eitaa logo
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
18.7هزار دنبال‌کننده
784 عکس
400 ویدیو
7 فایل
عضو انجمن رمان آنلاین ایتا🌱 https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/7 رمان به قلم‌ زهرا حبیب اله #لواسانی جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم کپی از رمان حرام تبلیغ👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2009202743Ce5b3427056
مشاهده در ایتا
دانلود
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
#قبله‌عشق #قسمت_99 بدم. ازیه طرف اگر می کشیدیمت پات گیر می کرد به کف ماشین و زخمت باز ترمیشد. اقا
پس تو دین شما دست زدن به نامحرم شعاره. یلدا هم با اخم توپید: وقتی یکی داره میمیره ایرادی نداره. درضمن تو بیهوش بودی. یحیـی هم گفته بود بهت نگیم که یک وقت فکرت مشغول نشه. ازشونه هات گرفته بوده. بیشتر دستش به مانتوت بوده. این تو دین ما گناه نیست محیا خانوم. اگر به بحث ادامه می دادم حتما مشتش را زیر چشمم ول می کرد. درست زمانی پاپیچش شدم که با یحیـی بحثش شده بود! کلاسهای دانشگاه راغیرحضوری دنبال کردم تا کامل خوب شوم. پانسمان پایم راکه باز کردم. جای زخم عمیق و بزرگ روی پایم مانده بود. دکتر گفت: متاسفانه جای این زخم تااخر عمر روی پاتون میمونه. آن روز حسابی غمباد گرفتم. یعنی دیگر نمی توانستم دامن کوتاه یا شلوارک بپوشم؟! ذهنم سمت همسر آینده ام منحرف شد. نکند او بدش بیاید! نه! مگر قراراست ازدواج هم کنم؟! مادرم بعداز شنیدن ماجرای پارک پشت تلفن کم مانده بود خودش را رنده کند! انقدر سوال کرد که سرم رفت! مدام تاکید کردم که حالم خوب است! یک زخم کوچک بود! آذر هم لطف کرد درتماس بعدی به مادرم گفت: پای محیا به یه مو بند بود! یحیی رسوندش بیمارستان! کم مونده بود قطع شه عزیزم! خدابه روت نگاه کرده! نمی توانم احساسم رادر آن لحظه توصیف کنم! اواخر آبان ماه آذر قرار خواستگاری با خانواده ی شریفی گذاشت. همه چیز برای ی یلدا به شیرینی عسل شد. خم می شوم، پاچه ی شلوارم را کمی بالا میدهم و به مچ پایم نگاه می کنم. کاش اثری از زخم نمی ماند! آب دهانم را قورت میدهم و کتاب شعرم را روی پایم باز می کنم. نیمکت دانشگاه بدنم را اذیت می کنم. انگار کسی چوب در کمرم می کند. می ایستم و مقنعه ام را کمی جلو میکشم. داخل زمین چمن میروم و زیر یک درخت مینشینم. کلاغی ازروی شاخه ی ضخیم درخت پرمیزند و مقابلم میشیند. زشت است؟! نمیدانم! سرش را کج می کند و با یک پرش به طرفم می آید. ازداخل کیف ساندویچ مرغم رابیرون می آورم و تکه ای گوشت برایش میندازم. گوشت را درهوا می قاپد و غار غار می کند. زیرلب می گویم: -مرض!