eitaa logo
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
18.5هزار دنبال‌کننده
780 عکس
402 ویدیو
7 فایل
عضو انجمن رمان آنلاین ایتا🌱 https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/7 رمان به قلم‌ زهرا حبیب اله #لواسانی جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم کپی از رمان حرام تبلیغ👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2009202743Ce5b3427056
مشاهده در ایتا
دانلود
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
خانم حبیب الله: ?🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾 🍁🌾 🍁 #پارت_443 #رمان_آنلاین_ به قلم ✍️⁩
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾 🍁🌾 🍁 به قلم ✍️⁩ (لواسانی) _این‌که فعلا منم ثبت نام نکنم برای کربلا ان‌شاالله بعدن با هم میریم، الان من برم کربلا کی پیش تو بمونه. الهه هم که داره میره سر زندگیش فکری کردم گفتم _توران خانم میاد _ببین عزیزم زیارت کربلا مستحبِ، خود امام حسین علیه‌السلام‌ هم راضی نیست که چند نفر اذیت بشن که من بیام کربلا فکری کردم گفتم _نمی دونم چی بگم، حالا یکم صبر میکنیم ببینیم چی پیش میاد آخر شب الهه پیام داد _تاریخ عروسیم دو هفته دیگه‌است، جهاز منم روز جمعه میبرن _مبارکتون باشه عزیزم _ممنون، من یه لحظه هم نبودن تو رو توی مراسماتم فراموش نمیکنم _بهش فکر نکن سعی کن خوش بگذرونی چون این روزها دیگه برات تکرار نمیشن _نمیتونم بهش فکر نکنم _تلاش کن میتونی، ببخشید امید رفت یا خونه شما موند _نه اینجاست _عه نامزدت پیشته اونوقت داری به من پیام میدی _داره با بابام حرف میزنه _باشه، گوشی رو بزار کنار برو بشین پیشش _چشم گوشیم رو خاموش کردم رو کردم به مش زینب _من خوابم گرفته میرم بخوابم _منم خوابم میاد، برق‌ها رو خاموش کن بخوابیم **** صدای زنگ خونه اومد رو. کردم به مش زینب به نظرتون کیه نمی دونم ایفون رو بر دار بپرس ببین کیه هم زمانی که دارم از روی مبل بلند میشم گفتم _هر کسی هست غریبه چون نمی دونه باید زنگ آموزشگاه رو بزنه آیفون رو برداشتم _کیه؟ _باز کن منم _ایفون رو گرفتم. کنار رو به مش زینب لب خونی کردم _عذرا خانم مامان میناست مش زینب ابرو. داد بالا لبش رو داد پایین _اون اینجا چیکار داره شونه دادم بالا _نمی دونم ایفون رو. گذاشتم در گوشم گفتم _ببخشید چیکار دارید!؟ _در رو باز کن برای کار خیر اومدیم ناراحت در خواستگاری کنه، گفتم _والا ما تا به حال از شما و خونواده خیری ندیدیم، لطفاً شما به ما شَر نرسون آیفون رو گذاشتم سر جاش، هنوز ننشسته بودم دوباره زنگ خورد بیخیال زنگ شدم محل ندادم، ولی ماشاالله روشون که رو نیست سنگ پای قزوینِ دوباره و سه باره زنگ زد، بلند شدم ایفون رو برداشتم عصبانی گفتم _من نه با خیر شماها کار دارم نه با شرتون برید دنبال کارتون صدای خانم غریبه‌ای اومد منم مریم خانم در رو باز کنید... انچه در اینده رمان حرمت عشق میخوانید👇👇 حکم تهمت زدن مینا اومده اما آیا به نظر شما این حکم اجرا میشه یا با واسطه گری از مریم رضایت میگیرن؟ سلام نویسنده هستم🌹 هر کس میخواد پارت های رمان رو جلوتر بخونه توی کانال وی آی پی عضو بشه🌹 https://eitaa.com/joinchat/2124415010C2ac5b7a71a 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 ◾️کپی حرام است ⛔️پیگرد الهی وقانونی دارد❌ 👇👇 https://eitaa.com/chatreshohada/49516 ❣جمعه‌ها پارت نداریم❣ 🍁 🍁🌾 🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