eitaa logo
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
20.7هزار دنبال‌کننده
609 عکس
305 ویدیو
3 فایل
عضو انجمن رمان آنلاین ایتا🌱 https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/7 رمان به قلم‌ زهرا حبیب اله #لواسانی جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم کپی از رمان حرام تبلیغ👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2009202743Ce5b3427056
مشاهده در ایتا
دانلود
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
#پارت_33 #رمان_آنلاین_نرگس به قلم #زهرا_حبیب‌الله پاشدم رفتم حیاط.بابامم داشت کلنگ میزد که جا، پِ
پريشان كن سر زلف سياهت ، شــــانه اش با من سيه زنجير گيسو بـــاز كن ، ديوانـــــــــه اش با من مگــــو شــمع رخ مــــــه پیــکران ، پــــروانه ها دارد تو شـمع روی خــود بنمــــا بُتـا ، پــروانه اش با من كه ميگويـد كه مي نتوان زدن بي جـام و پيمـانه ؟! شراب از لــعل گلگونت بده ، پيمـــــــانه اش با من مگــر نشـنيده اي گنـجـينه در ، ويـــرانه جا دارد ؟! عيان كن گنج حُسنت اي پري! ، ويـرانه اش با من ز شور عشق ليلي در جهان ، مجنون شد افسانه تو مجنونم بکن از عشق خود ، افسـانه اش با من بگفتم : صيد كـــردي مرغ دل ، نيكو نگهـــــــدارش سر زلفش نشانم داد و گفتـــــــا : لانه اش با من شبی میگفت دل : جانـانـه ای بایـد مــرا ، گفتم : به زنجــیر جـنون گــردن بـِـنِـه ، جـانـانه اش با من ۸حخ ز تـــــــرك مي اگر رنجيد از من ، پير ميخــــــــانه ! نمودم تـــوبه ، زين پس رونق ميخــــانه اش با من پي صــــــــيد دل آن بلـبل دسـتانسرا ، به گلزار از غـزل دامي بگستر ، دانــــه اش با من بابام عاشق ترانه های سنتی بود. تو ماشین همه ساکت بودن فقط صدای ترانه های افتخاری میومد. من خوشحال بودم همش تو ذهنم مغازها و لبایهای قشنگ تصور میکردم همیشه دوست داشتم ابروهامو بردارم آرایش کنم ولی مامانم نمی زاشت میگفت ان شاالله هروقت ازدواج کردی خب داشتم ازدواج میکردم پس دیگه میتونم .موهامو رنگ کنم ابروهامو بردارم آخ جون میگم باید برام گوشی هم بخرن. تو همین فکرا بودم. یه دفعه از شیشه ماشین چشمم افتاد به پارک تو تاب و سر سره داشت.بی اختیار گفتم بابا بریم پارک؟ _باباجون تو دیگه بزرگ شدی داری شوهر میکنی پارک برای بچه هاست. _وا رفتم یعنی دیگه نباید بازی کنم؟یه لحظه همه اون صحنه های خرید و رنگ موهامو ابرو برداشتن از سرم پرید. ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @chatreshohada