eitaa logo
چـِریٖـکـ رُمـٰانـْ📓🇵🇸
606 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.1هزار ویدیو
6 فایل
رمان های من، ساجده:))) #رمان_فرمانده_بداخلاق💦🌧 #رمان_آن‌سوی‌مرزهای‌عاشقی🌹🤍 تحت فعالیت نویسنده💚🍀 ناشناسمون شنوای حرفاتون🙃 https://daigo.ir/secret/5781282319 منم اینجام🥲: @mottaham_13 |کپی از رمان ها ممنوع، سایر موارد آزاد| تولد: ¹⁴⁰²/¹/⁹
مشاهده در ایتا
دانلود
‹﹉﹉﹉••🌧💦🌧••﹉﹉﹉› : حرفم را قطع میکند: ـ یعنی حامد حقته بزنم تو سرت الان؟! کلافه نگاهش میکنم: ـ اخه چرا؟ یعنی من حق ندارم که بخوام اعصابم اروم باشه؟ من دلم نمیخواد خرجمو مامان یا حمید بدن! خب درک کنید لازمه که یه کاری پیدا کنم!! با اخم نگاهم میکند: ـ خوبه هیچی تو زندگیت کم نداری! وضع مالی که خوبه، مادرت هواتو داره، خواهرت هم همین طور! برادرت هم نگرانته و براش مهمی! چه نیازی داری که خودت کار کنی؟؟ دستی به چشمانم میکشم: ـ همه اینا که میگید درسته ولی هزار بار گفتم نمیخوام منت کسی رو سرم باشه! که هی چپ بره راست بیاد بگه فلان چیزو از صدقه سر من داری، اگه وضعت اینجوریه به خاطر منه و این همه حرف مزخرف دیگه! نفس عمیقی میکشد: ـ لابد اینم به مادرت نگفتی! اره؟ به قلم s.z.m (‌حࢪام‌)‼️ ❌ خوندن بدون عضویت راضی نیستم⛔☝🏻 هر گونه کپی پیگرد قانونی و الهی دارد🤝🏻 ‹﹉﹉﹉••🌧💦🌧••﹉﹉﹉›