eitaa logo
چایخانه حضرت
7.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.7هزار ویدیو
9 فایل
کانال چایخانه حضرت رضا ع من چای میریزم گناهم را بریزی یکجا تمام اشتباهم را بریزی... #چایخانه_حضرتی #چای_حضرتی ارسال تصاویر شما در حرم رضوی به آیدی زیر @chaykhane_hazrat خادم افتخاری شو
مشاهده در ایتا
دانلود
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 بیست و هشت یادم آمد، حسام کلید را از روی در برداشته بود تا نتوانم خودم را در اتاق حبس کنم و اون مجبور به شکستن در شود با تمام سلولهایم خدا را صدا میزدم اینبار اگر دستشان به من میرسید، زجرکُشم میکردند. کاش حسام بود چشمانم از شدت اشک دو دو میزد به سمت تخت هجوم بردم و زیرش پنهان شدم. امن تر از آن هم مگر جایی وجود داشت؟؟ صدایِ قدمهای فردی در سالن پیچید.. وارد شده بود و در خانه سرک میکشید نه خدا کند به اتاق من نیاید تضمین نمیدادم که جیغ نکشم به همین خاطر تیغه ی دستم را فرش دندانهایم کردم و فشار دادم با تمام نیرو.. طنین گامها نزدیک و نزدیک میشد مقابل اتاقم ایستاد نفسم بند آمداما ناگهان مسیرش را عوض کرد از اتاق دور شد مطمئن بودم که به سمت اتاق مادر میرود چون دیوار به دیوار با من بود چرا هیچکس وجود نداشت تا با فریاد از او کمک بخواهم اصلا در این روزِ بارانی چه وقتِ امامزاده رفتن بود که بی پروین و مادر در این خانه تنها بمانم برگشت آرام و شمرده گام برمیداشت در را باز کرد و در چارچوبش ایستاد حالا پاهایش در تیررس نگاهم بود ازفرط ترس ، صدایِ بلندِ تپش قلبم را میشنیدم و وحشت زده از اینکه نکند به گوش اوهم برسد؛ این کوبشِ سرکشِ نبض به سمت تخت آمد کنارش ایستاد و مکث کرد یعنی یعنی قصد داشت تا زیر تخت را بگردد..؟ صدایش بلند شد و وجودم سکته وار لرزید تو دهاتهایِ آلمان، اینجوری قایم میشدن نصفه لنگت وسط اتاقه، اونوقت کله اتو بردی زیر تخت که مثلا پیدات نکنم من موندم اون حسام بدبخت با این خنگ بازیات چی کشید.. البته شاید شیوه جدید استتاره ما بی خبریم زبانم بند آمده بود از شدت هیجان سرم را بلند کردم که محکم به کفی تخت خورد و آه از نهادم بلند شد. 💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 . . . ⏪ ... @chay_hazrati ‌ 🌸 🌿🍂 🍃🌺🍂 💐🍃🌿🌸🍃🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منه حیرون تو این روزا هواتو کردم❤️‍🩹🥲 ‌☀️ خادم حضرت شو👇 ‌‌ ‌‎‌☕️ @chay_hazrati ☕️ ╰┅═हई༻‌❤️༺ईह═┅╯
هدایت شده از 
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاخ همه شاهان جهان را که بگردی دربار کسی پنجره فولاد ندارد🥲 ‌☀️ خادم حضرت شو👇 ‌‌ ‌‎‌☕️ @chay_hazrati ☕️ ╰┅═हई༻‌❤️༺ईह═┅╯
