فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️قسمت ۲۹ برنامه تلویزیونی مصیر
✴️ اولین قسمت از مجموعه برنامهٔ استاد علی صفایی حائری
▫️با موضوعِ «تعلیم و تربیت در اندیشه مرحوم استاد صفایی»
👤 با حضور حجةالاسلام سید عباس لاجوردی، مسئول موسسه لیلة القدر
➖ تربیت انسانِ آزاد
➖ انسانِ آزاد چه کسی است؟
➖ طرح کلی دین
➖ حجاب میوهٔ شناخت
🗓 یکشنبه ۱۳ مهر، ساعت ۲۱
📺 شبکه چهار سیما
🆔👉 @cheshmeyejarie
✴️ كبر از كجا شروع مى شود؟ هنگامى كه خيال كنى آنچه به تو داده اند ملاك افتخار توست، تو بزرگى؛ يعنى چيزهايى در خود تو بوده و بايد همه چيز به تو وابسته باشد.
✴️ اما اگر بدانى كه فقيرى و نعمتهايى را هم كه داده اند، مسئوليت مى خواهند، اينجا نعمتها از حق بريده نشده و به تو هم برنگشته است.
✴️ نعمتها مال اوست و به او هم بر مى گردد و تو تنها حاملى هستى كه بايد اين بار امانت را به جاى خود برگردانى، اين است كه ديگر كبرى نمى ماند.
📕 روش برداشت از نهج البلاغه، ص 95
🆔👉 @cheshmeyejarie
🔷 «فَإِنَّ اللَّهَ شاكِرٌ عَليمٌ». خدا اگر نمى دهد به خاطر اين است كه دادن هايش ما را تلف مى كند.
🔷 اما اگر داده ها را در مسير به جريان انداختيم، ديگر كوتاهى نمى كند، سپاس مى گويد، از آنچه كه سپاس او كرديم. و اضافه مى كند به آنچه كه در مسير، مصرفش كرديم.
🔷 وقتى كه بنّاها، آجرها را در جاى خودش كار گذاشتند، سپاسى كه از آنهاست اين است كه آجرهاى ديگر را به دستش بدهند.
🔷 در آن لحظه اى كه هنوز آجر قبل در دستان اوست، آجرهاى بعدى، جز اينكه بار او را سنگين كند، جز اينكه كمر او را خم كند، چه نتيجه اى مى تواند داشته باشد⁉️
🔷 ما بارى را به دوش گرفته ايم كه نه تنها بهره نبرده ايم، كه كمرمان را خرد كرده ايم. آگاهى هايى را با خودمان حمل كرده ايم، بدون اينكه از آن تغذيه كرده باشيم.
🔷 شناختهايى را انبار كرده ايم، بدون اينكه اين شناخت به احساس و عقيده اى گره خورده باشد. كتابهايى را به دوش كشيده ايم بدون اينكه از آنها بهره مند شده باشيم.
📚 حقیقت حج، ص 127
🆔👉 @cheshmeyejarie
✅ ما خيال مى كنيم همين كه چيزى نداشتيم تكليفى نداريم، در حالى كه انفاق، نه به ثروت، كه به توانايى ما بستگى دارد.
✅ جايى كه برادر من توان قرض ندارد و اعتبار ندارد، من كه توانايى دارم و اعتبارش را دارم، به قرض كردن سزاوارترم.
✅ او با اين قرض، كمرش مى شكند و فكرش مشغول مى شود، اما من كه وسيعتر و قوى ترم، نه كمرم مى شكند و نه فكرم مشغول مى شود، حداكثر از آبرويم مايه بگذارم.
✅ خوب! چه اشكالى دارد؟ مگر آبرو را براى چه مى خواهم؟ آبرويى كه كارى را از پيش نبرد و گرهى نگشايد، نبودنش بهتر.
📚 فقر و انفاق، ص 86
🆔👉 @cheshmeyejarie
💟 در قرض دادن، تو نمى توانى منّت بگذارى كه دست گيرنده، بالاتر از دست دهنده است؛ چرا كه تو در دست خدا مى گذارى: «يَدُ اللَّهِ فَوْقَ ايْدِيِهِمْ». و خداست كه صدقات را مى گيرد: «وَ يَأْخُذُ الصَّدَقاتِ».
💟 كسى كه به تو يك ميليون تومان داده، اگر بخواهى پنج تومان آن را به او بدهى، نمى گويى بيا، اين مال تو!
💟 به همين خاطر كسانى كه با فقير مصافحه مى كردند، دست خود را مى بوسيدند كه با دست خدا پيوند خورده اند. «وَ مَا تُقَدِّمُوا لانْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ».
💟 تو آن ثروتها، آن فناها را به بقاء تبديل كرده اى، پس منّت هم مى پذيرى كه مى دهى، نه اينكه منّت بگذارى
💟 چون چيزى كه تمام مى شد و از دست مى رفت، تو با قرض دادن آن را به دست آورده اى و نه تنها آن را به دست آورده اى كه بيشتر هم شده و اجر بزرگترى به همراه دارد: «هُوَ خَيْرَاً وَ أَعْظَمَ أَجْرَاً».
💟 پستانهايى كه از آنها شير دوشيده مى شود، شير زيادترى مى آورند و گند هم نمى گيرند، اما كسانى كه در خودشان مى مانند و مى پوسند و راكد مى شوند، نه زياد شده اند و نه پاك كه آلوده اند و تمام شدنى.
📚 حرکت، ص 205
🆔👉 @cheshmeyejarie
✅ هيچ وقت نهرها و جويبارها بر كشتزارها منّت نمى گذارند كه از ما سپاسگذارى كنيد، براى ما تواضع كنيد، اين ماييم كه شما را سيراب كرده ايم! بل منّت هم مى پذيرند.
✅ اگر كشتزارها نبودند، نهرها، آبى نمى ديدند و فقط زباله دانى مى شدند كه هر كس در آن كثافتى مى ريخت.
✅ در اين هستى، چشمه اى هست (اللَّه) و كشتزارهايى (نيازمندها) و نهرها و واسطه هايى (داراها)
✅ اگر اين كشتزارها نبودند، نهرها زباله دانى شيطان مى شدند و جايگاه امن او.
✅ اين كشتزارها هستند كه آبها را به خويش مى خوانند و نهرها و جويبارها را به طراوت مى رسانند و سنگريزه هايش را مى شويند.
📚 فقر و انفاق، ص 69
🆔👉 @cheshmeyejarie
♦️ «الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى أَسئَلُهُ فَيُعْطينى وَ إِنْ كْنُتَ بَخيلاً حينً يَسْتَقْرِضُنى». وقتى خدا از من قرض مى خواهد و از داده هاى خودش از من طلب مى كند، تا من به جريان بيفتم
♦️ و در جريان، بهره بدهم و بهره ببرم، بارور شوم و بارور كنم و همچون آبهاى راكد نگندم و همچون شير مانده در پستان، چرك و دمل نشوم.
♦️ من بخل مى ورزم و خيال مى كنم كه با دادن، كم مى شوم، در حالى كه پستانى را كه مى دوشى، رگ مى آيد و زياد مى شود و هنگامى كه رهايش كردى مى خشكد و حتى پيش از خشكيدن، چرك و دمل مى شود.
📚 بشنو از نی، ص 47
🆔👉 @cheshmeyejarie
🔶 گاهى انفاق، انفاق ايثار است. فداكارى و توجه به ديگران است.
🔶 و زير بناى اين انفاق، عشق وسيع و ملاك آن، ملاك احتياج زيادتر و يا ظرفيت كمتر است.
🔶 حضرت على علیه السلام مى بيند گرچه خودش سه شب غذا نخورده، اما هنوز طاقت دارد و اين فقير شايد از ضعف بميرد و يا اين كه در برابر فقر از پاى در آيد و به فسادها و خود فروشىها و رذالتها گرفتار شود و بر اثر ظرفيت و گنجايش كم، به بى دينى ها و جاسوسگرى ها روى بياورد و يا اين كه خودكشى كند.
🔶 در اينجاست كه ايثار مى كنند و ديگران را جلو مى اندازند و مقدم مى دارند، هر چند خود تنگدست و قحطى زده و گرفتار باشند.«يُؤْثِرُونَ عَلى انْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ».
📚 فقر و انفاق، ص 66
🆔👉 @cheshmeyejarie
✴️ استادم بارها مرا نصحيت مى كرد كه جايى خودم را گرو نگذارم و مطلع شده بود كه ضامن كسى شده ام.
✴️ اين روايت را تذكر دادند كه «الضِّمانَةُ غَرامَةٌ». ضمانت غرامت است، غصه است.
✴️ گفتم با توجه به همين مسئله اقدام كرده ام؛ چون بايد حساب كرد كه چه كسى غرامت را بهتر مى تواند تحمل كند. و چه كسى تواناتر است.
