eitaa logo
چشمه جاری
522 دنبال‌کننده
722 عکس
143 ویدیو
3 فایل
جرعه‌ای از چشمه جاری آثار استاد علی صفایی ارتباط با ادمین ✍️ @davood_mahdavi
مشاهده در ایتا
دانلود
🎤👈 حاج آقا حیدری 💟 استاد صفایی رحمة الله علیه می گفت: عشق امام زمان علیه السلام، برداشتن بارهای اوست؛ چون عاشق، امر معشوق را عهده دار می شود. 💟 می گفت: اگر به من بگویند امام زمان علیه السلام در دو خیابان آن طرف تر ایستاده است و در همان حال جوانی از من پرسش داشته باشد، من نزد آن حضرت نمی روم. 💟 چرا که آن وقت حضرت مرا توبیخ می‌کند: چرا سر پست خودت نایستاده ای. 📚 مشهور آسمان ص ۹۵ 🆔👉 @cheshmeyejarie
❇️ چنان که مرسوم است برخی اشکال می گیرند که چرا طلبه ها کار یدی نمی کنند و حال آنکه حضرت علی کار می کرد ✅ استاد صفایی فرمود:حضرت علی علیه السلام که روی زمین کار می کرد، به این خاطر بود که او را از کار کردن روی استعدادها محروم کرده بودند و گرنه هرگز آدم ها را رها نمی کرد. ❇️ یکی از برادران طلبه که گویا دل آزردگی زیادی از برخورد برخی بی انصاف ها داشت پرسید: راستی به نظر شما مفت خور کیست؟ ✅ فرمود: مفت خور کسی که مشغول انجام تکلیف نباشد. اگر پزشکی بتواند پزشک تربیت کند، ولی تعلیم را رها کرده و مطب باز کند که خود را تأمین مالی کند، بر مسند وظیفه ننشسته است. 📚 مشهور آسمان ص ۱۶ 🆔👉 @cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ چرا دنیا با غم قاطی شده است⁉️ 🎤👈 استاد علی صفایی حائری 🆔👉 @cheshmeyejarie
♦️ ما مسئوليم؛ چون داراييم. مسئوليت بر اساس توانايى است نه آگاهى؛ «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إلاّ وُسْعَها». ♦️ و نوع مسئوليت ما، وابسته به اهميت كارها و ضرورت نيازها و استعداد و توان ماست. ♦️ در اين قرن وحشى، شديدترين نيازها، نياز جهت دادن و شكل دادن و كشف كردن استعدادهاست. نياز رهبرى كردن و تربيت نمودن و بارور ساختن است. ♦️ تربيتى كه مسخ انسان نباشد و نفى او نباشد، داغ كردن، شاخ و برگ دادن و به آغوش كشيدن نباشد، بلكه روشنى دادن باشد و ريشه دادن و زمينه فراهم آوردن. ♦️ آن مربى و رهبرى كه فقط يك راه پيش پاى افرادش مى‏ گذارد، هر چند اين راه، راه خوبى ‏ها باشد، به آنها ستم كرده است، كه بايد دو راه را نشان داد و بايد زمينه انتخاب را فراهم نمود؛ «وَ هَدَيْناهُ النَّجْدَيْنِ». ♦️ آنگاه با آنهايى كه راه را انتخاب كرده ‏اند در برابر آنها كه سنگ راه شده ‏اند، ايستاد. 📚 تربیت کودک، ص 18 🆔👉 @cheshmeyejarie
