🔻 بچهها چه گناهی دارند ...!
🎤#آیتالله_بهجت رحمهالله:
🔸در تهران استاد روحانیای بود که #لُمعَتین را تدریس میکرد، مطلع شد که گاهی از یکی از طلاب که از لحاظ درس خیلی عالی نبود، کارهایی نسبتاً #خارقالعاده دیده میشود.
🔹روزی چاقوی استاد (برای تیز کردن قلم) گم میشود، هر چه میگردد آن را پیدا نمیکند، نسبت به بچهها و خانواده #عصبانی میشود ...
🔸روزی آن شاگرد بعد از درس به استاد میگوید: آقا، چاقویتان را در جیب جلیقه کهنه خود گذاشتهاید. بچه ها چه گناهی دارند! آقا تعجب میکند؛ یقین میکند که او با (#اولیای_خدا) سر و کار دارد.
🔹روزی بعد از درس به او میگوید: آقای عزیز، مسلم است که شما با جایی ارتباط دارید، به من بگویید خدمت آقا #امامزمان(عج) مشرف میشويد؟
🔸استاد اصرار میکند و شاگرد ناچار میشود جریان #تشرف خود خدمت آقا را به او بگوید. استاد میگوید: عزیزم، این بار وقتی مشرف شدید، سلام بنده را برسانید و بگویید: اگر صلاح میدانند چند دقیقهای اجازه تشرف به حقیر بدهند.
🔹مدتی میگذرد و آقای طلبه چیزی نمیگوید و آقای استاد هم از ترس اینکه نکند جواب، #منفی باشد جرأت نمیکند از او سؤال کند ... روزی به وی میگوید: آقای عزیز، از عرض پیام من خبری نشد؟ خجالت نکش آنچه فرمودهاند به حقیر بگویید.
🔸آن طلبه با نهایت ناراحتی میگوید: آقا فرمود: لازم نیست ما چند دقیقه به شما وقت ملاقات بدهیم، شما #تهذیب نفس کنید من خودم نزد شما میآیم.
📚سایت تبیان؛ يکشنبه ۱۳۸۹/۰۲/۲۶
🔰 چرا طلبگی؟!
https://eitaa.com/joinchat/882966946C4b9be7b82c