eitaa logo
چشمه جاری
520 دنبال‌کننده
741 عکس
146 ویدیو
3 فایل
جرعه‌ای از چشمه جاری آثار استاد علی صفایی ارتباط با ادمین ✍️ @davood_mahdavi
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷 شايد خيال كنى كه امام حسن و امام حسين علیهما السلام دو سياست داشتند و يا از بى‏ سياستى و سياست برخوردار بودند يكى دنيا طلب، زن دوست و راحت طلب بود و حلم و بخشش را داشت و ديگرى سركش و عاصى و بى‏ باك بود و شجاعت و حماسه را به همراه مى‏ كشيد. 🔷 شايد خيال كنى «همانطور كه تبليغات اموى و دسيسه‏ هاى معاويه از امام على و امام حسن تصوير مى‏ كشد» كه اگر امام حسين در هنگام خلافت مجتبى بود وضع به گونه ‏اى ديگر مى‏ شد و با معاويه درگير مى‏ شدند و خط صلح و سازش شكل نمى ‏گرفت. 🔷 و آتش حماسه و شور حسينى، حركت علوى را جان مى‏ داد و كار به ذلت نمى‏ كشيد. شايد در ميان امواج تبليغات به اين طرف‏ها روى بياورى همان طور كه محققين زيادى، گرفتار شدند و بى ‏لياقتى امام مجتبى را با هزار زبان و كنايه و تصريح، گوشزد نمودند. 🔷 ولى حق اين است كه امام حسين بعد از امام حسن دوازده سال با معاويه هم دوره بود و امامت را به عهده داشت ولى تا معاويه مزاحم نشد امام حسين كارى نكرد. 🔷 پس از معاويه باز اين يزيد بود كه شروع كرد و امام حسين را از مدينه مجبور به خروج كرد و در مكه برنامه قتلش را داشت. حق اين است كه امام حسن و امام حسين هر دو يك هدف حكومتى و يك نوع حكومت را داشتند و مادام كه در شرايط مشابه قرار مى‏ گرفتند يك نوع برخورد داشتند. 🔷 اما آنجا كه شرايط دگرگون مى‏ شد و هجوم دشمن آغاز مى ‏شد، هيچكدام از اهدافشان دست نمى‏ كشيدند، همانطور كه با دست بريده نمى‏ جنگيدند، تا مى‏ توانستند كنار مى‏ كشيدند و اگر محاصره مى‏ شدند استقامت مى ‏نمودند و در آخر كار هم مرگ سرخ را مثل عسل گوارا مى‏ نوشيدند. 🔷 و اين توجه را هم داشتند كه همراه اسارت كاروانشان، تبليغات دروغ چندين ساله معاويه و يزيد را در هم بشكنند و حتّى شام يزيد را خراب كنند و يزيد را به عزادارى بكشانند و تا آنجا پيش بروند كه در هنگام هجوم يزيد به مدينه كه از همه بيعت بر بندگى و حق فروش آن‏ها مى‏ گرفت از امام سجاد بيعت برادرى بگيرد و حشمت نگه دارد. 📚 تقیّه، ص ۱۹۷ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
۱۲ مرداد ۱۴۰۲
🔶 آقایی تعریف کرد که یک بار شهید محسن حق بین نزد استاد صفایی آمده و گفته بود: چگونه است که وقتی نزد دیگران هستیم، از ما تعریف می کنند و به‌به و چه‌چه می‌گویند!. اما وقتی که نزد شما می‌آییم، خود را بدهکار هم می‌بینیم و کوله باری از گناه بر دوش خود احساس می‌کنیم⁉️ 🔶 استاد فرمود: گاهی می‌خواهی ماشین را بفروشی در اینجا پیوسته تعریف می‌کنی که تازه رنگ زده‌ام. فلان قطعه‌اش را عوض کرده‌ام و... ولی وقتی می‌خواهی سفر کنی، از عیب احتمالی هم نمی‌گذری. 🔶 در تعبیر دیگر می گفت: گاهی می‌خواهی پیش دکتر بروی، آن وقت مرض‌های احتمالی را هم می‌گویی؛ چرا که قصد تو درمان است. 🔶 ما نمی‌خواهیم خودنمایی و خودفروشی کنیم، تعریف و تمجید با مقصد تربیت و خودسازی، هماهنگ نیست. 📚 مشهور آسمان، ص ۴۷ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
۱۴ مرداد ۱۴۰۲
✅👈 خودسازی یا خودفروشی 🔶 امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید:«رَحِمَ اَللَّهُ مَنْ أَهْدَى إِلَيَّ عُيُوبِی». رحمت خدا بر کسی که عیوبم را به من هدیه می‌دهد. 🔶 چون من که می خواهم خودسازی کنم، نه خودفروشی، باید بدانم چه کم دارم تا آن را تأمین کنم. 🔶 وقتی نمی‌دانم کدام لوله در خانه‌ام ترکیده، می‌توانم درستش کنم؟ اگر کسی آن لوله را نشانم بدهد، آیا زیر گوشش می‌زنم.؟ 🔶 اگر از اینکه عیبمان را به ما بگویند ناراحت می‌شویم، به این دلیل است که می خواهیم خودمان را نشان بدهیم؛ خودفروشیم، نه خودساز. 📚 جمع‌ها و حاصل جمع‌ها، ص ۱۴۶ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