🎤👈 آقای ری شهری 🔶 آیت الله سیّد عبدالجواد عَلَم الهدی گفتند: سیّد عبدالمهدی سِلمی نجفی، پسر دایی پدرم، که در زمان رضاخان پهلوی در تهران تبلیغ می کرد، به دستور طاغوت وقت دستگیر شد. 🔶 ایشان بعد از آزادی به ما گفت: بعد از یک سال زندان به شهر بیرجند تبعید شدم. یکی از شب ها که بسیار دلتنگ بودم، به حضرت عبدالعظیم حسنی متوسّل شدم و با چشم گریان به خواب رفتم. 🔶 در رؤیا دیدم وارد مجلسی شدم که جالسین همه روحانی بودند، و صدر مجلس سیّد عبدالعظیم با صورت نورانی و مجلّل نشسته است. 🔶 جلو رفتم و بعد از سلام شکایت حالم را به عرض رساندم. گفتند: وقتی در تهران بودی نزد ما نمی آمدی؛ ولی بعد از این به دیدار ما بیا. 🔶 از خواب بیدار شدم و تا صبح فکر می کردم. بعد از اذان صبح مأمور شهربانی در منزل آمد و گفت: عبدالمهدی سِلمی اینجاست؟ در منزل رفتم و خود را معرّفی کردم. 🔶 گفت: آزاد شدی، هر کجا می خواهی برو! بدون هیچ تعرّض و تعقیب به تهران آمدم و با خود عهد کردم تا آخر عمر زیارت آن حضرت را شب های جمعه ترک نکنم. 📚 خاطره های آموزنده، ص 72 💐🌹 سالروز میلاد حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام مبارک باد. ❌ نشر با ذکر منبع👇👇👇 🆔👉 @tavasolitabrizi
🔷 جامعه ‏ى بشرى نيازمند بقال، بنا، مقنى، نجار، مهندس و طبيب و مربى است. اين‏ها همه نيازهاى جامعه است اما شديدترين آن‏ها نياز تربيتى است. 🔷 زيرا صنعت و تكنيك پيشرفته در جامعه ‏اى كه فقر تربيتى دارد جز به انهدام و نابودى آنان كمك نمى‏ كند و همانند تيغ تيزى است كه در دست كودكى باشد. 🔷 هر چه تيغ تيزتر باشد دست كودك زودتر جدا شده و جانش بيشتر در خطر افتاده است. در اين زمينه هر چه انسان نيرومند و مجهزتر شود براى مرگ مجهز شده و به سوى نابودى شتاب كرده است. 🔷 براى انحطاط و انهدام جمعى لازم نيست كه آن‏ها فاقد صنعت و تكنيك باشند، بلكه كافى است كه با صنعت پيشرفته از بار تربيتى خالى شوند، كه در اين صورت تيغ صنعت براى نابودى آن‏ها كافى است. 🔷 و همين است كه كشورهاى عقب افتاده وقتى به صنعت و تكنيك مى‏ رسند كه از درون پوسيده شده‏ اند و از محتوا خالى شده ‏اند و از اصالت‏هايشان تجريد شده ‏اند. 🔷 و اين رشد صنعتى براى اين‏ها نه تكامل است و نه خوشبختى كه همه ‏اش مسأله است و درگيرى، همه ‏اش گرفتارى است و سردرگمى و همه‏ اش انحطاط است و انهدام. 📚 مسئولیت و سازندگی، ص 14 🆔👉 @cheshmeyejarie
🔶 اگر در مملكتى هستى كه تمامش تاريك است، اين نشان مى‏ دهد كه تو يك كبريت هم روشن نكرده‏ اى. 🔶 نبايد مسأله را توجيه كنيم و بگوييم ديگران اقدام نكرده ‏اند، كه تو بايد فرض كنى، كسى جز تو در اين عالم نيست. بايد خود شروع كنى و هر مقدمه ‏اى را كه مى ‏خواهد، فراهم نمايى. 🔶 وقتى اهداف دور را تكّه تكّه و ريز كنى، زود به آنها مى‏ رسى، ولى وقتى بخواهى قُلُمبه قُلُمبه كار كنى، اهداف نزديك را هم از دست مى‏ دهى و محروم مى ‏شوى. 🔶 جامعه امروز را نگاه كنيد! نيروهاى جوان راببينيد! به مدارس دقت كنيد! اين نيروهايى كه تا اين حد رشد كرده ‏اند، چرا ايستاده ‏اند؟ چرا عقب‏گرد كرده‏ اند؟ چه سستى‏هايى صورت گرفته است؟ 