eitaa logo
حضور
56 دنبال‌کننده
10.2هزار عکس
3.9هزار ویدیو
261 فایل
یاعلی مدد
مشاهده در ایتا
دانلود
✔️اطلاعیۀ وزارت اطلاعات دربارۀ حادثۀ تروریستی کرمان 🔹از دو تروریست معدوم انتحاری، یک نفر ملیت تاجیکستانی داشته و هویت تروریست دوم هنوز به صورت قطعی احراز نشده است. 🔹با شناسایی عوامل انتقال تروریست‌ها به داخل کشور، اولین عملیات دستگیری عوامل مذکور در غروب روز حادثه انجام شد. 🔹در بامداد روز پنج‌شنبه ۱۴ دی اقامتگاه مورد استفادۀ دو تروریست معدوم در حومۀ شهر کرمان شناسایی و نیز ۲ عنصر پشتیبانی و تأمین کنندۀ اقامتگاه مذکور، شناسایی و بازداشت شدند. 🔹در ادامۀ عملیات، ۹ نفر از شبکۀ پشتیبانی تیم تروریستی و مرتبطان آن در ۶ استان کشور شناسایی و بازداشت شدند. قطعاً این عملیات تا بازداشت آخرین فردی که به هر شکل و به هر اندازه در پشتیبانی از جنایتکاران مورد نظر دخالت داشته‌ است، استمرار خواهد یافت. 🔹عدم صدور بیانیه تا این لحظه، به‌دلیل کشف تجهیزات انفجاری آماده در محل اقامت تروریست‌ها بود که می‌توانست بیانگر احتمال وجود و مراجعۀ عوامل دیگر برای انتقال مواد انفجاری و بکارگیری در سایر اماکن باشد. بخشی از تجهیزات مکشوفه عبارتند از: ۲ جلیقۀ انفجاری، ۲ دستگاه ریموت کنترل از راه دور، ۲ چاشنی انفجاری، چند هزار ساچمۀ مورد استفاده در جلیقه‌های انفجاری، سیم‌کشی‌های آماده‌شده برای جلیقه‌ها و مقادیری مواد اولیۀ انفجاری. 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
10.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
واکنش حاج قاسم به جنایت تروریستی کرمان (یه تولید زیبا از هوش مصنوعی) 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
🔰 آمار شهدا و مصدومین حادثه تروریستی کرمان به تفکیک؛ استانداری کرمان: 🔹آمار شهدا:۸۹ نفر(۵۶ زن،۳۳ مرد) -شهدا ی زن به تفکیک گروه سنی کودک زیر ۱۰ سال ۵ نفر ۱۰ تا ۲۰ سال ۱۴ نفر ۲۰تا سال۳۰ سال ۱۲ نفر ۳۰تا ۴۰ سال ۱۰ نفر ۴۰ تا ۵۰ سال ۹ نفر ۵۰ تا ۶۰ سال ۴ نفر -شهدای مرد به تفکیک گروه سنی زیر ۱۰ سال ۶ نفر ۱۰ تا ۲۰ سال ۸ نفر ۲۰ تا ۳۰ سال ۴ نفر ۳۰ تا ۴۰ سال ۴ نفر ۴۰ تا ۵۰ سال ۷ نفر ۵۰ سال به بالا ۴ نفر مصدوین جمع کل ۲۸۶ نفر -گروه سنی زیر ۱۰ سال ۱۳ نفر ۱۰ تا ۲۰ سال ۳۶ نفر ۲۰تا ۳۰ سال ۴۱ نفر ۳۰ تا ۴۰ سال ۲۷ نفر ۴۰ تا ۵۰ سال ۲۲ نفر ۵۰ تا ۶۰ سال ۱۱ نفر ۶۰ به بالا ۵ نفر 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از استوری قرآن و حدیث
🔹صفحه: 420 💠سوره احزاب: آیات 16 الی 22 @ahlolbait_story
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 بسم الله الرحمن الرحيم به نیت سلامتی و فرج آقا امام زمان ۵شاخه گل صلوات ویک مرتبه آیه امن یجیب میخوانیم 🌷 آیه_85_سوره_بقره 🌸 ثُمَّ أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَكُمْ وَتُخْرِجُونَ فَرِيقاً مِّنْكُمْ مِّنْ دِيَارِهِمْ تَظاَهَرُونَ عَلَيْهِمْ بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَإِنْ يَأْتُوكُمْ أُساَرَى تُفَادُوهُمْ وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْرَاجُهُمْ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَآءُ مَنْ يَفْعَلُ ذَلِكَ مِنْكُمْ إِلَّا خِزْىٌ فِى الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ الْقِياَمَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ 🍀 ترجمه:امّا این شما هستید كه یكدیگر را به قتل مى رسانید و جمعى از خودتان را از سرزمینشان بیرون مى كنید و بر علیه آنان، به گناه وتجاوز همدیگر را پشتیبانى می كنید. ولى اگر همانان به صورت اسیران نزد شما آیند، بازخریدشان مى كنید (تا آزادشان سازید) در حالى كه بیرون راندن آنها بر شما حرام بود. آیا به بعضى از دستورات كتاب آسمانى ایمان مى آورید وبه برخى دیگر كافر مى شوید؟ پس جزاى هر كسی از شما كه این عمل را انجام دهد، جز رسوایى در این جهان، چیزى نخواهد بود و روز قیامت به سخت ترین عذاب بازبرده شوند و خداوند از آنچه انجام مى دهید، غافل نیست. 🌸 خداوند در این آیه، بنى اسرائیل را سرزنش مى كند كه برخلاف پیمان و میثاقى كه داشتید، همدیگر را كشتید و یكدیگر را ازسرزمینهایتان بیرون كردید. شما موظّف بودید یك جامعه ى متّحد براساس روابط صحیح خانوادگى و رسیدگى به محرومان تشكیل دهید، ولى به جاى آن در گناه و تجاوز به حقوق دیگران، یكدیگر را یارى و حمایت نمودید و در جامعه، هرج و مرج و تفرقه و خونریزى را رواج دادید. 🌸با حمایت شما، حاكمان ظالم جرأت قتل و تبعید پیدا كردند و عجیب اینكه شما به حكم تورات، اگر در این درگیرىها اسیرى داشته باشید با پرداخت فدیه آزادش مى نمایید، در حالى كه حكم تورات را در تحریم قتل و تبعید، گوش نمى دهید. حاضرید همدیگر را بدست خود بكشید، ولى حاضر نیستید اسیر یكدیگر باشید! اگر اسارت توهین است، كشتن از آن بدتر است، و اگر فدیه دادن و آزاد كردن اسیران، فرمان تورات است، 🌸 نهى از قتل و تبعید هم فرمان خداوند است! آرى، شما تسلیم فرمان خداوند نیستید، بلكه آیات الهى را هر جا مطابق میل و سلیقه ى خودتان باشد مى پذیرید وهر كجا نباشد، زیر بار نمى روید. این آیه نسبت به خطر التقاط، هشدار مى دهد كه چگونه افرادى بخشى از دین را مى پذیرند و قسمت دیگر آنرا رها مى كنند. 🌸 مسلمانانى كه به احكام فردى عمل مى كنند، ولى نسبت به مسائل اجتماعى بى تفاوتند، باید در انتظار خوارى و ذلّت دنیا و عذاب قیامت باشند.‌اى بسا كسانى كه شرایط و احكام نماز و روزه را مراعات مى كنند، ولى در شرایط و وظایف حاكم و حكومت، متعهّد نیستند. 🔹پيام های آیه ۸۵ سوره بقره 🔹 ✅ قرآن، كشتنِ دیگران را‌ خودکشی تعبیر كرده است«تقتلون انفسكم» ✅ یارى رسانى وهمكارى در وتجاوز، ممنوع است. «تظاهرون علیهم بالاثم والعدوان» ✅ علامت ایمان، عمل است و اگر كسى به دستورات دین عمل نكند، گویا ایمان ندارد. «أفتؤمنون ببعض الكتاب و تكفرون ببعض» ✅ نشانه ى ایمان واقعى، عمل به دستوراتى است كه برخلاف سلیقه هاى شخصى انسان باشد وگرنه انجام دستوراتِ مطابق میل انسان، نشانى از میزان ایمان واقعى ندارد. ✅ كفر به بعضى از آیات، در واقع كفر به تمام است. و به همین جهت جزاى كسانى كه به قسمتى از آیات عمل نكنند، خوارى دنیا و عذاب قیامت خواهد بود. «خزى