلم‌ زهرا حبیب اله #لواسانی جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم کپی از رمان حرام تبلیغ👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2009202743Ce5b3427056
مشاهده در ایتا
دانلود
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
#هفتاد_و_نه کادر تصویر فشار میدهم: -این منم! آره! یک پیراهن کوتاه آبی به تن دارم. موهایم را خرگوشی
میزند و میگوید: امیدوارم دوس داشته باشی عزیزم! لبخند میزنم و تشکر می کنم. بوی دارچین و هل خانه را پرکرده. آذر سینی چای به دست سمت ما می آید و بلند میگوید: -یحیی؟! مادر بیا چای! آقاجواد؟! رفتید دست و روتون رو بشوریدا! چقد طول میدید! عمو درحالیکه دستی به ریش خیسش می کشد ازدستشویی بیرون می آید و باملایمت جواب میدهد: اومدم خانوم! چقد کم صبرشدی! اثرات پیریه ها! وپشت بند حرفش میخندد. آذر اخم می کند و بادلخوری میگوید: -دست شما درد نکنه! خوبه همین یه ماه پیش زهرا خانوم گفت جوون موندم! و بعد دستی به موهای رنگ کرده اش میکشد. گویی میخواهد از حرفش مطمئن شود! عمو میخندد و میگوید: یحیی دراتاقش راباز می کند و سربه زیر به ما ملحق میشود. یک گرم کن سفیدوتی شرت کرم تن کرده.می دونم! شوخی کردم. شمام به دل نگیر خانوم! روی مبل تک نفره می نشیند و ازسینی یک فنجان چای برمیدارد و میان دستانش نگه میدارد. سرش هنوز هم پایین است! معلوم شد که لنگه ی عمو است! بی توجه تکه ای ازکیکم را داخل دهانم میگذارم و بی هوا می پرسم: -این اطراف کلاس زبان هست؟! آذر چایش رامزه مزه می کند و میپرسد: برای چی می پرسی دختر؟ بابا بهم یه مقدار پول دادن که علاوه بردانشگاه من مشغول یه کلاس دیگه هم بشم! حیفه خودمم خیلی علاقه دارم یلدا- خیلیی خوبه! چه زبانی حالا؟! فرانسه! آذر- فکر کنم باشه! آلمانی هم خوبه ها! یحیی بخاطر اینکه اونجا بوده کامل ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @chatreshohada