🔻تا ریش سفید نشده کاری کنید.
🎤#امامخمینی رحمهالله:
🔸خیلی از چیزهاست که انسان را بیچاره کرده ... یکى از آنها، براى بعضى، همین #ریش و عمامه است! وقتى #عمامه کمى بزرگ شد و ریش بلند گردید، اگر مهذب نباشد از تحصیل باز مىماند؛ مقید مىگردد؛ مشکل است بتواند #نفس_اماره را زیر پا گذارد و پاى درس کسى حاضر شود.
🔹#شیخ_طوسى، علیه الرحمه، در سن ۵۲سالگى درس مىرفته است، در صورتى که در سن بین ۲۰ و ۳۰ بعضى از این کتابها را نوشته است! کتاب #تهذیب را گویا در همین سن و سال به رشته تحریر در آورده. و در ۵۲سالگى در حوزه درس مرحوم #سیدمرتضى، علیه الرحمه، حاضر مىشده که به آن مقام رسیده است.
🔸خدا نکند پیش از کسب ملکات فاضله و تقویت قواى #روحانى، ریش انسان کمى سفید و عمامه بزرگ گردد، که از استفاده هاى علمى و معنوى و از تمام برکات باز مىماند. تا ریش #سفید نشده کارى کنید؛ تا مورد توجه مردم قرار نگرفتهاید #فکرى به حال خود نمایید.
🔹خدا نکند انسان پیش از آنکه خود را بسازد، جامعه به او روى آورد و در میان مردم نفوذ و #شخصیتى پیدا کند که خود را مى بازد؛ خود را گم میکند. قبل از آنکه #عنان اختیار از کف شما ربوده شود خود را بسازید و اصلاح کنید.
🔸طورى نباشد که پس از #۷۰سال وقتى نامه عمل شما را باز کنند ببینند، العیاذ باللّه، ۷۰سال از خداوند عزّوجلّ #دور شدهاید.
🔰 کانال چرا طلبگی؟!
https://eitaa.com/cheratalabegi
🔻 بچهها چه گناهی دارند ...!
🎤#آیتالله_بهجت رحمهالله:
🔸در تهران استاد روحانیای بود که #لُمعَتین را تدریس میکرد، مطلع شد که گاهی از یکی از طلاب که از لحاظ درس خیلی عالی نبود، کارهایی نسبتاً #خارقالعاده دیده میشود.
🔹روزی چاقوی استاد (برای تیز کردن قلم) گم میشود، هر چه میگردد آن را پیدا نمیکند، نسبت به بچهها و خانواده #عصبانی میشود ...
🔸روزی آن شاگرد بعد از درس به استاد میگوید: آقا، چاقویتان را در جیب جلیقه کهنه خود گذاشتهاید. بچه ها چه گناهی دارند! آقا تعجب میکند؛ یقین میکند که او با (#اولیای_خدا) سر و کار دارد.
🔹روزی بعد از درس به او میگوید: آقای عزیز، مسلم است که شما با جایی ارتباط دارید، به من بگویید خدمت آقا #امامزمان(عج) مشرف میشويد؟
🔸استاد اصرار میکند و شاگرد ناچار میشود جریان #تشرف خود خدمت آقا را به او بگوید. استاد میگوید: عزیزم، این بار وقتی مشرف شدید، سلام بنده را برسانید و بگویید: اگر صلاح میدانند چند دقیقهای اجازه تشرف به حقیر بدهند.
🔹مدتی میگذرد و آقای طلبه چیزی نمیگوید و آقای استاد هم از ترس اینکه نکند جواب، #منفی باشد جرأت نمیکند از او سؤال کند ... روزی به وی میگوید: آقای عزیز، از عرض پیام من خبری نشد؟ خجالت نکش آنچه فرمودهاند به حقیر بگویید.
🔸آن طلبه با نهایت ناراحتی میگوید: آقا فرمود: لازم نیست ما چند دقیقه به شما وقت ملاقات بدهیم، شما #تهذیب نفس کنید من خودم نزد شما میآیم.
📚سایت تبیان؛ يکشنبه ۱۳۸۹/۰۲/۲۶
🔰 چرا طلبگی؟!
https://eitaa.com/joinchat/882966946C4b9be7b82c