فى الحیوة الدنیا... یردّون الى اشدّ العذاب» 🌸🌸🌸🌸🌺🌸🌸🌸🌸 روایت دلدادگی ۳۱🎬 : از بین داوطلبان ،بعضی ها را جدا می کردند و به جایی خاص راهنمایی می کردند، این موضوع نظر سهراب را به خود جلب کرده بود. سهراب بی صبرانه منتظر رسیدن نوبتش بود ، صف به کندی پیش میرفت ،تا اینکه بالاخره سهراب خود را جلوی چادر نام نویسی دید. مردی روی چهار پایه جلوی چادر نشسته بود ،با نگاه تیزش سر تا پای سهراب را از نظر گذراند و تا چشمش به اسب او افتاد ،دستی به سبیل بلند و تاب داده اش کشید و گفت : عجب اسب اصیل و زیبایی، اهل خراسانی؟ سهراب لبخندی زد و گفت : سلام جناب ، خیر بنده از ولایت دیگری آمدم ، حالا اجازه می دهی داخل شوم؟! آن مرد از جا بلند شد ،افسار اسب را در دست گرفت و گفت : بفرمایید ، بنده اینجا هستم و مراقب این اسب زیبا خواهم بود. سهراب دستی به یال رخش کشید و داخل شد.
شکیب با دیدن دو سکه طلا در دست سهراب ، چشمانش برقی زد و گفت : ببین جوان ، تو‌که هیچ‌از کاووس و هدفش نمی دانستی ، من خودم خواستم بگویم تا آگاه شوی تا پسر وزیر به خواسته اش نرسد ،آخر من دل خوشی از او‌ندارم ،اصلا دوست دارم سر به تنش نباشد... لحن صادقانه ی شکیب ،خبر از راستی گفتارش داشت ،پس سهراب که حالا پشت درب رسیده بود، دو سکه را در مشت شکیب جا کرد و آرام تر گفت : حالا قبل از اینکه وارد شویم بگو‌ او‌کیست و چرا چنین کاری می کند؟ شکیب ،خوشحال سکه ها را در شال کمرش جا داد و گفت : او کسی جز بهادر ، بهادرخان نیست ،پسر وزیر دربار خراسان...او...او... ادامه دارد... 📝 به قلم :ط_حسینی
انتهای چادر، تخت چوبی قرار داشت . روی آن گلیمی خوش رنگ و نقش گسترانده بودند و دو نفر در حالیکه کاغذ و قلم و دوات جلویشان بود ، روی تخت نشسته بودند. هر دو لباس های یک شکل به تن داشتند و کلاه سیاه نمدی هم به سر گذاشته بودند. سهراب که دید آن دو گرم گفتگو با هم هستند و هیچ توجهی به او ندارند، گلویی صاف کرد و گفت : سلام ...روزتان به خیر یکی از آنها که به نظر می رسید سنش بیشتر باشد و موهای جو وگندمی اش از زیر کلاه بیرون زده بود ، با دقت سرا پای سهراب را نگاه کرد و گفت : انگار این داوطلبان تمامی ندارند... آن دیگری نیشخندی زد و گفت : وعده ی هزار سکه طلا و منصبی در دربار، وعده ی وسوسه انگیزی ست و از جا بلند شد ، نزدیک سهراب ایستاد ،دستی به عضلات قوی سهراب که از زیر لباسش خود را به نمایش گذاشته بود گرفت و با دقت نگاهی به قد و بالای او کرد و‌گفت : اندام ورزیده ای داری ،معلوم است که در زورخانه کار کرده ای ،درست است؟ سهراب با دست پاچگی گفت : نه...نه...اما کار من دست کمی از ورزش زورخانه ای نداشت...ورزش کار هر روزه ام است.. آن شخص چشمکی به دیگری زد که از چشم سهراب پنهان نماند و گفت : یاورخان...به نظرم باید نظر کاووس خان هم بدانیم درست است؟ یاورخان سری تکان داد و گفت : نامت چیست جوان ؟ از کجا آمده ای و شغل و پیشه ات چه می باشد؟ سهراب رو به او گفت : نامم سهراب است ، از سیستان می آیم و شغلم تجارت است. یاور خان با تعجب نگاهی به سهراب انداخت و‌گفت : به به....