eitaa logo
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
18.6هزار دنبال‌کننده
782 عکس
403 ویدیو
7 فایل
عضو انجمن رمان آنلاین ایتا🌱 https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/7 رمان به قلم‌ زهرا حبیب اله #لواسانی جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم کپی از رمان حرام تبلیغ👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2009202743Ce5b3427056
مشاهده در ایتا
دانلود
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾 🍁🌾 🍁 #پارت_200 #رمان_آنلاین_ به قلم ✍️⁩ #زهرا_حبیب‌اله
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾 🍁🌾 🍁 به قلم ✍️⁩ (لواسانی) دلم شور همسر خانم تقی پور رو میزنه، نمی دونم حالش بهتره یا نه ، شماره گوشیش رو. گرفتم، جواب داد الو سلام مریم جان حالت خوبه سلام ممنون، حال همسرتون چطوره؟ الحمدولله فعلا که توی این یک ماه عملش همه چیش طبیعی هست، روز به روزم داره حال عمومیش بهتر میشه خب، خدا رو شکر خیلی خوشحال شدم، ان شاالله از این بهتر هم میشن من جون شوهرم رو. مدیون شما هستم، واقعا به ما لطف کردید این چه حرفیه خانم تقی پور جون رو خدا میده، خودشم میگیره، من یه واسطه بودم، اونم لطف خدا شامل حالم شد، به دلم انداخت خرج پیوند کیله همسرتون رو بدم، همه‌ش از خود خداست منم خدا رو شکر میکنم، که واسطه خیر بی منتی مثل شما سر راه ما قرار داد خواهش میکنم، شما لطف دارید، سلام من رو به همسرتـون برسونید ممنون عزیزم بزرگواریت رو میرسونم بعد از خداحافظی تماس رو قطع کردم نگاه کردم به ساعت دوازده ظهره، کش و غوصی به بدنم دادم، از پشت چرخ بلند شدم، برم وضو بگیرم، که اذان گفتن، فوری نماز اول وقتم رو بخونم، صدای مادر شوهرم به گوشم خورد، اومدم سالن سلام مامان، چی شده اومدید اینجا؟ سلام عزیزم، مادر جون گفت، برو مریم رو ناهار بیار خونه اومدم ببرمت آخی عزیزم، حالشون خوبه آره خوب خوبن، دیگه گفتن بیام تورو ببرم منم نه توی حرفشون نیاوردم خوب کردید الان حاضر میشم میام رو کردم به خانم شمسی ببخشید من ناهار میرم، یک ساعت دیگه میام اگر پرو نداریم، دیر تر هم اومدی اشکال نداره نه امروز پرو نداربم خب دیگه به خیال راحت برو خدا حافظی کردیم اومدیم بیرون، مادر شوهرم رو کرد به من امروز مادرم. گفت، من هوس آش رشته کردم، ناهار آش درست کن، برو مریم رو هم بیار، من اونجا نگفتم، فکر م دم یه وقت دلشون بخواد آخی چقدر مادرتون مهربونن، البته بابا هم خیلی خوبه، اینها هر دوشون خوبن رسیدیم در حیاط دیدیم پست چی داره زنگ میزنه، مامان گفت بله آقا بفرمایید _صاحب این خونه شمایید _بله اقا یه نامه گرفت طرف مادر شوهرم بفرمایید نامه دارید نامه رو. گرفت، رو. کرد به من بیا برای توعه، گیرنده اسم تورو نوشته یه لحظه به خودو. گفتم حتما کار الهه است خواسته مثلا من رو غافلگیر کنه، نامه رو. گرفتم، پشت پاکت رو خودنم، عه فرستنده زده از شیراز، مادر شوهرم کلید انداخت د. حیاط رو باز کرد، داخل شدیم، نامه رو باز کردم، یه نگاه کلی به نامه انداختم، پایینش نوشه، از طرف کسی که خیلی دوستت دارد، هومن زیر لب گفتم، لا اله الاالله، این پسر تا یه شر بدی درست نکنه دست بردار نیست... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سلام نویسنده هستم🌹 هر کس میخواد پارت های رمان رو جلوتر بخونه توی کانال وی آی پی عضو بشه🌹 https://eitaa.com/joinchat/2124415010C2ac5b7a71a 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 ◾️کپی حرام است ⛔️پیگرد الهی وقانونی دارد❌ 👇👇 https://eitaa.com/chatreshohada/49516 ❣جمعه‌ها پارت نداریم❣ 🍁 🍁🌾 🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