۱۵ مرداد ۱۴۰۲
🔷 کسی که می‌خواهد ماشینش را بفروشد، دوست ندارد کاپوت ماشینش را بالا بزنند و عیوبش را ببینند؛ بلکه ظاهرش را رنگ می‌کند، داخلش هم هر چه هست باشد؛ چون می‌خواهد آن را رد کند. 🔷 اما اگر کسی بخواهد با یک ماشین سفر کند، آن را پیش مکانیک، باتری‌ساز و... می‌برد، ماشین را زیر و رو می‌کند تا عیوبش در بیاید و در راه نماند. 🔷 انسانی هم که می‌خواهد خودفروشی کند، عیب‌هایش را می‌پوشاند؛ ولی کسی که می‌خواهد خودسازی کند، از رفیقش یا از هر کس دیگر، می‌خواهد کمبودهای وجودی او را نشانش دهد. 🔷 وقتی دکتر می‌رویم، آیا دوست داریم دکتر به ما بگوید: چه موهای قشنگی یا چه چشم قشنگی داری؟ اگر این را بگوید، زیر گوشش می‌زنیم که به من بگو چه کم دارم؟ 🔷 اینجا برای عکاسی نیامده‌ام؛ آمده‌ام کنترلم کنی، ضربه بزنی تا ببینم اعصابم چقدر قدرت دارد، چشمم چقدر نور دارد، گوشم چقدر شنوایی دارد، دستم چقدر توانایی دارد. می‌خواهم کنترلم کنی تا اگر ضعفی دارم، روی آن کار کنم تا برطرف شود. 🔷 با این دید، بلاها و انتقادها و فشارهای رفقا در جمع‌ها، انسان را نه تنها خسته نمی‌کند، که اصلاً برایش هدیه است. 📚 جمع‌ها و حاصل جمع‌ها، ص ۱۴۵ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
۱۶ مرداد ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅👈 امام حسین علیه‌السلام ضرری نکرده، ما محرومیم. 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
۱۸ مرداد ۱۴۰۲
✅👈 قَتیلُ العَبَرات 💠 خدایا! به حق حسین، به حق اصحاب حسین، ما را همراه این کاروان نگه دار. کمک کن که در این سفینه سوار شویم و از آن بیرون نیفتیم. کمک کن امواج فتنه، ما را با خودش نبرد. 💠 نکند ما غربت حسین را ببینیم و چشم ببندیم! کمک کن از آنهایی نباشیم که فقط با اشکمان ولی‌مان را یاری می‌کنیم. در لحظه‌ای که به ما احتیاج است، در لحظه‌ای که به حضور ما، به تحمّل ما، به اقدام ما، حداقل به فریاد ما احتیاج است، نکند آنجا فقط با اشک نظاره کنیم. 💠 نکند مثل شیعیان ابوسفیان باشیم که ریختن خون حسین را می‌دیدند و فقط بر او اشک می‌ریختند و آستینی بالا نمی‌زدند. 💠 از آنهایی نباشیم که پیوندشان با حسین، پیوند اشک است؛ که حسین «قَتیلُ العَبَرة» است! حسین کشته همین اشک‌هاست! 💠 شاید یکی از تفسیرهای این جمله، همین باشد که آنهایی که حسین را می‌کشتند، بر حسین گریه می‌کردند. 💠 حتی آنهایی که خنجر و شمشیرشان را به گلوی حسین آب زدند، همان‌هایی که جرئت کردند بر سینه سرّالله بنشینند، همان‌هایی که با دستشان محاسن حسین را گرفتند و با جرئتشان گلوی حسین را بریدند، همان‌ها هم لرزیدند و رنگشان دگرگون شد؛ همان‌ها هم متأثر شدند. 💠 آن طوفان، آن طوفانی که از سرزمین کربلا بلند شد، طوفانی نیست که کسی را تکان ندهد و آرام بگذارد. 📚 خون خدا، ص ۱٠٠ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
۱۹ مرداد ۱۴۰۲
۲۱ مرداد ۱۴۰۲
✅👈 حاج آقا حیدری 💠 روزی یکی از چهره‌های مشهور روحانی، پولی قابل توجّه نزد استاد صفایی رحمة الله علیه آورد. 💠 و چنین عنوان کرد که: این پول را برخی از خیّرین از بزرگان داده‌اند که به مصرف خوب برسد و من فکر کردم شما یکی از همین جاها باشید. 💠 حاج شیخ که همیشه در مقام آموزش بود و برایش افراد مطرح نبودند، به پولها اعتنایی نکردند. 💠 و گفتند: آقای...«من از کوزه‌های شکسته آب نمی‌گیرم، من از چشمه آب می‌گیرم» و سرش را لحظه‌ای به آسمان دوخت. 💠 آن آقا چند دقیقه‌ای مبهوت نشست و سپس متأثر از این بلندی طبع برخاست و رفت. 📚 مشهور آسمان، ص ۱۷۵ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