چه عجب در بین داوطلبان تاجر هم داریم و بعد با نیشخندی ادامه داد : گمان نکنم این مسابقه ،لقمه ی دندان گیری برایت باشد که تجارت خود را رها کنی و از ولایتی دور به قصد این کار راهی سفر شوی... سهراب سری تکان داد و گفت : درست است اما مهم هدف انسان است ، بنده می خواهم خودم را بسنجم ، حالا چه بهتر میدان امتحانم ، جایی چون خراسان و مسابقه ی حاکم اینجا باشد. یاورخان سری تکان داد و رو به رفیقش گفت : صحیح...آن جور که بر می آید مصمم به برد مسابقه است ، پس باید با کاووس خان هم دیداری داشته باشید... سهراب سؤالی نگاهی به او‌ کرد و‌گفت : کاووس خان؟؟ آن مرد با اشاره ی انگشتش به سهراب فهماند که بیرون برود و سپس با صدای بلند گفت : آهای شکیب، این جوان را به قصر راهنمایی کن و با این حرف ، همان مردی‌که اول ورودش روی چهارپایه جلوی چادر دیده بودش ، سرش را داخل چادر آورد و گفت :چشم الساعه قربان... سهراب کمی گیج شده بود و دلیل این کارهای مرموز را نمی فهمید.. ادامه دارد‌‌... 📝 به قلم : ط_حسینی روایت دلدادگی ۳۲🎬 : مرد جلوی چادر که سهراب حالا می دانست اسمش شکیب است ، افسار رخش را به دست سهراب داد و گفت : دنبالم بیا...با نگاهی به قد و قامت و اسبت ،دریافتم که شما هم باید از نگاه تیزبین کاووس خان گذر کنی... سهراب با حالتی سؤالی گفت : کاووس خان کیست و این کارها برای چیست؟ شکیب در حین رفتن ،صدایش را بالا برد انگار که می خواست به دیگران بفهماند که چقدر کاووس را دوست می دارد و گفت : کاووس خان حکم دست راست فرمانده قشون را دارد...حکما می خواهد ببیند اگر جنگاوری لایق هستی ،تو را برای سپاه قصر برگزیند ، چون ایشان به نوعی، نیروی زبده برای دربار پیدا و انتخاب میکند و بکار می گیرد . سهراب سری تکان داد و گفت :عجب...عجب که اینطور.. نزدیک دربی کوچک و چوبی شدند، شکیب نگاهی به دور و برش کرد ، سرش را آرام به گوش سهراب نزدیک کرد و گفت : از من می شنوی ،مهارتهای خودت را نشان نده ، بگذار کاووس فکر کند چیزی در چنته نداری... سهراب با تعجب نگاهی به شکیب کرد و‌گفت : تو خود می گویی او‌ نیروهای ماهر را برای قصر شکار می کند ، چه کسی می آید چنین موقعیتی را از دست دهد که من بدهم؟ شکیب خنده ای از سر تمسخر کرد و گفت : این ظاهر قضیه است جوان !! درست است کاووس شکارچی ماهری در این زمینه است ، اما اینک ،این تقفتیش مهارت ،دستور کسی دیگر به کاووس خان است ...کسی که می خواهد رقیبان قدرش را بشناسد و قبل از مسابقه از سر راه بر دارد تا با خیال راحت خودش ،عنوان قهرمان را برگزیند و من چون اصلا دوست ندارم که آن شخص به مرادش برسد،همراه هرکس که راهی قصر شد ، شدم ، این راز را در گوشش گفتم ...پس به نفعت است حرفم را گوش کنی... سهراب که از اینهمه زیرکی شکیب و محبتی که در حقش داشت به وجد آمده بود ، لبخندی زد ، دست در شال کمرش کرد ،دوسکه بیرون آورد و گفت : اگر نام ان شخص اصلی و هدفش را از این کار ،گفتی این سکه ها مال تو می شود ، در ضمن اگر واقعیت را گفته باشی و در مسابقه فردا هم بردم ، شک نکن ،سکه های طلا انتظارت را خواهد کشید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا