eitaa logo
"چشمک"
1هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
455 ویدیو
2 فایل
کپی؟ حلاله؛فقط صلوات یادت نره رگباری کپی نشه بعد دو یه بار کپی یه فور هم بزنید یکی از پیام های کانال رو... تولد کانال ۱۴۰۲/۳/7 اگر کاری داشتی..
مشاهده در ایتا
دانلود
می‌شود مـارا دعا کنید؟ بخدا کـه دلمان گیر دنیا افتاده شما که رهایـی؛ به فکر فرزندانت بـاش..
بعدِ‌شهادت اومدتوۍخوابم‌گفت‌: اگہ‌مےخوایید‌بچه‌هاتون مثل من‌‌بشن‌ بهشون تاکید‌کنید نمازاول‌‌وقت وزیارت عاشورا هرشب‌شون ترک نشه!
یـك ‌یـٰا حسیـن‌ گفـتـم‌ و غمھـٰا همه ‌از یادم‌ رفت . . همه دلخوشـے ما‌ زجھٰان ‌اسـت‌ حسیـن . .♥️!' ‌‌‌💘˹➜˼‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌ یه تصویرسازیِ قشنگ از روز ظهور😍: عجب روزی بود! همه غافلگیر شدیم. ما در خانه بودیم. پدر خواب بود، مادر در آشپزخانه مشغول پخت و پز، من و برادر کوچکم سر کنترل تلویزیون جر‌ّ و ‌بحث میکردیم! که ناگهان آن صدای عجیب و دلنشین در خانه پیچید، آیه ای از قرآن. به خیال اینکه شاید صدا از بیرون آمده، پنجره را باز کردم و دیدم که صدا در خیابان نیز به وضوح می آید صدایت اشنا و پر‌رنج بود؛ پدرم بی درنگ از خواب پرید، مادرم با کفـگیر، به زمین تکیه داده بود، من و برادرم کنترل را به کناری پرت کردیم و سراپا گوش شدیم، اصلاً مجری تلویزیون و مهمانان آن هم از جای خود بلند شده بودند و با دهانی باز و چشمانی متعجب، آسمان را ور‌انداز می کردند. و تو خود را معرفی کردی: « ای اهل عالم! من بقیه‌الله و حجت و جانشین خداوند روی زمینم...» باورمان نمی‌شد.‌ آن‌جا بود که گل از گل‌مان شکفت و زیر لب سلام دادیم: «السلام علیک یا بقیه‌‌الله فی ارضه» بعد با طنین محمدی ات ما را خواستی: «...در حقّ ما از خدا بترسید و ما را خوار نسازید، یاری‌مان کنید که خداوند شما را یاری کند. امروز از هر مسلمانی یاری می طلبم» ..وصف نشدنی است. در پوست خود نمی گنجیدیم. پدرم همان پایین تخت به سجده شکر افتاد. مادرم سرش روی زانو بود و های های گریه میکرد و من و برادرم به خیابان دویدیم! خودت دیدی که کوچه و خیابان غلغله بود! مردم مثل مورچه هایی که خانه هایشان اسیر سیلاب شده بیرون میریختند، یکی دکمه پیراهنش را بین راه می‌بست، دیگری گِرِه روسری اش را میان کوچه محکم میکرد، عده ای زیر‌ بغل پیرزنی ناراحت را که پایه عصایش بخاطر عجله شکسته بود گرفته بودند و دیدی آن کودکی که به عشق تو کفشهای پدرش را با عجله پوشیده بود و هی می افتاد! مردمی که روزی از سلام کردن به یکدیگر اکراه داشتند، خندان به هم تبریک میگفتند. قنادی رایگان شیرینی پخش میکرد و دم گل‌فروشی سر خیابان، مردم صف بسته بودند برای خرید گل ولو یک شاخه برای تهنیت به گل نرگس! ماشینها بوق‌زنان و بانوان کِـل‌کشان و گلاب پاشان، پشت سر جمعیت عظیمی از جوانان به راه افتادند. جوانانی که دست می افشاندند و با شور میخواندند: «صلّ علی محمد *** حضرت مهدی آمد» خیلی از نگاه‌ها به ویترین یک تلویزیون‌ فروشی در آن سوی خیابان دوخته شده بود تا اولین تصویر جمال زیبایت، مخابره جهانی شود. نذر ۳۱۳ صلوات کردم مبادا اَجنبی چشم زخمت بزند. وقتی چهره دلربایت به قاب تلویزیون آمد، شیشه مغازه غرق بوسه شد. یکی بلندبلند صلوات میفرستاد، دیگری قسم می‌خورد که تو را قبلاً در محله‌شان دیده وخیلی‌ها اشک‌هایشان را با آستین پاک می‌کردند تا یک دل سیر تماشایت کنند. در این مدت که علائم پیش از ظهور یکی پس از دیگری نمایان می‌شد، دل شیعیانت مثل سیر‌و‌سرکه میجوشید اما کسی فکر نمیکرد به این زودی‌ها ببـیندت. راست گفت جدّت رسول خدا که فرمود:« مَثَلِ ظهور مهدی، مَثَلِ برپایی قیامت است. مهدی نمی آيد مگر ناگهاني" قسم میخورم این اثرِ دعای توست که تا کنون ما زیر عَلَم شما مانده ایم.