🔶 پوشش‏ها و حالت‏ها، علامت از زمينه‏ ها و ريشه‏ هاى ديگرى دارد. شما در گذشته در سرزمينى شروع كرديد و از شكم مُرده‏ ها، بچّه‏ هاى زنده را بيرون كشيديد، اما امروز چه شده كه بچه‏ هاى زنده شما هم، مرده مى ‏زايند و يا سر زا م ى‏روند⁉️ 🔶 ما با نيروهاى خود و مملكت وجودىِ خود چه كرده ‏ايم؟ به مدارس شهرخود، به دبيرستان‏ها، به دانشگاه‏ها نگاه كنيم! چه كسى بايد براى اصلاح آنان قدم بردارد⁉️ 🔶 چقدر تساهل و سستى به خرج داده‏ ايم و بهانه آورده ‏ايم كه فلانى بايد اين كار را مى ‏كرد و يا به ما ربطى ندارد! 📚 اخبات، ص 111 🆔👉 @cheshmeyejarie
🔶 نكته مهم‏تر، در امر و نهى، گذشته از ارشاد، عنصر نصيحت و دلسوزى‏ دخالت دارد، بايد حرف‏ها نه از روى بى ‏خيالى و يا اداء تكليف كه از روى محبت و نصيحت و دلسوزى باشد، كه تكليف اين است. 🔶 نه فقط پراندن حرف‏ها و انتشار انديشه‏ ها، كه حرف‏ها و انديشه‏ هايى به گوش و دل راه مى ‏يابد كه همراه نرمش و نصيحت و مهربانى و دلسوزى باشد. 🔶 آنچه كه باعث تذكر و يادآورى و پذيرش آن مى ‏شود و يا خشيت و احساسى را در دل زنده مى‏ كند، همين با نرمش و مهرآميز برخورد كردن است، به خصوص آنجا كه طرف در سنگر رفته باشد و براى خود حريم گرفته باشد و پرده‏ هاى نخوت را فرو افكنده باشد. 🔶 خطاب اين است: «فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى‏». به موسى و هارون كه نمونه‏ اى از غضب و حلم و آتش و آب هستند، دستور مى ‏دهد كه هر دو با خصوصيت متفاوتى كه داريد با فرعون حرف بزنيد آن هم نه از روى خشونت و يا زهد و دلزدگى كه با نرمش و لينت. 🔶 چه بسا ياد آورى شود و يا به خشيت برسد. آن هم نرمشى نه از روى مداهنه و سستى كه از روى رحمت و محبت، كه: «فَبِما رَحمَةٍ مِنَ اللَّه لِنتَ لَهُم»؛ تو به خاطر آنچه كه از رحمت و محبت خدا در دل دارى با اينها نرم شده ‏اى. 🔶 «لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ‏َ»؛ اگر خشن و سنگ دل بودى، در زبان تو خشونت بود و يا در دل تو غلظت و سختى، از گرد تو پراكنده مى ‏شدند و كنار مى‏ رفتند و حتّى خشونت زبان، محبت و رحمت قلبى تو را آلوده مى‏ كرد و از كار مى ‏انداخت. 📚 قیام، ص 20 🆔👉 @cheshmeyejarie
✅ خيال مى ‏كنيم اگر حركتى را آغاز كرديم و برنامه ‏اى را شروع كرديم، بايد به نتيجه برسد و همه آدم‏هاى خوبى شوند. خيال مى‏ كنيم مقصود اين است آدم‏ها در عمل حركتى داشته باشند. ✅ اين توقع ما را بسته است و زنجير كرده؛ در حالى كه مقصد اين نيست. مقصد تفاهم است نه توافق. ✅ هدف اين است كه زمينه خوب شدن افراد فراهم شود نه‏ اينكه همه خوب شوند؛ چرا كه عمل مربوط به انتخاب و اختيار آنهاست. ✅ مى‏ خواهند عمل كنند يا نكنند. آنچه مطلوب است، تفاهم‏ هاست نه توافق‏ها، فهم است نه عمل. آنچه مهمّ است فهم در برخوردهاست و عمل وابسته به شخص است. مى‏ خواهد خوب شود يا نشود. ✅ مقصود اين نيست كه همه ابوذر شوند، مقصود اين است كه همه شكل بگيرند؛ يا ابوذر شوند و يا ابوجهل. بيش از اين توقعى نيست. ✅ كه پيامبران نيز زمينه انتخاب انسان را فراهم مى ‏كردند: «لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ يَحْيَى مَنْ حَىَّ عَنْ بَيِّنَةٍ»؛ تا آنهايى كه زنده شدند، با آگاهى براى زندگى آماده شده باشند و آنهايى كه به هلاكت رسيدند، با آگاهى و در روشنى هلاكت را انتخاب كرده باشند. مقصد همين است، نه چيزى بيش از اين. 📚 حرکت، ص 57 🆔👉 @cheshmeyejarie
