eitaa logo
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
19.2هزار دنبال‌کننده
768 عکس
400 ویدیو
7 فایل
عضو انجمن رمان آنلاین ایتا🌱 https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/7 رمان به قلم‌ زهرا حبیب اله #لواسانی جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم کپی از رمان حرام تبلیغ👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2009202743Ce5b3427056
مشاهده در ایتا
دانلود
به قلم مریم و فریده دختر خاله بودن. مریم : میری دفتر کتاب منو از خونه خالت بیاری. _بزار روسریمو سرم کنم بریم. باهم رفتیم ولی من سرکوچه وایسادم مریم رفت خونه خالش یه پنج دقیقه ای کشید تا بیاد گفت: خالم کتاباتو نداد میگه میارم درخونشون چُغلی شو به مامانش میکنم کتاباشم میدم به مامانش. فریده رو هم کتک زده بهش گفته حق نداری بری بیرون. وای حالا من چیکار کنم جرات ندارم برم خونمون. خونه خالمم که گفته نرو. میرم خونه مادر بزرگم. خونه مادرم با خونه ما سه تا کوچه فاصله بود. درخونه مادر بزرگم همیشه باز بود.رفتم تو حیاطشون مادر" مادر" _جونم مادر بیاتو. سلام. _سلام عزیزم با کی اومدی؟ _تنها اومدم. _به مامانت گفتی میای اینجا که دلش شور نزنه. شونه انداختم بالا ؛نه. _چرا مادر چیزی شده. توران خانم مامان فریده میخواد چغلی منو به مامانم بکنه منم میترسم برم خونه. _چرا مگه چیکار کردی . با فریده از شیشه اتاقشون پری و نامزدشو نگاه کریم . مادرم که شده بود بُم خنده وداشت به زور خودشو کنترل میکرد . گفت: صبر چادرم رو سرم کنم ببرمت خونتون . داشتیم میومدیم به سرکوچه که رسیدیم ناصر رو دیدیم تا چشمم افتاد بهش ناخودآگاه رفتم پشت مادرم قایم شدم اونم با مادرم حال واحوال کردو رفت. _نرگس این چکاری بود تو کردی چرا مثل بچه کوچولوها رفتی پشت من قایم شدی؟ چرا سلام نکردی!!! _آخه. _آخه چی چرا حرفت رو قورت دادی. آخه مامانم گفته به هیچ کسی نگم. _مگه چی شده مادر ؟ نرگس بگو ببینم چی شده که مامان میگه نگو. _قول میدی به مامانم نگی من گفتم. _آره مادر قول میدم.... ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @chatreshohada
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾 🍁🌾 🍁 به قلم ✍️⁩ (لواسانی) راه نجات من همون فرار به خونه خاله کبری است وحید نمازش رو خوند دوباره خوابید، چشمهای منم خواب گرفت روی تخت دراز کشیدم خوابم رفت، با صدای زنگ بیداری گوشی وحید از خواب بیدار شدم، وحید نشست زنگ گوشی رو خاموش کرد، رو کرد به من. حاضر شو باید بریم، صبحانه رو توی راه میخوریم حاضر شدم با وحید رفتیم مدیریت هتل شناسنامه هامون رو گرفتیم خواستم سوار ماشین بشم مثل دفعه قبل بدون کمک گرفتن از وحید سوار شدم، نشست پشت ماشین، ماشین رو روشن کرد سر چرخوند سمت من یه وقت بین راه فکر فرار نزنه به سرت‌ها، نمیتونی فرار کنی اگر هم بتونی زیر سنگم باشی پیدات می کنم اونوقت هر چی دیدی از چشم خودت دیدی ،کمترین کاری که می‌کنم شکستن جفت پاهات رو میشکنم حالم از تهدیدش به هم میخوره هیچ عکس العملی نشون ندادم، از شیشه ماشین خیره شدم به بیرون رفتم تو فکر، من که جز خونه خاله کبری جای دیگه ای ندارم برم چون بهش گفتم که کجا می خوام برم از برادرم آدرس میگیره میاد پیدام میکنه درمانده، درمانده‌ام چند کیلومتری از شهر دور شدیم کنار یک رستوران نگه داشت بیرون رستوران زیر درخت ها تخت گذاشته بودند رو کرد به من بریم داخل روی میز و صندلی بشینیم، یا همینجا روی تخت با اینکه دوست داشتم روی تخت بنشینیم ولی گفتم فرقی نمیکنه دلخور سرش رو تکون داد زیر لب زمزمه کرد فرقی نمیکنه فرقی نمیکنه، انگار به جز این دوکلمه حرف، حرف دیگه‌ای بلد نیست یه تخت بهم نشون داد همین جا میشینیم خدمتکار اومد جلو، وحید یه نگاهی به من انداخت رو کرد به خدمتکار دوتا املت برامون بیار زن خدمتکار رفت، رو کرد به من، مریم سر چرخوندم سمتش ببین من‌، می خوام زندگی کنم قصد جنگ و دعوا هم ندارم، اگر به حرف من گوش کنی، زندگی خوبی میتونیم داشته باشیم، یه سری قانون و مقررات برات میزارم طبق اون رفتار کنی لجبازی نکنی ابرو داد بالا. انگشت سبابه اش رو گرفت سمت من، پات‌رو کج نداری من گذشت رو فراموش می کنم نگذاشتم ادامه بده پریدم تو حرفش من گذشته بدی نداشتم هر چی بوده تهمت بوده چشمهاش‌رو بست مکثی کرد، چشماش رو باز کرد گفت تا ما چی ها رو بد بدونیم‌و چی ها رو بد ندونیم ازش رو برگردوندم با اشاره‌ زد روی پا من روت رو بکن به من گوش کن با بی‌میلی سر چرخوندم سمتش من با مامانم زندگی می کنم مامانم طبقه پایین میشینه ما هم بالا یکی از قوانین من احترام گذاشتن به مامانم هست، گوش می کنی یکی از دلایل جدایی من و نسترن هم همین بود که با مامانم حاضر جوابی می‌کرد خدمتکار دو تا ظرف املت با نون سنگک تازه یه فلاکس چای دو لیوان یک قندون کوچولو که توی یه سینه بزرگ جا داده بود گذاشت جلومون وحید رو به من گفت فعلاً صبحانت رو بخور بقیه اش رو توی ماشین بهت میگم... 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 ◾️کپی حرام است ⛔️پیگرد الهی وقانونی دارد❌ 👇👇 ❣جمعه‌ها پارت نداریم❣ 🍁 🍁🌾 🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