مادرش خوابش را دید در خواب به مادر گفت: برای زمینه سازی ظهور امام زمان (عج)، تنها شعاردادن کافی نیست باید حرکت کرد و در عمل، ارادت خود را نشان دهید. (محمدحسن)🌻✨ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
35.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌿' . . . مراقب اعمالمون باشیم!
یه چند نفر میرند اینور ادمین ذوق کنه؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زندگی اگر آسان بود باگریه شروع نمی شد........ برای خواسته هات تلاش کن تا طلاش کنی 🔥 توکل به خدا شروع کن و ناراحت امروزت نباش چون فردا خیلی زود تر میرسه❤️ امیدتو ازدست نده😊
چجوری از دنیـا دل کَندی؟! انتخابــ کردم ! چی رو ؟! بین آخرت و دنیا ، یکـی و دیگری ! 🌸
از سن ۱۰ سالگی تا لحظه ی شهادت در تمام فراز و نشیب های سیاسی و نظامی، هرگز نمازش ترک نشد. 🌿✨روزی از یک سفر طولانی و خسته کننده به منزل برگشت و پس از استراحت مختصر، شب فرا رسید. 🌿✨ابراهیم آن شب را با همه ی خستگی هایش تا پاسی از شب ، به نماز و نیایش ایستاد و وقتی مادرش به او گفت: کمی استراحت کن، 🌿✨ گفت: مادر! حال عجیبی داشتم. ای کاش به سراغم نمی آمدی و آن حالت زیبای روحانی را از من نمی گرفتی.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبت های شهیدحاج قاسم سلیمانی در وصف شهیدمحمدحسین یوسف الهی..✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بزرگۍ‌میگفٺ↓ تڪیه‌ڪن‌به‌شہـداء' شہـداتڪیه‌شان‌خداسټ؛✨ اصلا‌ڪنارگـݪ‌بشینےبوۍگل‌میگیرے' پس‌گݪستان‌ڪن‌زندگیټ را‌با‌یادشہـدآ🌹
هَمیـن‌چآدرےڪِہ‌برسَـرتُوسـت، دَر‌ڪَربلا،حتّـۍبا‌سَخـت‌گیرےهـٰاے یَزیـد‌،از‌سَـر‌زیـنَـبۜ‌نیوفـتـٰاد پَـس‌اَز‌امـٰانـت‌زَهـرا‌ۜحفاظَـت‌ڪُنシ🤍!'
_
🕊خداوندا به حق این شب عزیز قدر 🕊به حق خط خط قرآن 🖤پاکی در این شبها نازل کردی 🕊به حق شبهای پر خیروبرکت قدر و 🖤به حق روح پاک محمدمصطفی(ص) 🕊هیچ خانه ایی غم دار 🖤هیچ مادری داغ دیده 🕊هیچ پدری شرمنده 🖤هیچ محتاجی ستم دیده 🕊هیچ بیماری درد دیده 🖤هیچ چشمی اشکبار 🕊هیچ دستی محتاج 🖤هیچ دلی شکسته و 🕊هیچ خانه ایی بی نعمتت نباشه 🕊الهی آمین یا رب العالمین🕊
هدایت شده از مسابقه
⚜ سلام دوست عزیز ⚜ ✅ این یه کانال عطره ☺️ 😊 که میتونی هر عطری که دلت بخواد توش پیداش کنی 😉 اما با قیمت مناسب و با کیفیت 😍 اگر توام دنبال یک عطر خوب هستی این کانال برای توئه 🤗 راستی الان هم ی مسابقه گذاشتیم براتون با هدایایی جالب 👏🤩 پس خیلی سریع عضو کانال شو تا از دوستات عقب نمونی 🏃‍♂ 🎀 بزن رو لینک زیر تا عضو بشی 🎀 کد 02 https://eitaa.com/rozsefeid
🏴 چادرش‌را‌بتکان‌روزی‌ما‌را‌برسان وسط‌روضهٔ‌امام‌حسن علیه‌السلام آنجا که مادر زمین خورد وقتی آقا چادر خاکی مادر را میتکاند💔 تازه فهمیدم روزی رسان فاطمی.. چادرتکان حضرت زهرا....... امام حسن مجتباست از این به بعد شعر رو این طور میخونم: چادرش‌را‌بتکان‌روزی‌ما‌را‌برسان
مادر جان ما رو تو دنیا هیچکی نخواست....شما می‌دونی خودت مادر...هوای دلامون رو خودتون داشته باشید 😭😭😭😭 مادر دلامون بدجوری شکسته🥀💔❤️‍🔥
حضرٺ‌مـآدر! دستم را‌ به‌ پرچمت‌ میگیرم شبیه رزمنده‌هـا.. که دلشـٰان‌ گرم‌ بود‌ به‌ سربند‌ یـٰازهرا‹س› +گرمای دست‌ مـٰادر‌ گرم‌ میکند‌ یخِ‌ دنیـٰا را... -الحمدالله‌که‌ مادرمی
مادر که نباشد ، نظم خانه به هم می‌ریزد .. علی در نجف ؛ حسن در بقیع ؛ حسین در کربلا ؛ زینب در دمشق ؛