💟 داستان ما، داستان چوپانى است كه از يك طرف به گوسفندش پوست خربزه مى‏ داد و از طرف ديگر دنبه ‏اش را وزن مى ‏كرد تا ببيند چاق شده يا نه. 💟 ما مى‏ خواهيم اگر امروز برخوردى كرديم، فردا به نتيجه برسيم، در حالى كه اين شتاب، در هيچ موقعيتى بهره نمى ‏دهد؛ حتى غذا هم بلافاصله به رگ‏ها و سلول‏ها منتقل نمى‏ شود، بلكه بارها و بارها كنترل مى ‏شود. 💟 بذرى كه تو امروز كاشته ‏اى، بعد از ماه‏ها سر از خاك در مى‏ آورد و پس از مدت درازى ريشه مى ‏دواند تا بار دهد تا سنبله شود. 💟 شكست‏هاى ما از اينجا شروع مى ‏شود كه مى‏ خواهيم در يك برخورد و در يك روز، تمام خلق را بسازيم، در حالى كه در تاريخ مى ‏بينيم كه انبياء سال‏ها ناليدند و نتيجه ‏اى نگرفتند، ولى مأيوس هم نشدند. 💟 حال چه شده كه ما مأيوس مى ‏شويم و صدمه مى‏ خوريم⁉️ 💟 اين نصيحتى است كه يعقوب به فرزندانش مى‏ كند: «لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ»؛ از روح خدا و نيرويى كه خدا برايتان مى‏ فرستد، مأيوس نشويد. 📚 حرکت، ص 58 🆔👉 @cheshmeyejarie
♦️ كار اول من و تو اين است كه خود را بسازيم، زيرا ديگر سازى ممكن نيست تا خود سوزى صورت نگرفته باشد. ♦️ خود سازى نمى‏ شود، مگر اين كه انسان، شهامت خود سوزى را بيابد و با دست‏ تواناى خويش شعله‏ اى برافروزد، كثافت‏ها و آلودگى‏ هاى وجوديش را بسوزاند و تولدى تازه بيابد. ♦️ افسوس كه ما، پيش از آن كه از آلودگى ‏ها پاك شده باشيم بر خويش عطر پاشيده‏ ايم و خويشتن را جز آن كه هستيم به ديگران معرفى كرده ‏ايم. ♦️ ما به جاى آن كه رنگ خدا را گرفته باشيم، به خدا رنگ زده ‏ايم. ♦️ چگونه مى‏ خواهيم ديگران را بسازيم و از اسارت‏ها رها سازيم، در حالى كه هنوز خويش را نساخته‏ ايم⁉️ ♦️ ما كه خود اسيريم، چگونه سخن از آزاد كردن ديگران مى‏ گوييم⁉️ ♦️ نمى‏ توان بار رسالت اللَّه را بر دوش داشت تا زمانى كه بنده غير اوييم. پس بايد از حاكميت غير او آزاد شد. 📚 تربیت کودک، ص 12 🆔👉 @cheshmeyejarie
✅ گرچه برخوردها و معاشرت‏ها تو را از انس محبوب و لذت خلوت جدا مى ‏كند، ولى بيدار كردن خفته ‏ها و همراهى درمانده ‏ها، براى آنها كه از محبت واسع حق و از رحمت گسترده‏ ى او بهره ‏مند شده‏ اند، شيرين‏ تر از تمامى خلوت‏هاى تمامى خلوتيان است. ✅ از ما بگذر كه اگر اشك چشممان را معاشرتى بگيرد دق مى‏ آوريم. به رسول نگاه كن كه از خلوت انسى كه حتى جبرئيل هم بيگانه است، به كوچه ‏هاى مكه سر كشيده و با پاى خسته‏ و فرياد بلند، به درمانده‏ ها و خفته ‏ها نهيب مى‏ زند كه از مائده ‏هاى انس محروميد و به كم قانعيد و در لجن سر خوشيد و به بت‏هايى كه آتش‏هاى فردا و امروز شما هستند و آتش‏هاى سنگين جهنم شما هستند، دل داده ‏ايد. ✅ آنچه رسول صلّی الله علیه و آله را از خلوت و لذت‏هاى انس جدا مى‏ كند اين رحمت و رأفت و حرص بر هدايت خلقى است كه حتى قدر خود را نمى‏ شناسد و به كم دلخوش است و خيال مى‏ كند كه چيزى به چنگ آورده و حساب نمى‏ كند كه حتى در برابر تمامى دنيا، باختن دل و عمر يك روز، خسارت است. 📚 تطهیر با جاری قرآن ج ۲ ص 371 🆔👉 @cheshmeyejarie
🔷 كسى كه عاشق حق شد عاشق خلق مى‏ شود. عاشقم بر همه عالم كه همه عالم از اوست. 🔷 و كسى كه عاشق شد، عاشق رشد و بهروزى و پيشرفت آنها مى‏ شود. 🔷 پس بايد از عوامل رشد و عوامل انحطاط آگاه باشد، دردها و درمان‏ها را بشناسد و از مزاج‏ها و طبع‏ها با خبر باشد تا بتواند كار خود را به انجام برساند. 🔷 و بايد از استعدادهاى انسان با خبر باشد؛ چون دردها چيزى جز كم كارى و يا پركارى، افراط و تفريط يك استعداد نيست. 🔷 كسى كه مى‏ خواهد دردهاى يك اندام را بشناسد بايد از پيش اجزاء اين اندام، حد اعتدال و مايه ‏ى هر يك را بشناسد و طرز كار هر يك را بداند، كه چشم كارش چيست و دردش كدام است و دست و پا و هر عضوى همين طور. 📚 استاد و درس، ص 28 🆔👉 @cheshmeyejarie
✅ آنها كه مى ‏خواهند آدم‏ها خوب شوند و دنيا گلستان شود، بايد مأيوس شوند، نه آنها كه مى‏ خواهند زمينه‏ ى انتخاب و امكان خوب شدن را فراهم كنند و نجدين را پيش پاى آدم‏ها بگذارند. ✅ تماميت و ناتمامى در رابطه با هدف‏ها مشخص مى‏ شود. آن‏جا كه هدف تو گلستان شدن جهان و صالح شدن تمام آدم‏ها باشد، هيچ ‏وقت موفق نخواهى بود و به نتيجه نخواهى رسيد. ✅ اما آن‏جا كه ايجاد امكان و فراهم شدن زمينه و امكان انتخاب آدم‏ها را بخواهى، هيچگاه مأيوس نخواهى شد؛ چون در شكم دستگاه فرعون مى‏ توانى همچون موسى رشد كنى و در دل تاريكى مى‏ توانى‏ همچون چراغ بدرخشى، كه سياهى ‏ها خود زمينه ‏ساز و خواستگاه نور هستند.در بطن تاريكى چراغ‏ها بارور مى‏ شوند. 📚 تطهیر با جاری قرآن ج ۲ ص 389 🆔👉 @cheshmeyejarie
🔷 رسولان مى‏ خواستند زمينه‏ ى انتخاب انسان و زمينه ‏ى خوب شدن او را فراهم كنند. آن‏ها نيامده بودند كه آدم‏ها را به سوى خوبى بغلطانند و به دوش بگيرند. 🔷 كه مى‏ خواستند انسان خودش گام بردارد و پيش بيايد. رسولان روشنگرى ‏ها داشتند و كسانى كه با آن‏ها بودند، يا ابوذر مى‏ شدند و يا ابوجهل. 🔷 وجود فياض، تو را همانطور نمى‏ گذارد، كه پس از بينش‏ها، تو يا در راه مى ‏تازى كه ابوذرى و يا سنگ راه مى ‏مانى كه ابوجهلى. اين مربوط به انتخاب توست. 🔷 رسولان كار خود را انجام دادند و در برابر يك خط حاكم، خط دوم و راه دوم را گذاشتند تا آن‏ها كه زنده مى ‏شوند با آگاهى زنده شده باشند و آن‏ها كه هلاك مى‏ شوند با آگاهى به هلاك رسيده باشند. «لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ يَحْيى‏ مَنْ حَىَّ عَنْ بَيِّنَةٍ». 📚 بررسی ص 75 🆔👉 @cheshmeyejarie