۲۵ مرداد ۱۴۰۲
✅👈 تکلیف و تأمین 🎤👈 حاج آقا حیدری 🔷 یکی از دانشجویان دانشگاه اصفهان برای طلبگی آمده بود و می‌خواست درس‌ها را شروع کند. اما چون قدری از مسائل معیشتی نگران بود، پرسید: استاد با مشکل تأمین معاش چه کنیم؟ 🔷 استاد پاسخ داد:«آنها که تکلیف خدا را به دوش گرفته‌اند تأمین هستند». و اشک‌‌هایش جاری شد. 🔷 فرد مذکور می گفت: این حرف که استاد با یقین مطرح کردند، چنان در زوایای دل و ذهنم نشست که روزی برای سخنرانی به اصفهان دعوت شدم. پولی در بساطم نبود، سر جاده ایستادم و اولین اتوبوس که ندا داد اصفهان، سوار شدم. 🔷 چند کیلومتر که طی شد، شاگرد راننده شروع به جمع‌آوری کرایه‌ها کرد. به صندلی ما رسید و از مسافر بغل من نیز کرایه را گرفت و من ساکت بودم و او هم گذشت. 🔷 با خودم گفتم: به قول استاد:«راه حق با پای باطل طی نمی شود» پس بگذار به شاگرد راننده بگویم که کرایه نداده‌ام. 🔷 هنگامی که شاگرد راننده از آخر اتوبوس بازمی‌گشت، دستش را گرفتم و آهسته در گوشش گفتم: آقا من کرایه ندادم و شما هم نگرفتید. گفت: نذری داشتم که از یک نفر کرایه نگیرم، می‌خواهم از تو نگیرم، بد است؟ 🔷 چنان به آیه:«وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَ مَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»، یقین پیدا کردم که برای همیشه آرام شدم. 📚 مشهور آسمان، ص ۱۷۳ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
۲۷ مرداد ۱۴۰۲
✅👈 استاد صفایی رحمة الله علیه 🔶 برخی شب‌ها که دیر وقت بود و از جایی برمی‌گشتیم، مغازه‌هایی نزدیک حرم یا در جاده باز بودند. 🔶 پدرم می‌گفت: ببین اینها برای مقداری پول ناچیز بیدارند؛ در حالی که خداوند متعال با نماز شب چه غنایی می بخشد و ما تنبلی می‌کنیم. 📚 مشهور آسمان، ص ۱۳۶ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
۲۸ مرداد ۱۴۰۲
✅👈 خداوند بنده سحرخیز را در آخرت شگفت زده می کند. 🎤👈 آیت‌الله میرزا جواد ملکی تبربزی 🔶️ رواياتی که از آل محمد صلی الله عليه و آله و سلم در فضيلت سحرخيزی و نماز شب رسيده است عقل ها را حيران می کند و از بس که آن فضيلت بزرگ و زياد است باور کردنش مشکل به نظر می آيد. 📚 رساله لقاءالله، ص ۱۶۱ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
۲۸ مرداد ۱۴۰۲
✅👈 امتحان عابد 🔶 مرحوم شيخ بهايى در كتاب نان و حلوايش مى‏گويد كه: در كوه‏هاى «جبل عامل» عابدى زندگى مى‏كرد. مدت‏ها بر او گذشت. غذايى برايش مى‏آمد، نانى برايش مى‏رسيد، زندگى‏اش مى‏گذشت. 🔶 چند روزى امتحانش شروع شد. غذايش نيامد. روز بعد هم نيامد. دو سه روز گذشت چيزى پيدا نكرد. از شدت گرسنگى از كوه پايين آمد. 🔶 مى‏گويند: پايين آن كوه جبل عامل، آتش پرستى بود. به او روى آورد. به او نان و امكانى داد. چند تا نان گرفت و خورد. 🔶 سگى آنجا بود. به او حمله كرد. از ترس سگ، همه‏ى نان‏ها را داد و سگ بلعيد. باز به او حمله كرد. گفت: من ديگر چيزى ندارم، چه سگ بدى هستى. 🔶 گفت: نه، تو بدى. من سال‏هاست اينجا مانده‏ام. ماه‏ها مرا فراموش مى‏كنند، من به سراغ دشمن آنها نمى‏روم. به تو سه روز نان ندادند با دشمن آنها مى‏خورى؟! 🔶 اينها تمثيل است. افسانه‏اش عين اين حقيقت است كه:«ما به خاطر كم‏ها از خدا مى‏بُرّيم‏». 📚 آیه‌های سبز، ص ۱٠۵ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
۳۰ مرداد ۱۴۰۲