✴️ من اگر به اين خاطر به زندان هم بيفتم، هيچ باكم نمى شود و نظام كارم از هم نمى پاشد در حالى كه آن طرف چه بسا به جنون برسد و يا قبرستان نقب بزند. و يا شيرازه ى زندگيش از هم بپاشد.
📚 انتظار، ص 122
🆔👉 @cheshmeyejarie
♦️ تاجر پرشورى در مشهد از كارهايش مى گفت، كه چگونه با دست خالى توانسته است براى جبهه، قدمهايى بردارد.
♦️ و در ظرف يك ماه چندين گره بسته بگشايد و توانسته با همكارى و جمع شدن، به رقمهاى بزرگ برسد.
♦️ ديدم نبايد بماند. و در همين حد توقّف كند. اين نكته را مطرح کردم، كه اين حركت را مى توانى از دو زاويه نگاه كنى، يكى همين كه مى گويى، اين كارها انجام گرفته
♦️ و ديگر اين كه تو كه در يك ماه اين گامها را برداشتى، چرا يازده ماه پيش اقدام نكردى؟
♦️ با اين ديد تو يازده ماه، يازده برابر آنچه كه كرده اى بدهكارى. و اين است كه خوبى ها را زياد نمى بينى. به استقلال الخير و كم شمردن خوبى ها مى رسى.
📚 انتظار، ص 192
🆔👉 @cheshmeyejarie
❇️ در روايت آمده: يكى از اصحاب حضرت سجّاد علیه السلام نقل مى كند: شبى از شبها ديدم كه حضرت بار سنگينى را بر روى دوششان حمل مى كنند و مى روند.
❇️ در مسيرى كه مى رفتند، بار به زمين افتاد و ايشان نمى خواستند كه كسى متوجه شود. من آمدم و كمك كردم.
❇️ ديدم مقدار نان و خرمايى است كه حضرت آماده كرده اند تا تقسيم كنند. به ايشان گفتم اجازه بدهيد من بردارم.
❇️ حضرت اجازه ندادند و فرمودند:«هر كس بايد بارِ خودش را خودش بردارد».
❇️ شخص مى گويد با حضرت تا اطراف شهر آمديم. ديدم ايشان نان و خرما را بدون سر و صدا بالاى سرِ عدّه اى كه از اهل سنّت بودند و شيعه نبودند، گذاشتند.
❇️ به ايشان گفتم:«يابن رسول اللَّه، ايشان كه از شيعيان نيستند؟!» حضرت فرمودند:«اگر از شيعيان بودند كه نمك غذايمان را هم تقسيم مى كرديم».
📚 روزهاى فاطمه، ص 40
🆔👉 @cheshmeyejarie
💟 براى بعضى از دوستان كه براى ايتام كارگشايى مى كرد، حكايتى نقل كردم از جوانمردى كه در كار ماشين بود و از تبار بنى هندل، ولى لوطى بود و دريا دل.
💟 اين جوانمرد دوستى داشت كه در تصادفى رفت و خانواده ى سنگينى باقى گذاشت با فقر و نياز و آبرودار. جوانمرد با خود فكر كرد كه چطور به اين عزيزان امكانى برساند كه ذليل نشوند و بر خاك نيفتند؟
💟 به نتيجه اى رسيد و تصميمى گرفت. پس از مدتى به سراغ آنها آمد و با سخنى براى آنها از سرّى پرده برداشت، كه پدر شما پول زيادى به من قرض داده بود و بر من منّت گذاشته بود كه هر وقت دستم باز شد بازگردانم.
💟 حال رفته است و از من هم سندى ندارد، من گرفتارم از شما خواهش مى كنم كه آبرويم را نگهداريد و اين بدهى و دين سنگين را ماهيانه از من بگيريد، من هم جبران مى كنم و بعدها از خجالت شما بيرون مى آيم.
💟 آن خانواده هر ماه باعزّت و حتى خشونت بر سر جوانمرد بانگ مى زدند كه معطل نكن و مردانگى را به نامردى پاسخ مده.
💟 و هنوز هم پس از سالهاى سال نمى دانند كه جوانمرد هيچ بدهى نداشته و بخاطر راحتى يتيمها و خانواده ى بى سرپرست اينگونه خود را وامدار نشان داده بود و در گرو گذاشته بود.
📚چهل حدیث، ص 134
🆔👉 @cheshmeyejarie