☘🌸آیت‌الله العظمی بهجت‌(ره) روزی به آقا عرض کردم می شود یک به ما بدید که دائمی باشد، خیلی بزرگ باشد. 🌺🌾فرمودند: « در قبال این ذکری که من دارم به شما می دهم اگر تمام گنج های عالم را جمع کنید بیاورید، بروید داخل کوه ها هر چه جواهر وجود دارد جمع کنید، بروید در دریاها هر چه مروارید وجود دارد جمع کنید. با این ذکری که به شما می دهم برابری نمیکند». گفتم: آقا بفرمایید چه ذکری هست که همه جواهرات دنیا با آن برابری نمی کند؟ ایشان فرمودند: «استغفار، استغفار، استغفار؛ اگر بدانید چه هست این استغفار! چه گنج هایی در این ذکر استغفار نهفته هست! باید بیابید که این استغفار چیست». 🌱🌺ایشان فرمودند: «زبانتان وقتی به ذکر باز می شود،درحقیقت موانع همه بر طرف میشود و تان هم برآورده می شود. اصلاً استغفار صیقل دهنده روح است» 📚صحبت سالها، به نقل از حجت الاسلام بهجت ‌☀️ خادم حضرت شو👇 ‌‌ ‌‎‌☕️ @chay_hazrati ☕️ ╰┅═हई༻‌❤️༺ईह═┅╯
امام صادق (علیه السلام) : 👈كسي از شما چنين مپندارد كه چون مؤمني را شادمان ساخت تنها وي را مسرور ساخته است بلكه به خدا سوگند ما را خوشحال كرده است ، بلكه به خدا سوگند پيامبر خدا را شاد نموده است . اصول كافي ، ج 3 ، ص 272 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌☀️ خادم حضرت شو👇 ‌‌ ‌‎‌☕️ @chay_hazrati ☕️ ╰┅═हई༻‌❤️༺ईह═┅╯
در تاریکترین روزهای زندگی ات این را بدان که خدا در جواب صبرهایت، درهایی را برایت می گشاید که هیچکس قادر به بستنش نیست. معجزات وقتی اتفاق می افتن، که تو برای آرزوهات، بیشتر از ترس هات، انرژی بفرستی. ‌☀️ خادم حضرت شو👇 ‌‌ ‌‎‌☕️ @chay_hazrati ☕️ ╰┅═हई༻‌❤️༺ईह═┅╯
🌷 پيامبراکرم (صلي الله عليه و آله) میفرمایند : ✍ با تقواترين مردم ، كسى است كه حقّ را بگويد ؛ چه به سودش باشد يا به ضررش. 📚 من لايحضره الفقيه ، ج 4 ، ص 395 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌☀️ خادم حضرت شو👇 ‌‌ ‌‎‌☕️ @chay_hazrati ☕️ ╰┅═हई༻‌❤️༺ईह═┅╯
💫در این دنیا اموری وجود دارد که چشم ما به دلیل پوشش دنیوی اش قادر به دیدن آن‌ها نیست و اگر این پرده از جلوی چشمان ما کنار برود قادر خواهیم بود از آینده و گذشته دیگران باخبر شویم. ✨چشم برزخی مربوط به زمانی است که این پرده برداشته شده باشد که قرآن به آن چشم حدید و تیزبین می‌گوید. 🌿چشم برزخی چشمی که دارنده آن، حقیقت و باطن عمل شخص دیگر را می‌بیند و قادر خواهد بود از گذشته و آینده دیگران باخبر شود. بنابر آنچه از آیات و روایات به‌دست می‌آید، با رعایت تقوا و عمل به واجبات و ترک محرمات ممکن است چشم برزخی انسان باز شده و حقایقی را مشاهده کند که با چشم ظاهری قابل مشاهده نیست. 💫در قرآن به چشم برزخی، چشم تیزبین (حدید) گفته شده است. نقل قول‌هایی از زندگی بزرگان و علما درباره چشم برزخی آنان گفته شده است. برخی معتقدند در آستانه مرگ و در حال قطع رابطه با دنیا کسانی هستند که می‌توانند پرده‌هایی از عالم برزخ و نتیجه اعمال خود را مشاهده کنند. ✨عنوان چشم برزخی برای برخی امور دنیوی که چشم انسان قادر به دیدن آنها نیست، به کار برده شده است که با رعایت حرام و حلال خدا و تقوا، حجاب و پرده از جلوی چشمان انسان کنار می‌رود و به اصطلاح چشم برزخی او باز می‌شود.