فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚧 مرز پایانی #مدارا با همسر
#استاد_عباسی_ولدی🎙
#عـاشقـانہشهـدا|♥️😍|
چَندساعَتبعدازعَــ💍ــقدبا هَمسرشرفتہبودندتویِاُتاق ...
برَاشونڪهچاییبُردمدیدمکتـاباشو گُذاشتهوسطداشتاززندگےائمہو حَضرتزهراسلاماللهعَلیهابراےِ هَمسرشمےگُفت
بهشگُفتم:براےخوندناینڪتابا فرصَتزیاده☺️
گُفتمادرجانلازمہ هَمــ😇ــسرمبا زندگیحَضرتزَهـــرا(س)آشنابشه... 😍
#خاطرهاےازسردارشهیدولیاللهچراغچی
.🌧.
روایت داریم براش که هرکه هنگام باریدن باران سوره تکاثر را بخواند ، وقتی آن را به پایان برد خداوند گناهانش را میآمرزد
| تفسیر البرهان ، ج ۵ ، ص ۷۴۳
.☔️🌳☔️.
🗣گفتھ بودي
عاشق باران پاییزي شدي☔️
واي من دارم
بھ باران هم حسودي میکنم!🙄
「 #حسین_اوتادی 」
#ادمین_عکس 📸
#چهجوریشدسرگرفت؟ ❣
#شهیدمدق 🌹
#برگآخر 📜
🎙به روایت همسر شهید
🌱روزیکه آمدند خاستگاری پدرم گفت :
نمی دانی چه خبره ، مادر و پدر منوچهر اومدن خاستگاری تو .
خودش نیامد .🙄
🌃پدرم از پنجره نگاه کرده بود ، منوچهر گوشه اتاق نماز میخواند .
☎️مادرم یک هفته فرصت خواست تا جواب بدهد .
من یک خاستگار پولدار تحصیل کرده داشتم .
ولی منوچهر تحصیلات نداشت ، تا دوم دبیرستان خوانده بود .
🔧بعدش رفته بود سر کار ، مکانیکی کار می کرد .
خانواده متوسطی داشت . حتی اجاره نشین بودند .
🔹هرکس می شنید میگفت تو دیونه ای . حتما میخوای بری تو یه اتاق هم زندگی کنی . کی این کار رو میکنه ؟
📆یک هفته شد یک ماه .
🙇♀منوچهر نگران بود . برای هردویمان این بلاتکلیفی سخت شده بود .
🔸باخانواده ام صحبت کردم . دایی هایم زیاد موافق نبودند .
گفتم اگر مخالفید با پدر میرم محضر ، عقد میکنیم .
خیالم از بابت او راحت بود .
📌به پدرم گفتم نمیخواهم مهریه ام بیشتر از یک جلد قرآن و یک شاخه نبات باشد .
👈اما به اصرار پدر ، برای اینکه فامیل حرفی نزنند به ۱۱۰ هزار تومان راضی شدم .
🧔پدر منوچهر مهریه ام را ۱۵۰ تومان کرد .
و عید قربان عقد کردیم . 🎉
@chejorishod ❣