♦️ تو شكست و پيروزى را بايد با اهداف بسنجى. ♦️ اگر دين آمده باشد تا انسان‏ها همگى خوب بشوند و ساخته و پرداخته گردند، ناچار شكست خورده است. ♦️ اما اگر آمده باشد تا امكان خوب شدن را فراهم كند و زمينه‏ ى انتخاب را بسازد و در برابر خط حاكم، خط دوم را بكشد و «وَ هَدَيْناهُ النَّجْدَينِ» را تحقق بخشد، ديگر شكستى نيست. 📚 وارثان عاشورا، ص 112 🆔👉 @cheshmeyejarie
🔷 گاهى مى‏ خواهيم كه به نتيجه برسيم و مى‏ كوشيم و با هجوم موانع مى‏ مانيم و يا با عصيان و ادبار و چشم پوشى‏ ها تنها مى ‏شويم 🔷 و گاهى مى‏ خواهيم كه زمينه‏ ى انتخاب و امكان خوب شدن را فراهم نماييم و اسير نتيجه و اقبال و ادبار نمى‏ شويم. 🔷 در اين مرحله حتى اگر يك نفر همراه نيابيم و تنها و تنها بمانيم، ولى حجت‏ها را روشن كرده باشيم و بينات را به دست‏ها داده باشيم، كار خود را كرده ‏ايم كه «إِنْ عَلَيْكَ إِلاَّ الْبَلاغ‏ ». 🔷 شايد اين نگاه خيلى سنگين و اين توجه خيلى سخت باشد. ولى جز همين مطلوب نيست كه دو راه مشخص شود و آدمى امكان انتخاب بيابد و به شكر و كفر راه بيابد. 🔷 كه؛ «انّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ امّا شاكِراً وَ امّا كَفُوراً» و «وَ هَدَيْناهُ النَّجْدَينِ». «مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجَاً»، همين نكته را تأييد مى ‏كند كه انتظار نتيجه را نداشته باشى. 🔷 مأموريت خود را انجام بده، و امر خدا را اطاعت كن. منتظر اطاعت و همراهى آن‏ها نباش، كه؛ «لَسْتُ عَلَيْكُمْ بِوَكيل‏»، و «لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِر» 🔷 اين نكته آدمى را از شرك وصال نتايج و سرور حاصل از دستيابى، خلاص مى ‏كند و اخلاص در عمل را حتى بدون نتيجه و بدون پذيرش فراهم مى‏ سازد. 🔷 چون در واقع نتيجه‏ ى عمل تو و اقدام تو همين بصيرت و آگاهى آن‏هاست، «لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ يَحْيى‏ مَنْ حَىَّ عَنْ بَيِّنَةٍ»، تا با روشنى به هلاك و يا حيات دست بيابند، بيش از اين توقع داشتن رنج آور و بن‏ بست آفرين است كه از حوزه‏ ى امر حق و اطاعت او بيرون است. 🔷 توقع پذيرش، توقع نتيجه، توقع اقبال و اقدام، تحمل تو را مى‏ ربايد و گنجايش و ظرفيت تو را مى‏ گيرد و اين ناتوانى بن بست سنگين و يأس آورى است. 📚 وارثان عاشورا، ص 243 🆔👉 @cheshmeyejarie
🔷 من هنگامى كه مى ‏شنوم: دى شيخ گرد شهر همى گشت با چراغ ... خنده‏ ام مى‏ گيرد، كه مگر آدم يافتنى است! اين اشتباه شيخ است كه دنبال آدم مى ‏گردد. 🔷 آدم را بايد ساخت. اين‏جا نمايشگاه نيست كه آدم نشانمان بدهند، بل كلاسى است كه آدم مى ‏سازند. 🔷 بايد آدم شد و آدم ساخت، كه آدم موش نيست تا با چراغ به دنبالش بيفتى و از سوراخى بيرونش بياورى. 🔷 اولين رسالت آدم، بيرون آمدن از ديوارها و شكستن محدوده‏ هاست. 🔷 آدم در سوراخ نمى‏ گنجد و در گوشه حبس نمى‏ شود. و اگر آدمى نبود، تو كه هستى، مى ‏توانى آدم بشوى و آدم بسازى. 🔷 اين بازى ماست كه به بهانه ‏ى يافتن، از ساختن دست مى‏ كشيم. 📚 تطهیر با جاری قرآن ج۲ ص 203 🆔👉 @cheshmeyejarie