شخص دارنده چشم برزخی حقیقت و نتیجه عمل دیگران را دیده و قادر خواهد بود از گذشته و آینده آنها باخبر شود. 💥چشم برزخی را ظرفیتی دانسته‌اند که به‌طور بالقوه در نهاد همه انسان‌ها وجود داشته و هنگامی به فعلیت در می‌آید که انسان، شرایط لازم را برای آن فراهم کند. در این‌باره داستان‌های مختلفی از چشم برزخی بزرگان و علما مانند سید علی قاضی طباطبایی (عارف قرن چهاردهم قمری) نقل شده است. ✍ادامه دارد... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌☀️ خادم حضرت شو👇 ‌‌ ‌‎‌☕️ @chay_hazrati ☕️ ╰┅═हई༻‌❤️༺ईह═┅╯
💢 تشرف علامه میرجهانی خدمت آقا امام زمان عج ✅علّامه میرجهانی مبتلا به کسالت نقرس و سیاتیک شده بودند.ایشان برای رفع این بیماری چندین سال در اصفهان، خراسان و تهران معالجه قدیم و جدید نموده بودند ولی هیچ نتیجه‌ای حاصل نشده بود. خودشان می‌فرمودند:‌ روزی برخی دوستان آمدند و مرا به شیروان برند. ✳️در مراجعت به قوچان که رسیدیم، توقف کردیم و به زیارت امامزاده ابراهیم که در خارج شهر قوچان است، رفتیم. چون آنجا هوای لطیف و منظره جالبی داشت رفقا گفتند: نهار را در همانجا بمانیم. 🔷 آنها که مشغول تهیه غذا شدند، من خواستم برای تطهیر به رودخانه نزدیک آنجا بروم. دوستان گفتند: راه قدری دور است و برای پا درد شما مشکل بوجود می‌آید. 🔰گفتم: آهسته آهسته می‌روم و رفتم تا به رودخانه رسیدم و تجدید وضو نمودم. 🔆در کنار رودخانه نشسته و به مناظر طبیعی نگاه می‌کردم که دیدم: 🌸 شخصی با لباسهای نمدی چوپانی آمد و سلام کرد و گفت: آقای میرجهانی شما با اینکه اهل دعا و دوا هستی، هنوز پای خود را معالجه نکرده‌اید. گفتم: تاکنون که نشده است، گفت آیا دوست دارید من درد پاهای شما را معالجه کنم؟ گفتم: البته. ✨پس آمد و کنار من نشست و از جیب خود چاقوی کوچکی در آورد و اسم مادرم را پرسید (یا بُرد) و سرچاقو را بر اول درد گذاشت و به سمت پایین کشید و تا پشت پا آورد، سپس فشاری داد که بسیار متألم شده گفتم: آخ. 🌻پس چاقو را برداشت وفرمود: برخیز، خوب شدی. 🔷 خواستم بر حسب عادت و مثل همیشه با کمک عصا برخیزم که عصا را از دستم گرفت و به آن طرف رودخانه انداخت. 🍃دیدم پایم سالم است، برخاستم و دیگر ابداً پایم درد نداشت. به او گفتم: شما کجا هستید. 🌹 فرمود: من در همین قلعه هستم و دست خود را به اطراف گردانید. گفتم: پس من کجا خدمت شما برسم؟ ☀️ فرمود: تو آدرس مرا نخواهی دانست ولی من منزل شما را می‌دانم کجاست و آدرس مرا گفت و فرمود: هر وقت مقتضی باشد خود نزد تو خواهم آمد و سپس رفت. ✅در همین موقع رفقا رسیدند و گفتند: آقا عصایتان کو؟ من گفتم: آقایی نمد پوش را دریابید... ولی هر چه تفحص و جستجو کردند اثری از او نیافتند... 📒کتاب داستان هایی از ملاقات امام زمان عج ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌☀️ خادم حضرت شو👇 ‌‌ ‌‎‌☕️ @chay_hazrati ☕️ ╰┅═हई༻‌❤️༺ईह═┅╯