♦️ ما ياد گرفته‏ ايم فقط بهانه بياوريم و غُر بزنيم كه نمى‏ گذارند كار كنيم يا جامعه منحرف شده و ديگر نمى‏ شود كارى انجام داد و ... ♦️ در حالى كه هر چه مشكلات زيادتر شود، تكاليف بيشتر مى‏ شود. واقعيت امر اين است كه بايد از موانع و مشكلات مَرْكَب ساخت. ♦️ در جامعه ‏اى كه ابتلاءها آمده، امراض آمده، سياهى‏ ها آمده، همين‏ها موضوع كار تو هستند، كه مشكلات، بدى‏ ها و سياهى ‏ها، موضوع كار رسول است، نه مانع كار او. ♦️مرض براى مريض، مشكل و سخت است، ولى براى طبيب، موضوع كار اوست. ♦️ وقتى مريضى را پيش دكترى مى ‏آورند، طبيب نمى‏ گويد چرا مريض را پيش من آورده‏ ايد؟! نمى‏ تواند فرار كند، كه بايد از مريض استقبال كند. ♦️ بايد سعى كند ريشه مرض را بيابد و تمام عواملى كه اين مرض را ايجاد كرده، بررسى كند تا او را درمان نمايد. پس مرض موضوع كار است، نه عامل فرار! 📚 اخبات ص 107 🆔👉 @cheshmeyejarie
✅ مبلغ، همانند طبيب است. كسى كه مى‏ خواهد به طبابت مشغول باشد بايد از پيش، داروها را بشناسد و خواص و آثار هر يك را بشناسد، بايد دردها و علايم هر يك را بشناسد، بايد طبايع افراد را بشناسد تا در هر طبع، داروى مفيد و مؤثر به كار گرفته شود. ✅ وقتى اين مراحل را طى كرد، به ميان اجتماع، ميان مريض‏ها سر مى‏ زند، با نگاه، با آزمايش، با شور و همفكرى، به امراض افراد پى مى‏ برد و طبيعت او را مى‏ سنجد و آنگاه داروى مفيد را به كار مى‏ برد. ✅ پيش از آنكه به مريضى برخورد كند و طبع و مرض او را بشناسد، نمى ‏شود به نوشتن نسخه و يادداشت آن بپردازد. ✅ مبلغ هم، بايد در دين تفقه كند؛ دردها و داروها و درمان‏ها و راه‏ حل‏ها را بشناسد، بايد درباره اجتماع و دردهاى آن، درباره افراد و گرفتارى ‏هاى آنها بينديشد و دردها را بشناسد، دسته ‏بندى كند و به درمان «الاَهَمُّ فَالاهَم» بپردازد. ✅ مبلغ بايد با دقت، دردها را تشخيص بدهد و ببيند در اجتماع او، در افراد اجتماع او، از جهل‏ها و جنگ‏ها و خيانت‏ها و رذايل و زشتى‏ ها و فقرها و اختلاف‏هاى طبقاتى و تبعيض‏ها چه دردى وجود دارد، آنگاه از علت و علت‏هاى آن جست‏وجو كند و به مبارزه يا درمان آنها برخيزد. ✅ و چه بسا كه براى درمان نهايى يك درد، بايد مدت‏ها مشغول بود و رفت و آمد داشت و دوستى‏ ها و صميميت‏ها به وجود آورد تا اينكه يك فرد ساخته شود و افرادى تهيّه شوند و بيدارى‏ ها و آگاهى‏ هايى به‏ وجود آيد و راه حل‏ها و طرح‏ها تقديم شوند و اصلاح فرد و اجتماع‏ تحقق پذيرد. 📚 روحانیت و حوزه، ص 125 🆔👉 @cheshmeyejarie