🌷 پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) : ✍ مَن خَرَجَ مِن ذُلِّ المَعصِيَةِ إلى عِزِّ الطّاعَةِ ، آنَسَهُ اللّهُ عَزَّ وجَلَّ بِغَيرِ أنيسٍ ، وأعانَهُ بِغَيرِ مالٍ . 👌 هر كس از خوارىِ گناه به سرفرازىِ طاعت در آيد ، خداوند عز و جل او را بى هيچ همدمى از دل تنگى به در مى آورد و بدون دادن مالى كمكش مى كند . 📖 کنز الفوائد ج 1 ص 135 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌☀️ خادم حضرت شو👇 ‌‌ ‌‎‌☕️ @chay_hazrati ☕️ ╰┅═हई༻‌❤️༺ईह═┅╯
امام على عليه السلام: آيا كسى هست كه پيش از فرا رسيدن مرگش، از خواب بيدار شود؟ أ لا مُنتَبِهٌ مِن رَقدَتِهِ قبلَ حينِ مَنِيَّتِهِ؟ غررالحكم حدیث2751 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌☀️ خادم حضرت شو👇 ‌‌ ‌‎‌☕️ @chay_hazrati ☕️ ╰┅═हई༻‌❤️༺ईह═┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسـین؟ +جانم؟ _روشـن کن بریــم🤓🛵 میـگن شـهدا جوونـی نکردن😁😐؟! ‌☀️ خادم حضرت شو👇 ‌‌ ‌‎‌☕️ @chay_hazrati ☕️ ╰┅═हई༻‌❤️༺ईह═┅╯
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️ به نیابت از اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن ‌☀️ خادم حضرت شو👇 ‌‌ ‌‎‌☕️ @chay_hazrati ☕️ ╰┅═हई༻‌❤️༺ईह═┅╯
1_1736100435.mp3
14.56M
📿"دعای عهد" 🎙 بجز وصالِ تو هیچ از خدا نخواسته‌ایم که حاجتی نتوان خواست از خدا جز تو 💚 ‌☀️ خادم حضرت شو👇 ‌‌ ‌‎‌☕️ @chay_hazrati ☕️ ╰┅═हई༻‌❤️༺ईह═┅╯
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 بیست ونه ✍دستی غرغرکنان پاهایم را گرفت و از زیر تخت بیرون کشید. باورم نمیشد با بهت به صورتش خیره شدم همان چشمان رنگی و صورت بور که حالا به لطفِ ته ریش بلندو طلائی اش، کمی آفتاب سوخته تر از همیشه نشان میداد. نگاه رویِ چهره ام چرخاند غم در چشمانش نشست حق داشت، این مرده ی متحرک چه شباهتی به سارایِ دانیال داشت محکم بغلم کرد آنقدر عمیق که صدای ترق ترق استخوانهایم را میشنیدم و من انقدر در شوک غرق بودم که نمیدانست باید بدوم فریاد بزنم یا ببوسمش دانیال، برادر من در یک نفسی ام قرار داشت و من رویِ ابرها، رقصِ باله را تمرین میکردم.. مرا از خودش دور کرد چشمانش خیس بود اما سعی کرد به رویم نیاورد که دیگر آن خواهر سابق نیستم چیه نکنه طلبکارم هستی میخوای بفرستم مناطق اشغالی، روشهایِ نوینِ مخفی شدن رو به بچه ها یاد بدی خدایی خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم اصلا اشک تو چشام حلقه زد وقتی لنگتو وسط اتاق دیدم. بعد میگم خنگِ داداشتی، بهت برمیخوره با لبخند به صورتش خیره ماندم کاش دنیا این لحظه ها را از فرصتِ زنده بودنم کم نمیکرد دوست داشتم او حرف بزند و من تماشا کنم از جوک هایِ بی مزه اش بگوید و من فقط تماشا کنم از خالی بندی هایِ مردانه اش بگوید و من باز هم فقط تماشایش کنم.. چقدر فرصت کم بود برایِ تماشایِ این تنها برادر طلبکارانه سری تکان داد چیه عین قورباغه زل زدی به من خوشگل، خوش تیپ ندیدی یا اینکه الان میخوای بگی که مثلا خیلی مظلومی و از این حرفا؟ بیخود تلاش نکن جواب نمیده من حسام نیستم که سرم شیره بمالی خدایی چه بلایی سر اون بخت برگشته آوردی که از وقتی پاشو گذاشت سوریه دنبال شهادته روزی سه بار میره تو تیرس دشمن وایمیسته میگه داعش بیا منو بکش خندیدم، بلند.. خودِ خودِ دیوانه اش بود بی هیچ تغییری اما دلم لرزید، کاش بی قرارِ حسام نبودم یک دل سیرخواهرانه براندازش کردم بوسیدم ، بوییدم و قربان صدقه اش رفتم. خدا کند که امروز هیچ وقت تمام نشود پرسیدم چرا اینطور وارد خانه شد و او با شیطت جواب دادبابا خواستم عین تو فیلما سوپرایزتون کنم اما نمیدونستم قرارِ گانگستر بازی دربیاری گفتم در میزنم بالاخره یکی میاد دم در وقتی دیدم کسی باز نمیکنه گفتم لابد نیستین دیگه، واسه همین با کلیدایی که حسام داده بود اومدم تو بعدم خواستم وسایلو تو اتاق بگذارم و برم دوش بگیرم که با هوش سرشارِ خنگترین خواهر دنیا مواجه شدم همین ولی خب شد نکشتیما راستی چرا انقدر ترسیده بودی آخه از ترسم گفتم، از وحشتم برایِ برگشتنِ افرادِ عثمان و اون شرم زده مرا به آغوش کشید و مطمئنم کرد که دیگر هیچ خطری تهدیدمان نمیکند.. 💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 . . . ⏪ ... @chay_hazrati ‌ 🌸 🌿🍂 🍃🌺🍂 💐🍃🌿🌸🍃🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 دعای زیبای شهید قدیر سرلک برای خودش و همه‌ی مردم 🔹 «خدا کنه این کنکور الهی رو، قبول شیم، هممون قبول شیم...» ‌☀️ خادم حضرت شو👇 ‌‌ ‌‎‌☕️ @chay_hazrati ☕️ ╰┅═हई༻‌❤️༺ईह═┅╯
🌷 شهید محمد ابراهیم همت: من را دوست دارم ولی نه آنقدر که آلوده اش شوم و خویشتن را گم و فراموش کنم. علی وار زیستن و علی وار شهید شدن، حسین وار زیستن و حسین وار شهید شدن را دوست می دارم. 📚کتاب طنین همت ‌☀️ خادم حضرت شو👇 ‌‌ ‌‎‌☕️ @chay_hazrati ☕️ ╰┅═हई༻‌❤️༺ईह═┅╯
یکی از رفتارهای شاهرخ که بقیه‌ی دوستان هم شاهد بودند، احترام بیش از حد به مادر بود. همه شاهد بودند که مادر ما بعضی وقت‌ها در جلوی جمع چیزی از شاهرخ می‌خواست و او هم سریع انجام می‌داد. مثلا، ما یک عمه داشتیم که در خیابان ایران، حوالی میدان شهدا، ساکن بود. این پیرزن خیلی کوچک و ضعیف و زمین‌گیر بود. مادر ما به شاهرخ توصیه کرده بود که هر هفته به او سر بزن و اگر شد او را به خانه‌ی ما بیار‌. شاهرخ همیشه به این توصیه گوش می‌کرد. یک بار شاهرخ عمه را روی دو دست خود گرفته بود! گویی یک نوزاد را در دست گرفته و به سمت خانه آمد تا حرف مادر را گوش کرده باشد! ‌☀️ خادم حضرت شو👇 ‌‌ ‌‎‌☕️ @chay_hazrati ☕️ ╰┅═हई༻‌❤️༺ईह═┅╯
6093091667751.mp3
5.02M
💐دوباره این شهر هوای کربلا گرفته صدقه سر شهیدا کوچه ها صفا گرفته 💠زمینه شهدایی 🎙برادر مصطفی اللهیاری ‌☀️ خادم حضرت شو👇 ‌‌ ‌‎‌☕️ @chay_hazrati ☕️ ╰┅═हई༻‌❤️༺ईह═┅╯