♦️ بايد مواظب بود كه مبلغ تا حدى عالى با محل اعزام خود، آشنايى قبلى داشته باشند و از روحيه افراد، اطلاع كافى داشته باشند. ♦️ چون همچنین سرپرستى مانند طبيب است كه بايد دردها و داروها و طبايع و روحيه‏ها را بشناسد. ♦️ چه بسا كه يك درد، در دو طبيعت، محتاج به دو طريق معالجه باشد؛ كه اگر طبايع در نظر گرفته نشود، گرفتارى ‏هايى پيش مى ‏آيد. ♦️ چه بسا كه يك عفونت گلو در يك طبيعت، با پنى‏ سيلين اصلاح شود ولى همان عفونت، در طبيعت ديگر به وسيله پنى‏ سيلين به فلج منتهى شود و گرفتارى‏ هايى پيش بياورد. 📚 روحانیت و حوزه، ص 79 🆔👉 @cheshmeyejarie
💟 تويى كه در برابر سوختن دست برادر و خواهر كوچكت آرام نيستى، چگونه مى ‏توانى در برابر اين همه آتش خانمان‏ سوز آرام باشى⁉️ 💟 و بر اين همه جهل و فساد و تباهى و بر اين همه درگيرى و جنگ و خون، از خانه تا جامعه و تا جهان معاصر، چشم باز نكنى و همّت نگذارى⁉️ 💟 پس نمى ‏توانى به زندگى راحت و همسردارى و خانه‏ دارى و رفاه گسترده و يا محدود، قانع باشى. 💟 چون در اين كشتى، كه تمامى ديوارهايش سوراخ شده، تو نمى‏ توانى آرام بمانى؛ كه در نهايت در اتاق سالم و كابين زيبا، به زير آب مى‏ روى و در دنياى رابطه‏ ها، گرفتار مى‏ شوى. 💟 تو با نظارت و بصيرت و طرح و برنامه، نمى ‏توانى چشم ‏پوش و سر در لاك بمانى. 💟 پس ناچارى كه صداى حادثه را بشنوى و پيش از آن‏كه حادثه بر تو وارد شود و در بكوبد و محكم بكوبد، تو اين قارعه را، استقبال كنى و به آن هجوم بياورى. 💟 آيا با اين همه كاستى و مشكل و فساد و تباهى، كارى نيست و مسؤوليتى نيست و جز زندگى محدود و شادى ‏ها و رنج‏هاى حقير و روزمرّه، تكليفى نيست⁉️ 💟 اگر هست، آيا اين كارهاى بزرگ و مستمر و مرتبط، بدون تمرين، بدون طرح، بدون بصيرت و بدون نظارت، دست يافتنى است. 📚 نامه های بلوغ، ص 175 🆔👉 @cheshmeyejarie
💟 امروز، تبليغ هدف اصيل خود را از دست داده. شايد يك مبلغ بيشتر به اين فكر كند كه جمعيت زياد باشد و شكوه و عظمت مجلس به اوج برسد و منبر را خوب تحويل بدهد. 💟 در حالى كه اين اهميت ندارد كه چند نفر جمع شده ‏اند، اين مهم است كه چند نفر ساخته شده‏ اند و به راه افتاده‏ اند و بى ‏نياز گرديده‏ اند. 💟 ما نبايد بخواهيم آنهايى كه چند سال پاى منبر بوده ‏اند، باز هم در همان‏جا جمع شوند و اگر جمع شدند، اين از ركود آنها خبر مى ‏دهد. 💟 اين درست نيست كه يك شاگرد، هر سال در يك كلاس و با يك استاد بماند و اگر ماند، اين دليل رفوزگى و مردودى اوست. 💟 آخر كسى كه در يك كلاس ساخته شد، چاره ‏اى ندارد جز آنكه به كلاس بالاتر بيايد و اگر نيامد، يا به خاطر اين است كه عشق به تحصيل ندارد و يا اينكه كلاس بالاترى تشكيل نگرديده است. 💟 و در هر حال بايد در او عشق آفريد و بالاترش آورد و همين كه اشباع شد و فارغ‏ التحصيل شد، به تبليغش گماشت و به كارش واداشت. 📚 روحانیت و حوزه، ص 148 🆔👉 @cheshmeyejarie